یک پژوهش، با بررسی روندهای آماری رابطه سهم جامعه جوان از فعالیتهای اقتصادی را به تصویر کشیده است. این آمارها تایید میکند که یکی از ریشههای اصلی رویدادهای اخیر، جاماندگی جمعیت جوان از فعالیتهای اقتصادی بوده است. بخش قابل توجهی از جمعیت جوان بهدلیل هزینههای بالای مسکن، نبود زیرساختهای مناسب برای ورود به بازار کار و عدم کسب مهارتهای لازم در زمان تحصیل نتوانستهاند که از خانواده خود مستقل شوند و جذب فعالیتهای اقتصادی شوند. این موضوع باعث شده است که جوانان برای تشکیل خانواده نیز با چالش جدی روبهرو شوند. مطابق آمارهای این پژوهش، در سال۱۳۹۹، ۵/ ۳۸درصد از مردان و ۶/ ۳۳درصد از زنان در گروه سنی ۲۵ تا ۳۴سال، با والدین خود زندگی میکردند. همچنین این آمار نشان میدهد که گروههای سنی میان سال یا مسن، از نظر وضعیتهای رفاهی و سطح اشتغال شرایط مناسبتری نسبت به جامعه جوان دارند. بنابراین جدایی این جوانان از رفاه اقتصادی میتواند بهعنوان یکی از ریشههای اصلی ناآرامیها مدنظر سیاستگذاران قرار گیرد.
دنیای اقتصاد نوشت : دامنه گسترده نا آرامیهای اخیر ایران که جامعه جوان آغازگر آن بودند، نشان میدهد نارضایتی جوانان فراتر از قوانین و محدودیتهای اجتماعی است. طرد اجتماعی جوانان درخصوص اعتراضات اخیر ایران بسیار اهمیت دارد. در سالهای اخیر، برآمدگی جمعیتی جوانان کاهش چشمگیری یافته و باتوجه به وجود تحریمها در صحنه اجتماعی و اقتصادی ایران، موقعیت جوانان در زمینه اشتغال و ازدواج شکنندهتر شده است.
جواد صالحی اصفهانی، پژوهشگر و اقتصاددان، در مقالهای به بررسی ابعاد کاهش برآمدگی جمعیتی جوانان در ایران و تاثیر آن بر موقعیتهای شغلی و تحصیلی و چشمانداز تشکیل خانواده پرداخته است. جواد صالحی اصفهانی مدرک فوقلیسانس و دکتری اقتصاد خود را از دانشگاه هاروارد دریافت کرد و درحالحاضر استاد اقتصاد در موسسه پلیتکنیک ویرجینیا در آمریکاست. او سابقه تدریس در دانشگاههای آکسفورد و پنسیلوانیا را نیز در کارنامه دارد. صالحی اصفهانی یکی از اقتصاددانان مطرح ایرانی مقیم آمریکاست که مقالات او در نشریههای معتبری هم چون اکونومیک ژورنال، ژورنال اقتصاد توسعه، توسعه اقتصادی و تغییر فرهنگی، ژورنال نابرابری اقتصادی، ژورنال بینالمللی مطالعات خاورمیانه و مطالعات ایران منتشر شده است. تخصص و تمرکز تحقیقاتی او در اقتصاد، اقتصاد جمعیتی، اقتصاد انرژی و اقتصاد ایران و خاورمیانه است.
این پژوهش به این نکته اشاره میکند که جوانان ایرانی در تجربهاندوزی از سالهای تحصیل خوب عمل کردهاند؛ اما در کسب مهارتهای مولد که همان سرمایه انسانی است و چشمانداز شغلی فرد را بهبود میبخشد، عملکرد ضعیفتری داشتهاند. از سال 1984 (1362)، میانگین سنوات تحصیلی جوانان 20ساله از 5 سال به 12 سال افزایش یافته است. براساس دادههای نظرسنجی، 38درصد از زنان بیستساله دارای تحصیلات عالی هستند، درحالیکه این رقم برای مردان در همان گروه سنی 33درصد است. نکته ناامیدکننده این است که بهبود آموزش باعث افزایش شانس اشتغال آنها نشده است.
نرخ بیکاری جوانان درحال افزایش بوده و اکنون چندین برابر نرخ بیکاری در گروههای سنی بالاتر است. نرخ بیکاری زنان و مردان از سال2000 (1379) افزایش قابلتوجهی داشته و در سالهای اخیر به حدود 30درصد برای مردان و حدود 50درصد برای زنان رسیده است. تقریبا در همین بازه زمانی، نرخ بیکاری برای زنان جوان از مردان جوان بیشتر شده است. عوامل مختلفی برای این تغییرات وجود دارد؛ اما مسلما نسبت روبهافزایش جوانان در اوایل دهه 2000 میلادی (اواخر دهه 70 شمسی) و رشد ضعیف اقتصادی بر اثر تحریمها پس از سال 2010 (1389) بسیار تاثیرگذار بودهاند. این نرخها با این فرضیه مطابقت دارد که گذار به اشتغال برای جوانان ایرانی درطول زمان سختتر شده است. نرخ بیکاری برای ایرانیان مسن (سنین 40 تا 59 سال) نیز افزایش یافته اما درصد آن بسیار کمتر از جوانان بوده و این نرخ برای این گروه از 6درصد به 8درصد رسیده است. آمارها نشان میدهد میانگین سالهای انتظار بین فارغالتحصیلی و اولین شغل برای فارغالتحصیلان دانشگاه نیز افزایش یافته است.
یکی از موارد مهم در بحث گذار به اشتغال، موضوع تشکیل خانواده است. درواقع ازمنظر اقتصاد، گذار موفق از جوانی به بزرگسالی به شغلیابی و تشکیل خانواده بستگی دارد. موفقیت در تشکیل خانواده مستلزم یافتن یک همسر خوب و مکانی مناسب برای خانه است که این موارد نیز خود به یافتن شغل مناسب پس از فارغالتحصیلی بستگی دارد. تاخیر در گذار به اشتغال پس از فراغت از تحصیل به معنای انتظار بیشتر برای ازدواج است که این موضوع هزینههای اجتماعی و روانی هنگفتی را بر جوانان تحمیل میکند.
جوانان حتی درصورت پیدا کردن شغل مناسب و ازدواج موفق، باید با بازار مسکن دستوپنجه نرم کنند. بسیاری از مشاغل ثبات لازم را نداشتند تا بتوانند متضمن دریافت وام بانکی برای خرید مسکن شوند. حتی با یک شغل خوب، تا همین اواخر گرفتن وام مسکن بهدلیل وضعیت توسعهنیافته بازار وام مسکن آسان نبود. درنتیجه اکثر زوجهایی که تازه ازدواج میکنند، از خریدن خانه صرفنظر میکنند و اگر والدینشان نتوانند آنها را بپذیرند، مجبور به اجارهنشینی میشوند. زوجهای جدید علاوه بر مشکل اجارهنشینی، بهشدت در معرض تورم بالای ایران نیز بودهاند که در برخی سالها بالای 40درصد بوده است.
بنابراین جای تعجب نیست که بخش بزرگی از جوانان ایرانی تا بیست و حتی سیسالگی با والدین خود میمانند. در سال 2021 (1400)، 5/ 38درصد از مردان و 6/ 33درصد از زنان در گروه سنی 25 تا 34 سال، با والدین خود زندگی میکردند. در سالهای اخیر، کاهش نسبت جوانانی که با والدین خود زندگی میکنند به احتمال زیاد نتیجه کاهش برآمدگی جمعیت جوانان است تا اینکه نتیجه تشکیل خانواده و آغاز زندگی مستقل باشد. چرخشهای جمعیتی در ایران در گذشته، بازار ازدواج را بهشدت تحتتاثیر قرار داده است. درحالیکه در سال 2010 (1389)، مشکل ازدواج بهدلیل کاهش جمعیت مردان در سن ازدواج به وجود آمده بود، درسال 2022 (1401)، مشخصه آن کاهش تعداد جمعیت زنان است. درواقع این عدمتعادل در طول این سالها معکوس شده است اما همچنان وجود دارد. این عدمتعادل در نسبت تعداد مردان به زنان در سن ازدواج، مشکلات خاص خود را ایجاد میکند. مثلا افزایش مهریه که ازدواج را سخت میکند و به جوانان فشار زیادی وارد میکند. درواقع افزایش مهریه تا حدی ناشی از عدمتعادل بین حقوق زن و مرد در درخواست طلاق و حفظ حضانت فرزندانشان است.
این مقاله به چالشهای آماری ترکیب جمعیتی جوانان اشاره کرده است؛ موضوعی که با بررسی آمارها بهراحتی قابلتفسیر است و بر این اساس میتوان نشان داد عوامل ناآرامیهای اخیر ایران چه بودهاند. این آمارها نشان میدهد جمعیت جوان کشور حالت جزیرهای پیدا کرده و از بدنه اقتصاد کشور جدا افتادهاند. از آنجا که در کشورهایی که فرصتهای شغلی زیاد بوده، تورم کنترل شده و خرید مسکن خیلی سخت نیست، جذب جوانان به اقتصاد بسیار راحتتر صورت میگیرد. بنابراین میتوان دریافت که بخشی از رویدادهای اخیر، ناشی از چالشهای اقتصادی است که بهخصوص در دهه 90 تشدید شدهاند.