بنا بر گزارش بانک مرکزی، میانگین قیمت هر دلار امریکا در آن ماه 14500 تومان بود. اما از ماه بعد یک اتفاق در بخش ارزی کشور روی داد و قیمت دلار امریکا در بازار شروع به کاستن کرد. در اوایل خرداد قیمت به 13700 تومان رسید و در آخر ماه حدود 12700 تومان بود. اما روند نزول دلار در هفته گذشته سرعت بیشتری یافت. طی ده روز دلار از 12500 تومان به 11500 تومان کاهش یافت. به عبارت دیگر، روند نزولی دلار در یک ماه گذشته حدود 15 درصد بوده است. کاهش قیمت دلار به تبع آن روی قیمت سکه طلا هم اثر گذاشت و آن را به 3 میلیون و 800 هزار تومان رساند. سوال این است که چه اتفاقی برای اقتصاد ایران رخ داده که ریال تقویت شده است؟ عملا برای تقویت پول ملی دو اتفاق باید روی دهد: یا تولید ناخالص داخلی کشور تقویت شده باشد یا آنکه تراز بازرگانی ایران باید بهشدت مثبت شده باشد. حالت اول، یعنی افزایش رشد اقتصادی کشور با توجه به اتفاقاتی که در عرصه سیاسی کشور روی میدهد و نیز تحریمهایی که مدام از طرف امریکا تشدید میشود احتمال خیلی کمی دارد هرچند که اتحادیه اروپا و نیز کشورهای چین، روسیه و هند در پی دور زدن تحریمهای امریکا هستند و در این مسیر حتی پیمانهای پولی را هم منعقد کردهاند اما تاعملیاتی شدن آن زمان میبرد. آخرین آماری که از رشد اقتصادی کشور منتشر شد مربوط به پایان سال گذشته بود که عدد آن را منفی 4.7 درصد اعلام کردند. در این سه ماهه هم اتفاق خاص و بالقوهای برای اقتصاد کشور رخ نداده که بتواند آن را متحول سازد. بنابراین حالت اول در خصوص تقویت ارزش پول ملی کشور منتفی است. میماند حالت دوم یعنی افزایش صادرات کشور. صادرات کشور متشکل از صادرات نفتی و صادرات غیرنفتی است. در سال جاری آمار صادرات نفتی کشور که بنا به گفته وزیر نفت در وضعیت جنگی است، بسیار محرمانه است اما منابع ثانویه که گزارش دادهاند آمار صادرات نفتی کشور کاهش داشته و تازه ارز حاصل از صادرات آن هم به این راحتی وارد کشور نمیشود و بیشتر حالت تهاتری پیدا کرده است، یعنی نفت میگیرند و ما به ازای آن کالا وارد کشور میشود، حداکثر آن هم به صورت ارز کشور دریافتکننده نفت است مثل یوان چین یا روپیه هند یا لیر ترکیه. بنابراین این اتفاق هم نمیتواند عامل موثری در کاهش ارزش دلار امریکا در بازار آزاد باشد. اگر حالت دوم را که صادرات غیرنفتی است بررسی کنیم، به نکات جالبی برمیخوریم. آخرین آماری که از صادرات غیرنفتی کشور اعلام شد مربوط به آمار دو ماهه بود که اعلام شده بود ارزش آن به حدود 8.4 میلیارد دلار رسیده بود که نسبت به دو ماهه اول سال گذشته حدود 8 درصد رشد داشته. اما مبنای محاسبه آن را باید در نظر بگیریم که بر اساس ارز نیمایی است یا سنایی؟ چون مبنای محاسبه هر کدام میتواند آمار را بالا یا پایین ببرد .در ضمن آنطور هم که در بالا ذکر کردیم تا این اواخر ارز صادرات غیرنفتی به کشور برنمیگشته است. بنابراین باید میان اردیبهشت ماه تا تیرماه اتفاق دیگری در سیاست اقتصادی کشور رخ داده باشد تا قیمت ارز را پایین آورده باشد. اگر نگاهی دقیق به این دو ماه بیندازیم متوجه دو موضوع میشویم. اول اعلام بازار متشکل ارزی که وعده راهاندازی آن را تا پایان تیرماه داده بودند. در صورت راهاندازی این بازار قیمت دلار در کشور کشف میشود نه در دوبی یا اربیل یا هرات. برای این منظور باید تمامی ارز حاصل از صادرات هم به کشور برگردد. دوم، تهدید صادرکنندگانی که ارز را وارد کشور نکردهاند. بنا بر گفته مقامات بانک مرکزی آندسته از صادرکنندگانی که اقدام به ورود ارز به داخل کشور نکردهاند به مقامات قضایی کشور معرفی میشوند و نیز سازمان امور مالیاتی هم هیچ تخفیفی برای آنها در نظر نخواهد گرفت. این در حالی بود که به آنها وعده داده بودند که در صورت وارد کردن ارز از تخفیف مالیاتی هم بهرهمند میشوید که گفته شده این تخفیف معادل 9 درصد است. بنابراین به نظر میآید که این دو ابزار کار خودش را کرده و ارز وارد کشور شده و به نوبه خود بر بازار هم تاثیر گذاشته است. اما یک حالت سومی را هم در نظر بگیریم و آن شکسته شدن حباب ارزی است. بنا بر مطالعه برخی از کارشناسان اقتصادی قیمت واقعی دلار در اقتصاد کشور در شرایط فعلی حدود 11 هزار تومان است، مابقی آن حبابی است که بنا بر انتظارات روانی شکل میگیرد. در این مدت سیاستهای امریکا برای منزوی کردن ایران در بازارهای جهانی شکست خورده است. آخرین خبری که دیروز آمد این بود که روسیه هم به اتحادیه اروپا برای پیوستن به اینستکس آن هم در چارچوب خرید نفت پیشنهاد داده است که با استقبال اتحادیه اروپا مواجه شده؛ پیشنهاد محکوم کردن ایران در شورای حکام از سوی امریکا به شکست منجر شد، در چهارمین سالگرد برجام اتحادیه اروپا ضمن تاکید بر ادامه برجام اعلام کردند که به زودی اینستکس گسترش مییابد و کشورهای دیگر از جمله اسپانیا هم به آن ملحق میشوند، همه اینها دال بر این است که جایگاه بینالمللی ایران بر خلاف آنچه ترامپ میخواسته است تنزل نیافته و خود این موضوع عامل مهمی در تخلیه شوک ارزی بوده است. بنابراین آن حباب ارزی هم در کنار سیاستهای تازه ارزی که به اجرا درآمد شکسته شده و قیمت دلار را پایین آورده است. اما این قیمت تا کجا پایین میآید، باید منتظر ماند و دید اما بعید است از کانال 10 هزار تومانی پایینتر رود. این حدی است که اقتصاد ایران در شرایط فعلی بهتر است با آن خود را منطبق کند.