انور خامهای بعد از ۱۰۲ سال زندگی سهشنبه گذشته در کرج درگذشت. او آخرین بازمانده جمع ۵۳ نفر بود؛ گروهی که عمدتا رویکردهای سوسیالیستی داشتند و آرمانگرا بودند. آنها در سال ۱۳۱۶ در زندان قصر رضاشاه محبوس شدند. انور در آن زمان ۲۱ سال داشت و به همراه خلیل ملکی و نصرت جهانشاهلو که بعدها از سران حزب توده شدند، بازداشت شد. انور خامهای در سالهای اخیر به سبب بیماری و ناتوانی جسمی بیشتر اوقاتش را در خانه میگذراند و کمتر مجالی برای حضور در برنامههای مختلف داشت. او به سبب مشکلات ریوی و تنفسی که پیدا کرده بود به سختی میتوانست حرف بزند و سرانجام این مشکلات عمر پر فراز و نشیب او را در بیمارستان رجایی کرج به پایان رساند و بخش مهمی از تاریخ شفاهی معاصر را با او به زیر خاک برد.
زندگی
انور در سال ۱۲۹۵ در تهران به دنیا آمد و فرزند یک روزنامه نگار معروف و مشروطهخواه ایرانی به نام یحیی کاشانی بود که مدیر روزنامههایی از جمله حبلالمتین تهران، ایران، مجلس و... بود. پدر انور خامهای همچنین از مجتهدان برجسته دهههای ۱۲۶۰ تا ۱۲۹۰ خورشیدی در ایران و مسلط به زبان فرانسوی و علوم جدید در آن روزگار بود. او در بهار ۱۳۵۶ و در ۶۰ سالگی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج یک فرزند دختر است. همسر او سالها پیش در یک تصادف آسیب جدی دید و چند ماه بعد از آن فوت شد. دختر انور خامهای درباره زندگی پدرش گفته: پدرم یک برادر و دوخواهر بزرگتر از خودش داشته است و او کوچکترین فرزند مادر و پدرش بوده است. او در شش سالگی به مدرسه رفت، ولی در همان سال اول و در ماههای اول سال بیماری کچلی گرفت و مجبور شد که در خانه بماند و خود خواندن و نوشتن و ریاضی بیاموزد؛ البته در خانه آنها هم پدرش و هم برادر و خواهرانش سواد خواندن و نوشتن داشتند و به او کمک میکردند. پس از بهبودی که به مدرسه رفت از او آزمون گرفتند و او را در سال چهارم گذاشتند و ایشان یکسره تا سال آخر دبیرستان را خواند و پس از دیپلم دبیرستان در ۱۳۱۳در دانشکده صنعتی در رشته مهندسی شیمی مشغول تحصیل شد.
مبارزات
خامهای در زمان دانشجویی با گروهی علیه دولت رضاشاه مبارزه کرد و به علت بازداشت در سال ۱۳۱۶ نتوانست به تحصیلاتش ادامه بدهد. او محکوم به شش سال زندان شد؛ اما پس از ۵ سال زندان، در مهر ۱۳۲۰ مشمول قانون عفو عمومی قرار گرفت و از زندان آزاد شد. پس از آزادی، چون موظف به تامین زندگی خود و مادرش بود نتوانست تحصیل دانشگاهی را ادامه دهد و به کار روزنامه نگاری پرداخت افزون بر این در بهمن ماه ۱۳۲۱ از طرف وزارت پیشه و هنر برای دبیری دبیرستان صنعتی استخدام شد و دو کار را همزمان انجام میداد. در سال ۱۳۲۳ عضو حزب توده شد که رهبران آن از گروه ۵۳ نفر بودند و پس از آزادی در سال ۱۳۲۰ این حزب را تاسیس کرده بودند. او در سال ۱۳۲۶ به همراه خلیل ملکی و جلالآلاحمد و فریدون توللی از حزب توده انشعاب کرد. با پیدایش جنبش جبهه ملی و نهضت ملی کردن صنعت نفت محدودیتها از بین رفت و فعالیت سیاسی انور نیز از نو آغاز شد و با تنی چند از انشعابیون نخست روزنامه جهان ما و حجّار را انتشار میداد و سپس جمعیت رهایی کار و اندیشه را تاسیس کرد. این دوران فعالیت نیز با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به پایان رسید و انور نیز برای بار دیگر بازداشت شد. از این هنگام به بعد او دیگر فعالیت سیاسی نداشت و زندگی خود را صرف نوشتن مقالات در نشریات و تدریس در دبیرستانهای تهران میکرد.
تالیفات
خامهای تالیفات متعددی دارد که ازجمله مهمترین کتابهای او میتوان به «تجدیدنظرطلبی از مارکس تا مائو» اشاره کرد. این کتاب بارها در فرانسه تجدید چاپ شد و هربرت مارکوزه فیلسوف مشهور آلمانی مکتب فرانکفورت، قلم به ستایش آن گشود. خامهای بعدها این کتابش را به فارسی ترجمه و منتشر کرد. از دیگر آثار او «خاطرات سیاسی دکتر انور خامهای» در سه مجلد با عنوانهای « پنجاه وسه نفر»، «از انشعاب تا کودتا» ، «فرصت بزرگ از دست رفته»، «خاطرات روزنامهنگار»، «اقتصاد بدون نفت»، «محنت آباد» و... است. مجموعه کتابهای او با عنوان «سالهای پرآشوب» که یک مجموعه ده جلدی است همچنان در حال انتشار است و تا کنون چهار جلد از آن چاپ شده است.