یک اندیشکده اسرائیلی میگوید ضعیف نگه داشتن ایران و ایجاد بیثباتی محدود در آن، به نفع طرحهای گازی عربستان است. چرا که اگر ایران محدود نشود، میتواند وضعیت انرژی اوراسیا را به ضرر عربستان تغییر دهد.
آمریکا و عربستان، هر دو به طور رسمی خواستار تغییر رفتار ایران شدهاند و نه نظام آن. با این حال، اظهارات آنها، خصوصا در کنفرانس ورشو، که در اواسط ماه فوریه برگزار شد، نشان داد که آنها ممکن است گزینه تغییر رژیم را دنبال میکنند. اما یک اندیشکده اسرائیلی در مقالهای مدعی شد که ضعیف نگه داشتن ایران، و نه براندازی نظام آن، منافع عربستان، خصوصا در حوزه توسعه صادرات گاز، را بهتر تامین میکند.
عربستان سعودی اعلام کرده است که به منظور توسعه صادرات سالانه گاز خود به سه میلیارد متر مکعب تا سال ۲۰۳۰، حدود ۱۵۰ میلیارد دلار در این صنعت سرمایهگذاری خواهد کرد. اندیشکده اسرائیلی «مرکز بگین سادات برای مطالعات استراتژیک»، طی مقالهای به قلم جیمز دورسی، کارشناس مسائل خاورمیانه، نوشته است که همین سرمایه گذاری عربستان نشان میدهد که براندازی نظام ایران ممکن است به نفع عربستان نباشد. به گفته این اندیشکده، با عنایت به جدول زمانی طرحهای گازی عربستان، این کشور احتمالا از یک ایران منزوی و ضعیفشده در آینده بیشتر سود خواهد کرد. چرا که این امر به عربستان اجازه میدهد توسعه صنعت گازی خود را تسریع کند. بر همین اساس، طبق ادعای اندیشکده اسرائیلی، کارزار احتمالی بیثبات سازی ایران در سطح کوچکتر و به طور متناوب که نظام را برنمیاندازد، به اهداف گازی عربستان خدمت میکند.
بگین سادات ادامه داد: «این (کارزار) فرصتی که عربستان از آن برای اعمال رهبری منطقهای استفاده میکند را مهیا میکند. تا وقتی که قدرتهای آشکار منطقهای - ایران، ترکیه و مصر - در وضعیتهای گوناگون نابسامانی قرار دارند، این فرصت پابرجا باقی خواهد ماند. تحریمهای اقتصادی تنبیهی، انزوای بین المللی و آشوب داخلی، ایران را ضعیف میکند و آن را در استفاده از مواهبش ناتوان میسازد.»
به گفته این اندیشکده، اگر منافع گازی عربستان، مبتنی بر مهار بلندمدت ایران است، عملیات هند در بندر چابهار، به تلاشها برای تغییر سیاست منطقهای و دفاعی ایران، فوریت داده است. افراد مسلح پاکستانی، گزارشهایی درباره انتقال پولهای سعودی به مدارس بلوچی منتشر کردهاند. در عین حال، یک اندیشکده سعودی به نام، انستیتوی بین المللی مطالعات ایران، طی پژوهشی استدلال کرده است که بندر چابهار برای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس تهدید مستقیمی ایجاد کرده است به طوری که آنها خواستار اتخاذ «اقدامات فوری متقابل» شدهاند.
بندر چابهار ایران، حدود ۷۰ کیلومتر با بندر گوادر پاکستان فاصله دارد. هند در چابهار و چین در گوادر سرمایهگذاری میکنند و اخیرا عربستان هم به جمع سرمایهگذاران در بندر گوادر پیوسته است.
در پژوهش انستیتوی سعودی آمده است که بندر چابهار یک تهدید است، چون به زیان عربستان، سهم صادرات نفت ایران به هند را افزایش میدهد، سرمایهگذاری خارجی در ایران را بیشتر میکند، درآمدهای دولت ایران را بالا میبرد و بنابراین به ایران اجازه میدهد که در خلیج فارس و اقیانوس هند اعمال قدرت کند.
در دسامبر گذشته، هند مدیریت عملیات بندر چابهار را بدست گرفت و در حال حاضر تحلیلگران پاکستانی پیشبینی میکنند که حدود پنچ میلیارد دلار از تجارت افغانستان از طریق چابهار عبور کند. این امر ممکن است روابط با پاکستان را تنش آلود کند. پاکستان، هند را متهم کرده است که ملیگرایان بلوچستان پاکستان را تحریک میکند. این دو کشور به خاطر درگیریهای کشمیر در آستانه یک نزاع نظامی قرار دارند.
با این حال، تهدید فرضی چابهار، در برابر فرصت ناشی از توانایی عربستان برای تبدیل شدن به یک صادرکننده بزرگ گاز، ناچیز است. در یک پژوهشی که در سال ۲۰۱۵ توسط مایکل تانچوم، کارشناس مسائل انرژی، نوشته شد، آمده است که این صادرات گاز ایران و ترکمنستان است و نه صادرات نفت عربستان، که مشخص خواهد کرد آینده انرژی اوراسیا به کدام سمت متمایل خواهد شد: به سمت چین یا به سمت اروپا.
ایران فراتر از صادرات فعلی خود، ۲۴.۶ میلیارد مترمکعب گاز برای صادرات از طریق لوله دارد که اگر تحریمها آن را محدود نکند و عربستان هم با آن رقابت نکند، میتواند تولیدکننده اصلی اورسیا شود. امری که قدرت منطقهای ایران را به طرز چشمگیری افزایش خواهد داد.