بازار ارز و سکه، تابستان را با افزایش قیمت و رکوردهای قیمتی جدیدی آغاز کردند؛ روز یکشنبه، دلار ۶۵۰ تومان افزایش را ثبت کرد و به بهای ۱۹ هزار و ۷۰۰ تومان رسید. دلار در تمام ادوار تاریخی در معاملات عمده حتی بهصورت لحظهای هم نتوانسته بود این محدوده قیمتی را تجربه کند. در بازار سکه هم قیمت از مرز ۸میلیون عبور کرد و با ۲۳۰ هزار تومان رشد به بهای ۸میلیون و ۱۵۰ هزار تومان رسید.
فلز گرانبهای داخلی، هرگز کانال ۸ میلیونی را به چشم ندیده بود. ثبت چنین رکوردهای قیمتی، استرس ارزی و سکهای معاملهگران و افراد عادی را بالا برده است؛ چنین استرسهایی معمولا موجب میشوند که تقاضای جدیدی از هراس رشد بیشتر قیمتها وارد بازار شود؛ این تقاضاها میتوانند زمینه ساز رشد بیشتر قیمت شوند، ولی مساله آن است که معاملهگران بزرگ هم ممکن است در مرزهای مقاومتی اقدام به فروش و کسب سود کنند، متغیری که میتواند تازه واردها را دچار ضرر کند.
در مورد نوسانات جدید قیمت دلار دیدگاههای متفاوتی وجود دارند؛ گروهی از سمت تضعیف عرضه ارز افزایش قیمت دلار را توضیح میدهند و برخی به بالا رفتن تقاضای احتیاطی اشاره دارند. در این میان نقش عوامل بنیادی اقتصادی و انتظارات سیاسی را نیز نمیتوان نادیده گرفت. «دنیای اقتصاد» در این گزارش نقش عوامل مختلف در نوسانات قیمتی را بررسی کرده و در انتها به گزارههایی اشاره میکند که میتوانند جهت بازار را تغییر دهند.
بخش زیادی از فعالان بازار اعتقاد دارند، ریشه افزایش قیمت دلار در هفتههای اخیر، تضعیف سمت عرضه ارز بوده است. این گروه معتقدند تقاضا در بازار بهصورت قابل توجهی بالا نرفته است، ولی کاهش درآمدهای ارزی و دسترسی به آنها، موجب شده است که پاسخگویی مناسبی به تقاضای بازار صورت نگیرد و قیمتها افزایشی شوند؛ این عده به چند نشانه برای تضعیف سمت عرضه اشاره میکنند: رشد نرخ حواله درهم، خبرهای مربوط به مشکلات برطرف کردن تعهدات ارزی در سامانه نیما و اظهارات برخی مسوولان مبنی بر یخزدگی درآمدهای ارزی در کشورهای دیگر.
بر اساس این نشانهها، این عده باور دارند که افزایش قیمت دلار از سمت تضعیف عرضه ارز آب میخورد.
در این میان، یکی از عواملی که از نگاه فعالان در سال ۹۹ در میزان درآمدهای ارزی ایران اثر داشته است، مربوط به بحران کرونا و شیوع آن بود. این مساله باعث شده است که صادرات در بهار سال جاری کاهش پیدا کند و با کاهش درآمدهای ارزی حاصل از آن به بازار فشار وارد شود. با این حال، نشانه اصلی که همچنان بهعنوان تضعیف سمت عرضه عنوان میشود، مربوط به رشد نرخ حواله درهم است. روز گذشته نرخ حواله درهم در مقطعی حتی به بالای ۵ هزار و ۴۵۰ تومان رفت. با چنین قیمتی، ارزش دلار در بازار داخلی میتوانست حدود ۲۰ هزار تومان باشد. از نظر فعالان، عدم تناسب میان نرخ حواله درهم و اسکناس دلار در بازار داخلی نشان میدهد که میزان عرضه ارز بهصورت حواله تضعیف شده و تعادل بازار را برهم زده است. عدهای نیز عنوان میکنند برخی تجار در برآورده کردن تعهدات درهمی خود موفق نبودهاند و همین مساله فشار مضاعفی را به بازار وارد کرده است. البته تعطیلات مربوط به کرونا نیز مسلما در بازار درهم کشور همسایه موثر بوده است.
گروهی هم باور دارند، تضعیف عرضه مسالهای نبود که بازار متوجه آن نباشد، ولی در هفتههای اخیر اظهاراتی به نقل از برخی مسوولان منتشر شد که حکایت از کمبود شدید عرضه داشت و این مساله توجه به بازار ارز را بیشتر کرد.
در حالی که عده زیادی از کارشناسان بر تضعیف عرضه ارز بهعنوان متغیر بنیادی که زمینه ساز رکوردزنی دلار شده است، اشاره میکنند، برخی دیگر از فعالان اعتقاد دارند سمت تقاضا نیز در هفتههای اخیر تقویت شده است.برخی از افراد این گروه باور دارند عوامل بنیادی مانند بالا بودن نرخ تورم و کسری بودجه توانستهاند زمینهساز ورود تقاضای انتظاری به بازار شوند؛ در واقع چنین عواملی این انتظار را در میان معاملهگران به وجود آوردهاند که قیمت دلار میتواند رشد بیشتری را تجربه کند. عده دیگری باور دارند، کاهش نرخ سود موجب شد که برخی افراد سنتیتر که آشنایی چندانی با بازار سهام ندارند، ترجیح دهند که پول خود را وارد بازارهای ارز و سکه کنند. عدهای نیز باور دارند، افرادی که به دلیل گسترش ویروس کرونا، تقاضای ارزی خود را به تعویق انداخته بودند، در هفتههای اخیر با افزایش قیمت دلار تصمیم گرفتند وارد بازار شوند و نیاز خود را قبل از اینکه قیمت رشد بیشتری را تجربه کند، مرتفع کنند. نوع چهارم متقاضیان بیشتر شامل بازیگران فنی بازار است که شکست مرزهای مقاومتی، انگیزه ورود آنها به بازار را بیشتر و بیشتر کرده است.
در حالی که در بخش عرضه و تقاضا عوامل بنیادی در رشد قیمتها اثر داشتهاند، نمیتوان نقش اخبار سیاسی و جریانهای درون بازاری حوزه ارز را نیز در رشد قیمتهای اخیر نادیده گرفت. بهعنوان مثال، دیروز گفته میشد که بخشی از معاملهگران خالی فروشان در رشد قیمت اثر داشتند. در واقع خالی فروشها که تصور کرده بودند روز یکشنبه قیمت کاهشی خواهد بود، اقدام به فروش ارز کردند؛ ولی افزایش روز یکشنبه و عبور از کانال ۱۹ هزار تومانی، موجب ضرر آنها شد و ناچار شدند که ارز وعده داده شده را تحویل دهند و از این طریق، فشار بیشتری به قیمت وارد شد.
در این میان، عوامل روانی نیز در تصمیمات احساسی و هیجانی بازار و انتظارات معاملهگران نسبت به آینده بازار اثر دارند. بهعنوان مثال، چند هفته قبل، تبادل زندانیان میان ایران و آمریکا در شرایط اختلاف مربوط به سفر نفتکشهای ایرانی به ونزوئلا، تا حدی انتظارات در بازار ارز را تغییر داد و انتظارات افزایشی در بازار کاهش یافت. تبادل یاد شده چنین انتظاری را در میان برخی فعالان ایجاد کرده بود که تنشها میان ایران و آمریکا حداقل زیادتر نخواهند شد و شاید حتی مذاکرهای پیش از انتخابات آمریکا صورت بگیرد.با این حال، خبر اجرایی شدن تحریم کشتیرانی ایران توسط آمریکا انتظارات را تغییر داد. در آن سو، در فضای داخلی نیز جریان خبرها به گونهای است که گویا قرار نیست در ماههای آتی مذاکرهای صورت بگیرد. از آن جایی که افراد عادی و تجار، تصور میکنند بخش زیادی از افزایش قیمت در سالهای اخیر ناشی از تنشهای سیاسی بوده است، مسلما ادامه این تنشها، انتظار آنها نسبت به افزایش قیمتها را بالا میبرد. در کنار این، رشد بهار ۹۹ شاخص کل بورس نیز درست است که بخشی از سرمایهها را به خود جذب کرده، ولی همزمان چنین انتظاری را در میان معاملهگران ایجاد میکند که قیمت ارز هم در واکنش به افزایش بورس حتما رشد خواهد کرد. در نگاه برخی از افراد، قیمتهای بالای سهام تنها با بالا رفتن قیمت دلار میتواند قانعکننده باشد.
تمام عوامل یاد شده ممکن است در افزایش قیمت دلار اثر گذاشته باشند و در صورت ادامه اثرگذاری آنها، افزایش بیشتر قیمت دور از ذهن نخواهد بود؛ با این حال، سه اتفاق هم میتوانند زمینهساز بازگشت قیمت دلار به سطوح پایین تر شوند. اولین مساله بازگشت ارز صادراتی است که میتواند با تقویت سمت عرضه، یکی از محرکهای اصلی رشد دلار در هفتههای گذشته را حذف کند. چندی پیش رئیس کل بانک مرکزی نیز عنوان کرده بود صادرکنندگانی که در سال گذشته صادرات داشتند تا پایان تیرماه باید ارز خود را به نیما برگردانند. با توجه به افزایش اخیر قیمت دلار،می توان گفت صادرکنندگان نیز در ماه جاری انگیزه زیادی برای بازگشت ارز خود خواهند داشت و این مساله میتواند تا حدی قیمت دلار را در صورتی که تقاضا در همین سطح باقی بماند، در مسیر بازگشت یا آرامش قرار دهد. در کنار این در صورت عملیاتی شدن توافق ایران با عراق در زمینه دریافت بخشی از درآمدهای ارزی بهصورت کالاهای ضروری و دارو، باز هم بازارساز میتواند در زمینه عرضه ارز دست بالاتری داشته باشد. درواقع در حال حاضر بازارساز ناچار است از منابع خود بهصورت مستقیم برای کالاهای ضرروری و دارو استفاده کند؛ و توافق با کشور همسایه میتواند فشار به منابع ارزی بانک مرکزی را کاهش دهد. این مساله میتواند، قدرت سمت عرضه در بازار را افزایش دهد.
عامل دیگری که میتواند زمینه ساز کاهش قیمتها شود، کشف سود توسط خریدارانی است که از کانال ۱۷ هزار تومانی اقدام به خرید کردهاند و ممکن است با رسیدن به قلههای جدید ترجیح دهند بخشی از ارز خریداری شده خود را برای کسب سود به فروش برسانند.