ر اين اقليم پيچيده هم گرم‌ترين نقطه زمين، گندم بريان، با دماي بيشينه مطلق بيش از ٧٠ درجه در كوير مركزي را پيدا مي‌كنيد و هم كوهستان‌هاي سردسيري در شمال باختري كه سرما تا ٤٦- در بستان‌آباد و تا ٤٣- درجه در سقز هم ثبت شده است. در چنين سرزميني، مديريت آب، خاك، جنگل و منابع طبيعي، مديريت كشاورزي، مديريت شهري و شهرسازي و مديريت صنعتي و معدن‌كاوي بسيار پيچيده مي‌شود و گره مي‌خورد با امنيت خوراك درونزاد و امنيت كشور. اين سرزمين را نمي‌توان از اتاق‌هاي به هر نام در زير تهويه مطبوع ادارات و بدون درك ژرف از شرايط اقليمي محلي به گونه يكسان و سري‌دوزي مديريت كرد.  تا پيش از دهه 1330 مديريت كالبدي سرزمين در خود حوضه‌ها و از سوي خبرگان محلي انجام مي‌شد كه درك صريحي از آب و خاك و ويژگي‌هاي اقليمي جغرافيايي خود داشتند. مديريت آب و منابع طبيعي، ساختمان‌سازي و شهرسازي و راه‌اندازي كارگاه‌هاي صنايع گوناگون با همين درك صريح دانش بومي از ضرورت سازگاري با توان بوم‌شناختي و در خور تمدن گره مي‌خورد. رودها خروشان و تالاب‌ها و درياچه‌ها زنده بودند. هدررفت منابع گوناگون آب و نيرو و سوخت و... همچنين پيامدهاي ناسازگار انسان بر طبيعت پيرامون نيز بسيار اندك بود. با پيدايش وزارتخانه‌هاي متمركز در پايتخت، اين شيوه سازگار و محلي مديريت سرزمين، به كارگزاران دولتي در پايتخت سپرده شد تا بدون درك صريح از طبيعت‌هاي بسيار گوناگون و حوضه‌هاي آبي شكننده كشور، به گونه يكسان، برنامه‌ريزي كنند. مهندسي تهاجم به طبيعت جايگزين سازگاري با طبيعت شد. 7 دهه برنامه‌ريزي متمركز دولتي با رويكرد مهندسي تهاجم به طبيعت، به زيست بوم و كالبد سرزمين آسيب زده است. درياچه اروميه با ساخت 56 سد خشكيده است كه درياچه‌هاي هم‌اقليم سوان در ارمنستان و وان در تركيه نخشكيده‌اند. كارون، دز، كرخه، جراحي و تالاب‌هاي هور و شادگان با انتقال آب و ساخت سدهاي بسيار بزرگ و پرشمار خشكيده‌اند. هليل‌رود و تالاب جازموريان خشكيده‌اند. كرج و درياچه نمك خشكيده‌اند. سفيدرود و انزلي خشكيده‌اند. كر و بختگان خشكيده‌اند. زاينده‌رود و گاوخوني خشكيده‌اند. جنگل‌ها كه به آبخيزها و رودها و آبخوان‌ها وابسته‌اند، خشكيده‌اند. آبخوان‌ها كه با جريان رودها تغذيه مي‌شدند تهي شده‌اند و فرونشست خطرناك زمين كه از زمين‌لرزه بسيار خطرناك‌تر است دشت‌ها را تهديد مي‌كند. مردم بومي به ويژه كشاورزان، دامداران، عشاير، ماهيگيران و... كه امنيت خوراك كشور به دست آنهاست، بيشترين آسيب را ديده‌اند كه حقابه‌هاي موروثي‌شان در سدها ضبط شده و ناچار از رها كردن كشاورزي و توليد خوراك و حاشيه‌نشين شهرها شده‌اند. دستگاه‌هاي دولتي همه پيامدهاي مديريت ناسازگار خود را به گردن كشاورزان و جوامع مولد بومي يا تغيير اقليم مي‌اندازند كه وكيل مدافعي هم ندارند. شهرها، شهرك‌ها، مجتمع‌هاي مسكوني، مجتمع‌هاي صنعتي در جاهايي ساخته مي‌شوند كه با اقليم و بوم‌شناخت سازگاري ندارند. براي نمونه جنگل‌هاي ارزشمند البرز شمالي با تغيير كاربري و ويلاسازي‌هاي گسترده نابود مي‌شوند. صنايع فلزي بايد در كنار دريا و اقيانوس ساخته شوند تا آب شور را به‌كار گيرند نه آب آشاميدني كه مي‌تواند جان انسان‌ها را از مرگ برهاند، ليكن در مناطق خشك كوير ساخته مي‌شوند كه آب بسيار براي خنك كردن نياز دارند. براي نمونه ساخت سد بسيار بزرگ زاينده‌رود در دهه 1340 براي آبرساني به صنايع فولاد، به خشكيدن گاوخوني و زاينده‌رود و تهي شدن آبخوان‌هايي انجاميد كه امروز فرونشست بسيار خطرناك زمين در دشت‌ها خاوري و جنوب خاوري اصفهان را رقم زده است.  ساخت و ساز در آبخيزها با سدسازي و انتقال، ساختمان‌سازي و شهرسازي ناپايدار تقليدي، گلوگاه‌هاي ناپايداري است. سدسازي با همه ناسازگاري با اقليم ايران و تبخير سالانه بيش از 10 ميليارد مترمكعب آب كمياب از درياچه سدها، براي تامين آب و برق و ديگر نيازهاي شهري و صنعتي گسترش يافت. پژوهش‌هاي ارزيابي تطبيقي نشان داده‌اند كه از سد كرج تا همين سد زارمرود كه در هفته نخست ارديبهشت 1400 كليد خورد براي اهداف شهري و صنعتي ساخته شده و مي‌شوند گرچه براي دريافت منابع مالي، كشاورزي و اهداف ديگر را بهانه كرده‌اند. صنايع نابجا مانند صنايع فولاد در كوير مركزي با انتقال‌ها و سدسازي‌هاي پر‌معضل ناقض امنيت ملي و شهرسازي‌هاي ناپايدار، سدسازي را تشديد كردند. ساختمان‌سازي و شهرسازي ناپايدار ناسازگار با اقليم، با روش‌هاي مهندسي تهاجمي و ناسازگار با طبيعت مانند سدسازي منابع آب را تامين مي‌كند كه پيامدهاي آن در همه دشت‌ها و آبخيزها آشكار شده است. نگاهي به مقررات ملي ساختمان ضرورت اصلاح آن براي نجات زيست‌بوم‌ها و زيستگاه‌ها و طبيعت كشور را گوشزد مي‌كند. مقررات ملي ساختمان در زمينه سازگاري با اقليم و بوم‌شناخت مناطق گوناگون داراي كمبودهاي كليدي است كه به برخي آنها كه پيامدهاي ناسازگاري بر طبيعت و زيست بوم‌هاي كشور داشته اشاره مي‌شود: 

تغيير كاربري‌هاي زمين و بيابانزايي
 از ويژگي‌هاي مقررات ملي ساختمان ساخت و ساز در هر جا بي‌هيچ دغدغه بيابانزايي و پيامدهاي ناسازگار آن است. با اين مقررات در همه جا مي‌توان ساختمان ساخت. از جنگل، كوه، مرتع، شاليكاري و زمين كشاورزي تا زمين‌هايي كه موات ناميده مي‌شوند و بسياري از آنها زيستگاه طبيعي و داراي كاركردهاي بوم‌شناختي ويژه هستند. 

بارندگي
 مقررات ملي ساختمان دغدغه بارش و بارندگي ندارد. در تالش و اسالم كه تا 2 متر هم بارندگي دارند همان‌گونه خانه مي‌سازند كه در كوير سياهكوه با كمتر از 10 ميلي‌متر بارندگي. اين به هدررفت منابع و نشر كربن مي‌تواند بينجامد، به ويژه در جاهاي داراي بارندگي مناسب از روش‌هاي گردآوري باران به خوبي مي‌توان براي تامين آب بهره‌گيري كرد بدون نياز به هيچ سدي مانند شفارود كه به بهانه آب شهري در غرب گيلان دارد ساخته مي‌شود، يا سد زارم رود كه به تازگي براي آب شهري كليد خورده است. 

دما و اقليم
 در مقررات ملي ساختمان ويژگي‌هاي دمايي منطقه دغدغه سازنده نيست. در جاهاي بسيار سردي چون سقز و بستان‌آباد با دماي مطلق سردتر از 40 درجه زيرصفر همان‌جور خانه ساخته مي‌شود كه در گرم‌ترين جاي جهان گندم بريان با مطلق 70 درجه بالاي صفر كه هدررفت منابع بسيار و نشر كربن در بردارد. تابش خورشيد بهترين منبع نيرو و برق است كه به‌سادگي در هر ساختمان مي‌تواند جايگزين نيروگاه برقابي و سوخت نفتي گازي شود و ميزان هزينه و نشر كربن و گرم شدن منطقه را كاهش دهد. 

تامين منابع
 در مقررات ملي ساختمان سازنده نيازي نيست بينديشد منابعي كه ساختمان يا ساكنان آينده آن نياز دارند از كجا مي‌آيد. برايش يكسان است آب يا برق را از چند ده كيلومتري يا چند صد كيلومتري بخواهند منتقل كنند. هر جا خواست مي‌سازد بي‌دغدغه تامين آب و برق و ديگر منابع و بي‌دغدغه سنگيني هزينه جابه‌جايي آنها براي مملكت و نيز بي‌دغدغه پيامدهاي بسيار ناسازگار بر رودها، آبخوان‌ها و سفره‌ها، تالاب‌ها و درياچه‌ها. تامين آب پايدار در مناطق شمالي كشور و جاهاي با بارندگي مناسب، با گردآوري باران در بام خانه‌ها پايدار مي‌شود و نيازي به سد نيست و در ديگر جاها از الگوي تامين آب پايداري بومي كشور در حد آشاميدني و خوراكي (سرانه كمتر از 10 ليتر) مي‌توان بهره‌گيري كرد. براي نيازهاي ديگر نيازي به آب آشاميدني نيست و از آب بازيافتي مي‌توان بهره‌گيري كرد. تامين آب براي كلان‌شهر تهران، آبخيزها و رودهاي بزرگي چون كرج، جاجرود، لار، طالقان، ماملو و نيز درياچه نمك را خشكانده است و هنوز بدون آنكه بداند از كجا مي‌خواهد آب بياورد دارد گسترش مي‌يابد. باوركردني نيست ولي پژوهش‌ها نشان مي‌دهند كه سدها، از همان كرج اولين تا اين آخرين‌ها، با همه پيامدهاي ناسازگار خود، براي شهرها و ساختمان‌هاي ناسازگار و صنايع پيرامون آنها ساخته مي‌شوند ولو آنكه در گزارش‌ها هدف ديگري براي‌شان نوشته شده باشد. 
كمبود و هدررفت آب
 در مقررات ملي ساختمان كمبود و هدررفت آب دغدغه نيست. هدررفت در استخرهاي طبقات و پنت‌هاوس‌ها، در سوناها و جكوزي‌ها، در آب‌نماها و وان‌ها و سيفون‌ها و نيز در هدررفت دما و هدررفت برق و نيرو در ساختمان‌هاي ما از كشورهاي اروپايي پرآب و برق جلوتر است. 

بهينه‌سازي الگوي مصرف منابع
 در مقررات ملي ساختمان بهينه‌سازي الگوي مصرف جايي ندارد. اين مقررات با سياست‌هاي كلي اصلاح الگوي مصرف كه بازچرخاني آب را توصيه كرده به كلي بيگانه است. با بازچرخاني آب در ساختمان تنها نياز آب آشاميدني و خوراكي كه سرانه‌اش كمتر از 10 ليتر در روز است بايد تامين شود و براي ديگر نيازها آب بازيافت و بازچرخاني شده به‌كار گرفته مي‌شود. كولرهاي آبي در هر ساعت كار نزديك 20 ليتر آب آشاميدني براي خنك كردن پوشال به‌كار مي‌گيرند كه در يك كلان‌شهر ميزان بسيار بالايي مي‌شود در جايي‌كه هم مي‌توان آب بازيافتي به‌كار بست و هم مي‌توان شيوه‌هاي سرمايشي ديگر باكاربرد آب كمتر جاي آن گذاشت.  كاربرد برق خورشيدي نه‌تنها با طبيعت سازگار است و پيامدهاي گوناگون از نشر كربن تا نابودي پيكره‌هاي آبي را ندارد كه به سبب تامين نقطه‌اي و در محل مصرف، هم هدررفت خطوط انتقال و هم خطر دكل‌هاي سرطان‌زاي برق را از ميان مي‌برد. 

مديريت پساب ساختمان
 مقررات ملي ساختمان دغدغه پساب ساختمان را ندارد و با هزينه بسيار سنگين بايد آن را ده‌ها كيلومتر به دشت‌هاي پيرامون شهر فرستاد و زمين‌هاي گسترده‌اي را براي تصفيه آب تغيير كاربري داد و آلود. چاه‌هاي جذبي حذف شده‌اند. چاه جذبي روش‌ نقطه‌اي/محلي/سازگار و از ديدگاه بوم‌شناسي روش پايداري است كه با نگهداري جامدات پساب سياه، آب را در لايه‌هاي خاك تصفيه مي‌كند و به سفره مي‌فرستد و آبخوان را تغذيه مي‌كند. انتقال پساب تا دوردست‌ها جانشين چاه‌هاي جذبي شده كه هم آلودگي و بيابانزايي و هم نشر كربن دربردارد. 

دما و برق پايدار خورشيدي
در مقررات ملي ساختمان تامين برق و نيرو و دما به روش‌هاي ناپايدار تكيه دارد و سازنده خود را ملزم به يافتن راهكارهاي تامين و توليد دما و برق پايدار نمي‌داند. در زمينه توليد دما و نيرو و برق پايدار با ياخته‌ها و صفحه‌هاي خورشيدي در خود ساختمان هيچ الزاماتي در اين مقررات نيست. مقررات ملي ساختمان در هدر دادن سوخت نفتي بسيار دست و دلباز است در جايي‌كه دست كم آبگرمكن‌ خورشيدي در بالاي هر ساختمان مي‌تواند 70 درصد نياز به نيرو در زمستان ساختمان‌ را در دسترس بگذارد چون هم آب گرم است و هم گردش آن در رادياتورها ساختمان را گرم مي‌كند و بخش بزرگي از نياز به سوخت نفتي با نشر كربن سنگين را كاهش مي‌دهد. 

پيامدهاي ناسازگار تامين سازمايه (مصالح) 
 مقررات ملي ساختمان به پيامدهاي برداشت شن و ماسه از بستر رودها، يا دامنه‌ كوه‌ها و تپه‌ها كه به نابودي گسترده زيستگاه‌ها و گونه‌ها و پوشش گياهي مي‌انجامد نمي‌انديشد. در جايي كه مي‌توان نخاله‌هاي ساختماني را بازيافت كرد و به جاي مصالح به‌كار گرفت. 

كاربرد نخاله ساختماني بازيافت شده
 سازندگان ساختمان‌هاي كهنه را ويران مي‌كنند و نخاله ساختماني را در دره‌هاي پيرامون رها مي‌كنند كه پيامدهاي سنگيني بر پيكره‌هاي طبيعي، نابودي زيستگاه‌ها و بيابانزايي دارد. مقررات ملي ساختمان با بازيافت نخاله ساختماني و كاربرد آن به كلي بيگانه است. مقررات ملي ساختمان در اين زمينه لازم است بازبيني شود و كاربرد سازمايه (مصالح) بازيافتي از نخاله را الزامي كند. به اين شيوه هم اشتغال‌زايي گسترده در كارگاه‌هاي بازيافت نخاله كليد مي‌خورد و هم از نابودي بستر رودخانه‌ها، تپه‌ها، كوه‌ها و... براي برداشت مصالح جلوگيري مي‌شود. 

مديريت نقطه‌اي و در مبدا پسماند
مقررات ملي ساختمان دغدغه مديريت پسماند ساختمان را ندارد و وابسته است به گورستان‌هاي پسماند بسيار خطرناك براي زمين‌ها، دشت‌ها، آبخوان‌ها، انسان و ديگر زيستمندان. پيش بيني مديريت پسماند نقطه‌اي در مبدا، به سادگي در زمان ساخت امكان‌پذير است و جلوي پيامدهاي بسيار ناسازگار را مي‌گيرد. تنها جايي براي گذاشتن يك دستگاه كودساز نياز است كه همه پسماند‌تر ساختمان را كود كند و نيز جايي براي گذاشتن پسماندهاي خشك ساختمان به تفكيك تا به كارگاه‌هاي بازيافت فرستاده شد. 

نشر كربن و كاهش آن
 مقررات ملي ساختمان دغدغه نشر كربن و آلودگي و گرم شدن در بسياري شهرها و كلان‌شهرها با تله‌هاي دمايي خطرناك را ندارد. از نشر كربن انتقال آب از دوردست، نشر كربن تامين برق و انتقال آن از دورها، نشر كربن انتقال سازمايه (مصالح ساختماني) از دوردست، نشر كربن انتقال پساب و پسماند ساختمان‌ها به دوردست، تا نشر كربن سوخت نفتي براي گرمايش و سرمايش ساختمان و... از پيامدهاي اين شيوه از ساختمان‌سازي ناپايدار است. 

فضاي سبز ضرور براي بهداشت و سلامت ساكنان
 مقررات ملي ساختمان دغدغه پيش‌بيني فضاي سبز سرانه 25 مترمربع فضاي سبز در همه سال براي ساكنان را ندارد و ضرورت آن براي سلامت و بهداشت مردم را نديده مي‌گيرد.

تامين بخشي از خوراك
 تلاش در راستاي تامين بخشي از خوراك و پشتيباني از امنيت خوراك، براي كاهش نشر كربن از انتقال و جابه‌جايي مواد حجيم و فسادپذير خوراكي به ساختمان‌ها و شهرها، از دغدغه‌هاي ساختمان‌سازي و شهرسازي پايدار است. لازم است دست‌كم بخشي از نياز خوراك ضرور و دست‌كم بخشي از ميوه، سبزي يا... در خود ساختمان يا در نزديكي آن توليد شود كه هم به افزايش فضاي سبز كمك مي‌كند و هم به امنيت درونزاد خوراك. اين دغدغه در بسياري از شهرهاي جهان از اروپا تا آسيا گسترش يافته است.

جلوگيري از مصرف‌زدگي 
و سبك زندگي ناسازگار
ساختمان‌سازي در اصلاح الگوي مصرف و سبك زندگي ناسازگار نقش دارد. مقررات كنوني ساختمان تقليدي است و مصرف‌زدگي را گسترش مي‌دهد و با فرهنگ و تمدن مردم حوضه‌هاي گوناگون اين سرزمين هماهنگي و همخواني ندارد. 

معماري بومي و سازگاري‌ آن 
با اقليم و بوم شناخت
 مقررات ملي ساختمان گسست فرهنگي چشمگيري با دانش معماري انديشمند و پرآوازه اين سرزمين نشان مي‌دهد. اين مقررات با معماري بومي يكسره بيگانه است. معماري بومي با اقليم و جغرافيا و مصرف بهينه و كاهش نشر كربن بسيار آشناست. 

نما و منظر ساختمان
 مقررات ملي ساختمان نه تنها هويت معماري را با ساخت و سازهاي ناسازگار و نازيبا ناديده گرفته كه دغدغه نما و منظر ساختمان و كوچه و محله را نيز ندارد. در يك كوچه از نماهاي گوناگون و سبك‌هاي گوناگون از سراسر دنيا بدون هماهنگي و زيبايي بصري ديده مي‌شود. گاه حتي هماهنگي در يك ساختمان هم ديده نمي‌شود و هر گوشه آن ساز ديگري مي‌زند. 

ساختمان‌هاي صفر
ساختمان صفر نيازهاي خود را به شيوه پايدار توليد و تامين مي‌كنند و به سدها و نيروگاه‌هاي پرپيامد وابسته نيستند. نياز ساختمان صفر به ورود نيرو از بيرون صفر است چون آن را بر بالاي بام با كمك نيروگاه‌هاي كوچك خورشيدي يا بادي تامين مي‌كند. ساختمان‌هاي صفر، پساب خاكستري را در خود ساختمان بازچرخاني و بازمصرف و سرانجام در فضاي سبز به‌كار مي‌گيرند. پساب سياه را نيز يا با چاه جذبي يا با كمك زيست پالايشگرها ناپديد مي‌كنند تا به هزينه انتقال و نشر كربن و تصفيه‌خانه‌هاي پرهزينه براي تصفيه آن نيازمند نباشد. ساختمان‌هاي صفر، پسماند را در خود ساختمان مديريت مي‌كنند تا بخش‌تر آن با دستگاه‌هاي كودساز خانگي، كود شود و بخش خشك آن به كارگاه‌هاي بازيافت فرستاده شود. خانه‌هاي صفر، سبك زندگي كم‌مصرف و سازگار با سرزمين را بار ديگر در ميان مردم و اقليم‌هاي گوناگون گسترش مي‌دهند. ساختمان‌هاي صفر، مي‌توانند ساختمان‌سازي و هويت معماري و شهرسازي سازگار در اين سرزمين را احيا كنند.  جراحي در دستگاه اجرا و اصلاح مقررات ساختمان‌سازي، شهرسازي، صنعت و معدن‌كاوي با رويكرد بوم‌شناختي، پله نخست احياي محيط زيست كشور است. اميد كه به اصل خويش بازگرديم و همانند گذشتگان معماري شهرسازي پايدار با رويكرد محلي بومي را در دستور كار بگذاريم. بي‌گمان جوامع بومي مولد، مردم محلي، تشكل‌ها و خبرگان، همكاري و مشاركت خواهند كرد تا ميهني در خور تمدن بزرگ‌مان داشته باشيم و اين سرزمين عزيز و اين گهواره تمدن را به سلامت به نسل آينده بسپاريم. 
٭پژوهشگر آب و توسعه پايدار


   مردم بومي كه امنيت خوراك كشور به دست آنهاست، بيشترين آسيب را ديده‌اند كه حقابه‌هاي موروثي‌شان در سدها ضبط شده و ناچار از رها كردن كشاورزي و حاشيه‌نشين شهرها شده‌اند. دستگاه‌هاي دولتي همه پيامدهاي مديريت ناسازگار خود را به گردن كشاورزان و جوامع مولد بومي يا تغيير اقليم مي‌اندازند كه وكيل مدافعي هم ندارند.
  جراحي در دستگاه اجرا و اصلاح مقررات ساختمان‌سازي، شهرسازي، صنعت و معدن‌كاوي با رويكرد بوم‌شناختي، پله نخست احياي محيط زيست كشور است. اميد كه به اصل خويش بازگرديم و همانند گذشتگان معماري شهرسازي پايدار با رويكرد محلي بومي را در دستور كار بگذاريم.