13 آبان و موعد اجرایی شدن دور دوم تحریم های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران فرا رسید؛ تحریمهایی که به تعبیر دونالد ترامپ، سخت ترین و پیچیده ترین نظام تحریمی است که تا کنون به اجرا درآمده و دولت آمریکا امیدوار است با اجرایی کردن آن، میزان نفت صادراتی ایران را به صفر برساند. ایالات متحده البته در مرداد ماه سال جاری، مرحله اول این تحریمها را برای صنایع فلزی کشور به مرحله اجرا در آورد و حدود سه ماه پس از آن نیز به طور خاص، فولاد مبارکه و چند شرکت مرتبط با سرمایه گذاری مهر اقتصاد که زیر مجموعه سازمان بسیج مستضعفین را تحریم کرد.
تجربه قبلی تحریمها در خلال سالهای 89 تا 91 که سنگینترین تحریمهای اقتصادی علیه جمهوری اسلامی ایران بود نشان میدهد که افزایش هزینه مبادله پول، بزرگترین چالش روزهای تحریم بوده و البته صفر شدن صادرات نفت، بیشتر شبیه بلوفی بزرگ برای ایجاد جو روانی در داخل کشور است. مقامات دولتی ایران و شخص رئیسجمهور، تحریمهای 13 آبان را اتفاق جدیدی ارزیابی نمیکنند؛ بلکه معتقدند آمریکا هر آنچه میخواسته در 13 آبان عملیاتی کند، در ماههای قبل به منصه ظهور گذاشته و هر تحریمی که خواستار اجرای آن بوده با تلاش تمام نهایی کرده است.
شاخصها چه میگویند؟
وضعیت شاخصهای اقتصادی در داخل کشور و در دور جدید تحریمها چندان رضایتبخش نیست؛ اما ریشه این مشکلات را نباید در نظام تحریم یا مباحث بینالمللی جستوجو کرد. در طی ماههای اخیر، اقتصاد ایران شرایط نابسامانی را تجربه کرد که عمدهترین دلیل آن، خلق بیحساب و کتاب نقدینگی، بیانضباطی دولت و بانکها در خلق بدهی، جهشهای ارزی، بهکارگیری سیاست غلط ارز 4 هزار و 200 تومانی و عدم اطمینان جامعه به وعدههای کابینه بود.
دلار در مرداد ماه امسال دست به خلق رکورد 19 هزار تومانی زد و سکه نیز تا مرز 5 میلیون تومان پیش رفت. اجناس بسیاری به دلیل از هم گسیختگی سیاستهای ارزی و ناهماهنگی وزارتخانهها در گمرک ماند و هجوم خریداران و دلالان به بازارها، نظام عرضه و تقاضای برخی کالاها را دچار اختلال کرد. حال و در آبان ماه اگر چه تب دلار فروکش کرده و قیمتها با قلههای قبلی فاصلهای 30 درصدی دارند اما هنوز عدم اطمینان به سیاستهای دولتی، ذهن مردم را آزار میدهد و «عدم قطعیت» در بازارها حرف اول را میزند. از همین روست که چندی پیش، عبدالناصر همتی با انتقاد از نبود عزمی برای کنترل نقدینگی، اظهار کرد: هیچ ارادهای نمیبینم که دولت بخواهد روند رشد نقدینگی را کُند کرده یا فکری برای جمع و جور کردن آن داشته باشد.
معافیتهای تحریم نفتی و آرامش افکار عمومی
علاوه بر شاخصهای داخلی و عدم اطمینان به سیاستهای اقتصادی اتخاذ شده از سوی دولت، آن چیزی که بیشترین تأثیر را بر اذهان مردم برجای گذاشته، اخبار پیرامون تهدیدهای روزانه آمریکا علیه ایران و وعده صفر کردن صادرات نفت است؛ از این رو بسیاری از فعالان اقتصادی منتظر نشستهاند تا چند و چون این تهدیدات را آزموده و از صحت یا عدم صحت آن اطمینان حاصل کنند. اعطای معافیت مشروط به 8 کشور خریدار نفت ایران از جمله اخباری بود که تَرَکی بر دیوار تهدیدهای آمریکا انداخته و از اعتبار این ادعاها کاست. این معافیتها اگرچه مشروط به بندهای محدودکننده بسیاری است اما فروش حداقل 50 درصد از صادرات قبلی را تضمین کرده و حجم زیادی از نگرانیها را از اذهان مردم دور میسازد.
بر این اساس، خبرگزاری بلومبرگ خبر داد کره جنوبی و ژاپن که از متحدان نزدیک آمریکا هستند و همینطور کشور هند که به طور قابل ملاحظهای به تأمین شدن از طرف ایران احتیاج دارد مورد اغماض از تحریمها واقع شدهاند. از طرفی صادرات برق و گاز ایران به عراق نیز از تحریم ها مستثنی شده و بندر چابهار نیز به دلیل سرمایه گذاری هندی ها مشمول این دور از تحریم ها نمی شود.
کشمکش داخلی آمریکا و اثرات آن بر سیاست خارجی ترامپ
مساله انتخابات کنگره آمریکا نیز دیگر موضوع مهمی بود که تحلیلگران سیاسی و اقتصادی، نتیجه آن را بر سیاست خارجی ترامپ اثرگذار ارزیابی می کردند. در این انتخابات، براساس نتایج اعلامشده دموکراتها با کسب ۲۲۵کرسی از مجلس نمایندگان بعد از هشت سال اکثریت این مجلس را بهدست گرفتند و جمهوریخواهان با ۱۹۷ کرسی در اقلیت قرار دارند. اما در مجلس سنا جمهوریخواهان با افزایش دو کرسی نسبت به قبل کرسیهایشان به ۵۱ افزایش یافت و تعداد کرسی دموکراتها با دو کرسی کاهش به ۴۶ رسید.
برخی از تحلیلگران، رسیدن اکثریت مجلس نمایندگان به دموکرات ها را اتفاق مثبتی برای ایران ارزیابی می کنند؛ تحلیلی که البته کمی خوش بینانه مطرح شده و این در حالی است که مجلس نمایندگان دخالتی در حوزه سیاست خارجی نداشته و صرفا می تواند بر مسائلی همچون بودجه و سیاست داخلی اعمال نظر کند. اما طرفداران این نظریه معتقدند، به هر صورت نتایج این انتخابات چند پیامد مهم برای دولت ترامپ خواهد داشت؛ در درجه اول افزایش اختلافات داخلی و فشار به دولت، می تواند موضع سیاست خارجی این کشور را تضعیف کند و مضاف بر این، دموکرات ها ابزاری برای چانه زنی با دولت ترامپ پیدا کرده و آن را برای رسیدن به اهداف خود در حوزه سیاست خارجی به کار می گیرند. با این حال نباید فراموش کرد که تحریم، سیاست کلی آمریکا در طی 4 دهه اخیر بوده و بدترین نظام تحریمی علیه ایران در دولت های دموکرات وضع شده اند.
واکنش بازارها چه بود؟
در اینکه تحریمهای 13 آبان، تحریمهایی اثرگذار هستند و درآمدهای ارزی و صادرات نفت کشور را تحت تأثیر قرار میدهند شکی نیست. فلسفه این تحریمها اگر چه با شعار صفر کردن صادرات نفت ایران همراه بود اما در اصل به ایجاد چالش در دسترسی به دلارهای صادراتی و افزایش هزینه مبادله پول مرتبط بود و با وقوع این تحریمها، این دسترسیها دچار اختلال نسبی خواهند شد. اما شرایط به قدری حاد نیست که کشور در تأمین نیازهای اصلی خود درمانده شود و مشکلی در تأمین کالاهای اساسی، دارو و ... ایجاد شود. مازاد بر این، وزیر امور خارجه آمریکا بارها بر عدم شمولیت دارو و غذا در تحریم های جدید تاکید کرده و بانک خاورمیانه نیز اعلام کرد، این بانک برای مبادلات خرید غذا و دارو می تواند از سامانه سوئیفت استفاده کند.
آن چیزی که در دور جدید تحریم ها برای بازارهای داخلی اهمیت دارند؛ آسایش ذهنی کنشگران اقتصادی در داخل کشور است؛ کنشگرانی که با انتشار اخباری مبنی بر اجرایی شدن نظام مبادله مالی اتحادیه اروپا (SPV)، تداوم صادرات فلزات اساسی توسط فولادسازان پس از برقراری تحریم فلزات در مرداد ماه و معافیت مشروط به خریداران نفت ایران به آرامش ذهنی لازم رسیدهاند.
از این رو در آستانه تحریمهای جدید، روان جامعه نیز نسبت به دو ماه قبل، آرامش بیشتری داشته و با اطلاعات بهتر و شفافتری میتواند نسبت به اتفاقات آتی واکنش نشان دهد و به طور قطع، واکنش اقشار مختلف جامعه در هفتههای پس از تحریمهای جدید، واکنشی به مراتب آرامتر از روزهای میانی مرداد ماه خواهد بود و به طور خلاصه، بازارها دچار تلاطم نخواهند شد.
همین اتفاق در طی یک هفته اخیر به طور کامل قابل لمس بود و قیمت ارز به عنوان دماسنج مشکلات اقتصادی، در این هفته روندی خنثی و بعضا رو به پایین داشت و در محدوده 14 هزار و 500 تومانی نوسان کرد؛ حال و روز بورس و خصوصا گروه بانکی مثبت شد و در بازارهای کالایی نیز جهش خاصی مشاهده نشد.
پابرجا بودن تهدیدات داخلی
فراتر از آنچه که از جانب تحریمها بر سر کشور خواهد آمد، نتایج زیانبار سیاستهای داخلی است؛ اقتصاد ایران در سایه غفلتهایی که قدمت آن فراتر از چند دهه است؛ اسیر ابر چالشهایی شده که حل آن تنها عزم ملی میطلبد و لازم است برای حل آنها، تمامی امکانات کشور و بدنه کارشناسی، فارغ از جهتگیریهای سیاسی پای کار آیند.
بحران بانکی، از هم گسستگی نظام ارزی، کسری صندوقهای بازنشستگی، مشکلات زیستمحیطی و نا ترازی بودجه از جمله چالشهایی است که دست سیاستگذار را برای پیش برد اهداف اقتصادی کاملاً بستهاند و اگر فکری به حال آنها نشود، اثراتی شدید بر اقتصاد بر جای خواهند گذاشت. دولت برای حل ریشه ای این مشکلات، ابزار چندانی در اختیار ندارد و حال وقت آن رسیده که این تصمیمات سخت، با اجماع کلی در نظام حاکمیتی اتخاذ شده و با پشتیبانی کامل آن، در مسیر اجرا قرار گیرد.
مصطفی مصری پور/ هفته نامه نوسان