ساكنان روستای ابوالفضل واقع در شهرك زردشت خبر از اقدامات بنیاد مستضعفان برای تخریب روستایشان دادهاند؛ خبری كه با توجه به مواضع اولیه رئیس بنیاد مستضعفان، درباره حفظ حقوق مظلومان، باورش هم كمی سخت است. ساكنان روستای ابوالفضل كه در مجموع 25 هكتار وسعت دارد، اسنادی در دست دارند كه نشان میدهد از سال 64 تا 70، بخشی از اهالی روستا از طریق طرح سلمان، آب كشاورزی برای كشت گندم و جو و سبزی و صیفی در اختیار داشتهاند، اما بعد از تخریب كانال فرعی برای ساختوساز شهرك زردشت، آبرسانی به آنها متوقف میشود. این سند نشان میدهد اهالی روستا سابقهای نزدیك به سكونت 40ساله در محل دارند اما بنیاد مستضعفان خود را مالك زمین آنها معرفی كرده و مانع ارائه خدمات و كد روستایی به محل سكونتشان میشود. مهمترین سؤال این روزهای مردم روستای ابوالفضل كه نزدیك به 300 خانوار هستند، این است كه اگر وظیفه بنیاد مستضعفان رسیدگی به قشر محروم است، چه كسی محرومتر از ما؟ سیدیوسف موسوی، امام جماعت مسجد امیرالمؤمنین و نماینده اهالی این روستا، در گفتوگو با «شرق» میگوید: «بنیاد مستضعفان در كل ایران زمین دارد. ویلاهایی در تهران و جاهای دیگر دارد كه كلیپهای آن منتشر شده. وقتی نگاه میكنید، تعجب میكنید. نمیدانم چطور گیر دادهاند به این تكه زمین». او به نمایندگی از طرف مردم روستا با محمد سعیدیكیا، رئیس سابق بنیاد مستضعفان هم دیدار داشته و قرار بوده كه در واگذاری اراضی روستا به مردم مساعدت لازم انجام شود، اما با تغییر مدیریت در این مجموعه، تلاشهایش به نتیجهای نمیرسد. چندی پیش برخی از اهالی روستا به صورت موقت بازداشت شده و ناچار شدهاند با فروش طلای همسرانشان، فیش حقوقی خریداری كنند كه از زندان بیرون بیایند. ساكنان این روستا خواسته غیرمعقولی ندارند؛ آنها میخواهند سابقه سكونتشان از سوی تصمیمسازان به رسمیت شناخته شود. روابطعمومی بنیاد مستضعفان در واكنش به اظهارات مردم روستای ابوالفضل به «شرق» اعلام میكند: تخریب خانههای روستا با حكم قضائی صورت گرفته است و بنیاد مستضعفان آمادگی دارد برای 36 خانوار ساكن در روستا سكونتگاه دیگری فراهم كند. این در حالی است كه طبق گفته امام جماعت روستا، 300 خانوار در این روستا سكونت دارند و البته معلوم نیست با وجود نزدیكی روستا به خدماتی نظیر آب و برق و استفاده غیرمجاز اهالی از این امكانات، چرا تصمیمسازان اصرار دارند بهجای بهرسمیتشناختن حق عرفی مردم، آنها را به جای دیگری كوچ دهند. روستای ابوالفضل واقع در منطقه زردشت از اهواز خیلی فاصله ندارد. از جاده كمربندی قدیم اهواز به سمت اندیمشك، درست در كنار جاده یك پمپ بنزین واقع شده كه از كنار این پمپ بنزین جادهای آسفالته با كیفیت نهچندان مناسب برای دسترسی به تأسیسات نفتی میگذرد. روستای ابوالفضل كه پشت پمپ بنزین واقع شده، مجموعا 9 كوچه دارد كه عمود بر جاده دسترسی نفت بنا شده و مردم میگویند این جاده را هم كه میساختند، بنیاد مستضعفان به شركت نفت تذكر داده كه جاده از اراضی بنیاد میگذرد. روستا وضعیت مناسبی ندارد. كوچهها خاكی است. بخشی از فاضلاب داخل محوطه روستا رها میشود و در كنار آن گیاه سبز میشود. از خدمات روستایی خبر نیست؛ نه مدرسهای و نه مركز بهداشتی، روستاییان برای دریافت خدمات درمانی به پادگانی كه در نزدیكی روستاست، مراجعه میكنند.
چشمان نگران اهالی روستا
وارد روستا كه میشوم حدود ساعت هشتونیم صبح است. دو زن به من نزدیك میشوند. یكی از آنها نفسش تنگی میكند. صدای نفسهایش را میشنوم. این دو زن میگویند كه شبها از ترس خواب ندارند. چندی پیش، نیمهشب یكی از خانههای روستا را با لودر خراب كردهاند به همین خاطر آنها میترسند كه شبانه خانههایشان را روی سرشان خراب كنند. همان زنی كه نفسهایش تنگی میكند، میگوید: «ما از عراق آمدهایم؟ از آمریكا آمدهایم؟ ما ایرانی هستیم، خستهایم». دعوای بین اهالی و بنیاد مستضعفان برای تخریب خانهها و بازداشت اهالی روستا از چند ماه قبل شروع شده است. علی بیرانوند، معاون دادستان اهواز، 29 فروردین در گفتوگو با ایرنا اعلام میكند كه زمینخوارانی که در روستای ابوالفضل منطقه زردشت اهواز اقدام به خرید و فروش زمینهای بنیاد مستضعفان کردهاند، به زودی تحت تعقیب قرار میگیرند. گویا بعد از این مصاحبه، اقدامات بنیاد مستضعفان هم برای تخلیه روستا شروع میشود.
یك روستا و 2 مالك
اهالی روستا خرابهای را نشانم میدهند و میگویند فرماندار تخریب خانههای روستا را تكذیب كرده است؛ اگر تكذیب میكنند، پس این خانه كه خراب شده، چیست؟ خانه نماینده اهالی روستا درست روبهروی ملك تخریبشده قرار دارد. سیدیوسف موسوی، امام جماعت مسجد امیرالمؤمنین و نماینده اهالی، در گفتوگو با «شرق» از صدور سند 300 هكتار از اراضی منطقه به نام بنیاد خبر میدهد. او میگوید: آنطور كه شنیدهایم بنیاد از جاده راهآهن تا پادگان و از پمپ بنزین تا شركت یونیتای نفت را سند گرفته است. كل روستا 25 هكتار است و ارتش هم ادعا میكند اراضی روستا متعلق به این مجموعه است و جزء حریم روستا واقع شده است. به گفته موسوی، روستا 300 خانوار دارد و قدمت سكونت در آن، دستكم 30 سال است. او اضافه میكند: قبل از انقلاب در این زمینها كشاورزی میشده است و روستاییان هم در مجاور زمینهای خود خانه ساخته و بهتدریج روستا توسعه پیدا میكند. امام جماعت روستا درباره سوابق فعالیتهای منطقه بیان میكند: قبل از انقلاب ابتدا زمینها دست كشاورزان بوده است، بعدها و در زمان شاه زمینها را از كشاورزان میگیرند و به یك طاغوتی زرتشتی میدهند. بعد كه انقلاب میشود و دولت اسلامی تشكیل میشود، روستاییان زمینهای خود را پس میگیرند. درحالیكه چند وقتی است به ما میگویند این زمینها در اختیار بنیاد مستضعفان است. او با اشاره به قواعد فقهی كه درباره مالكیت زمین وجود دارد، تأكید میكند كه با توجه به سوابق و اسناد روستاییان، دولت باید مالكیت خود را بر روی این زمینها اثبات كند.
روستاییان حق ریشه دارند
نماینده اهالی روستا اسنادی را نشان میدهد كه حاكی از داشتن حق ریشه برخی از اهالی منطقه است؛ یعنی زمینهای این منطقه توسط ساكنان روستا تحت كشت قرار گرفته و به همین دلیل برای آنها از سوی دولت حق ریشه لحاظ شده است. او تأكید میكند: اگر بنیاد مالك این زمینها بود، اولین خانه كه در منطقه ساخته شد باید جلوی اهالی را میگرفت، نه اكنون كه روستاییان در منطقه ساكن شدهاند و برخی خانهها را از افراد دیگری خریداری كردهاند. اتاقك بنیاد همین بغل است. یك نفر همیشه در آن حضور دارد. چرا جلوی ساختوساز را نگرفته است؟ موسوی میگوید: هر بار كه روستاییان خانهای میساختند، مأموران شهرداری به روستا سر میزدند و پولی از اهالی میگرفتند و محل را ترك میكردند. او اضافه میكند: برق روستا رسمی نیست. حدود 20 سال قبل یك ترانس به روستا دادهاند. چند كنتور رسمی هم در روستا هست و بقیه برق غیرمجاز دارند. آب روستا هم غیررسمی است و از لوله اصلی آب گرفته شده است. امامجمعه روستا به دستگیری 10 نفر از اهالی اشاره میكند كه به قید وثیقه آزاد هستند. او اضافه میكند: میخواهند روستا را كوچ بدهند اما معلوم نیست مردم به كجا باید بروند. در دوره ریاست محمد سعیدیكیا شخصا با او جلسه داشتم و مكتوب درخواست دادم. پاراف كرد و قرار بود زمینها را به اهالی بدهند و پول زمین را به نحوی با درنظرگرفتن شرایط مردم حساب كنند و مصالحهای انجام شود اما این اتفاق رخ نداد.
قرارگرفتن روستا در طرح تفصیلی شهر
منابع محلی میگویند كه روستای ابوالفضل در حریم شهر واقع شده است و شاید قیمت پیداكردن اراضی انگیزهای باشد كه باعث شده كشمكشهای قانونی بر سر آن شكل بگیرد، اما موسوی از این مسئله خبر ندارد و تأكید میكند: زمین روستا خارج از محدوده شهر است. من متن مكتوب از راه و شهرسازی دارم. او گفت: «10 سالی است كه دعوای بنیاد با روستاییان شكل گرفته است و برای حلوفصل این دعواها، دو ماه است كه میخواستم با آقای فتاح جلسه داشته باشم، به تهران رفتم. آقای عاصمی كه مشاور ایشان بود، در حراست با بنده جلسه داشت. قرار شد با بنده همكاری كنند و مشكل حل شود. ولی متأسفانه بنیاد تاكنون اعتراف نكرده است كه زمین مال اهالی است. ادعای مالكیت میكند و میگوید خانههایی كه جدید است باید خراب شود و دور روستا حصاركشی شود. نماینده اهالی روستا تأكید میكند كه اگر بنیاد مدعی است كه زمینها متعلق به اوست، باید این مسئله اثبات شود. او همچنین از آمادگی اهالی روستا برای خرید زمین خبر میدهد، اما به عدم توانایی مردم برای پرداخت اقساط سنگین هم اشاره میكند. موسوی میگوید: دائما از طریق دادستانی، فرمانداری و... شكایت میكنند، از جان مردم چه میخواهند؟ مردم خیلی وقت است كه در این محل ساكن هستند. در این زمین كشاورزی میشده و زمین حق اینهاست. او ادامه میدهد: بنیاد مستضعفان در كل ایران زمین دارد؛ ویلاهایی در تهران و جاهای دیگر دارد كه كلیپ آن منتشر شده است. وقتی نگاه میكنید، تعجب میكنید. نمیدانم چطور به این تكه زمین گیر دادهاند. خیلی زمین دارند». همینطور كه امامجماعت روستا صحبت میكند، به این فكر میكنم كه با توجه به گستره املاك بنیاد مستضعفان و عدم شفافیت این مجموعه، چطور مردم باید بدانند زمینی را كه خریداری كردهاند، مالك دارد یا نه. فتاح وقتی روی كار آمد، وعده داد سامانهای راهاندازی كند كه مشخصات املاك این مجموعه در آن قید شود و بر شفافیت فعالیتهای آن اضافه شود اما تا این لحظه از چنین سامانهای خبری نیست، بااینحال هرجا میروی از مرتع گرفته تا املاك مسكونی، جزء اموال مصادرهای هستند كه بعدها به بنیاد مستضعفان منتقل شده است. به گفته موسوی مردم روستا برای خانههایشان سند رسمی ندارند بلكه سندها مشاعی است و تمام معاملات بعدی از طریق تهیه كاغذ دستی انجام شده است. او اضافه میكند: در حال حاضر قیمت زمین 10 برابر بیشتر شده است، بعد ادعای مالكیت میكنند به صورتی كه میخواهند متصرف زمین شوند. اهالی خسته شدهاند از بس درگیری شده است. هر روز شكایت یكی از اهالی را میكنند، احضاریه میفرستند، حكم جلب فرد را در خانه میگیرند. كمترین خدماتی كه حق مردم است، یعنی آب و برق و كد روستا به آنها داده نمیشود؛ زیرا بنیاد اجازه نمیدهد. نماینده اهالی اسنادی را نشان میدهد كه برای دریافت كد روستا و خدمات روستایی مثل آب و برق انجام داده اما همه این موارد مشروط به رضایت بنیاد مستضعفان شده است.
سابقه حضور در منطقه را داریم
حاج عبدالحسین حلفی یكی از ساكنان روستای ابوالفضل است كه از سوابق حضورش در روستا و آن روزها كه اراضی آنها تحت مدیریت فردی به نام مرتضوی درآمده بود به «شرق» میگوید. او كه متولد 15 بهمن 1326 است، مسجد روستا را ساخته و آن را وقف كرده است. داخل مسجد روستا او را میبینم. مسجدی كه دو كولر گازی دارد اما این دو كولر هم نمیتواند گرمای این روزهای خوزستان را تعدیل كند. اهالی كه در مسجد حضور دارند، توضیح میدهند كه ضعیفبودن برق منطقه باعث میشود كولرهای گازی نتوانند كار كنند و وضعیت خانههای روستا هم بهتر از مسجد نیست؛ زیرا قطعی برق زیاد دارند و یك ترانس موجود در ده، كفاف نیازهایشان را نمیدهد. حلفی به «شرق» میگوید: درست در روز 22 بهمن كه فراخوان برای راهپیمایی سراسری میدهند، برایم احضاریه دادگاه آمده است. او اضافه میكند: زمینی داشته كه 900 مترمربع مساحت داشته و آن را بین فرزندانش تقسیم كرده است تا پس از مرگ او، درگیر انحصار وراثت نشوند اما دادگاه برای تمامی اعضای خانواده احضاریه صادر كرده است. این ساكن روستای ابوالفضل به سوابق انقلابیاش اشاره میكند. به اینكه جانباز است اما به خاطر حرف امام خمینی(ره) كه گفته بود «اگر چیزی را تقدیم میكنید، برای خدا باشد»، او هم مطیع بوده و دنبال كارهای جانبازیاش برای دریافت حق و حقوق نرفته است. به گفته او فردی به نام مرتضوی قبل از انقلاب، یك مؤسسه آب تأسیس و پمپ آب برای اهالی منطقه ایجاد میكند تا آنها بتوانند در اراضی عنافچه (در فاصله 30كیلومتری روستای ابوالفضل) كشاورزی كنند. آن روزها زمین بین كشاورزان تقسیم میشود و سهم پدر حلفی هم هشت هكتار زمین میشود. بعدها و پس از فوت پدر اقساط زمین توسط او پرداخت میشود و در نهایت زمینی به وسعت هشت هكتار به قیمت پنجهزارو 200 تومان خریداری میكند. بعدها این زمین را میفروشد تا صرف ساخت مسجد كند. این ساكن روستای ابوالفضل ادامه میدهد: مرتضوی كاندیدای مجلس هم شد. 10 تا 20 نفر را از قریه سیدخلف برد و توانست به مجلس راه پیدا كند. به گفته او، وقتی حدودا شش سال داشته اراضی منطقه به مرتضوی منتقل میشود و او هم به ازای خدماتی که به مردم در قالب آبرسانی ارائه میكرده، یكسوم محصول را میگرفته است. حلفی ادامه میدهد: نماینده مرتضوی سر زمینها حضور داشت و محصولمان را «كیله» میكرد. به ازای هر دو كیله برای من، یك كیله برای مرتضوی برمیداشت. برای كاه هم همینجور اقدام میكرد. او اضافه میكند: زمان شاه دائما میخواستند از ما اجرت بگیرند. ما زحمت میكشیم. زمان شاه مینوشتند از 102 مرغی كه دارید، باید چهار تومان به دولت بدهید. از 500 كیلو گندمی كه تولید میكردیم 20 تومان برای مالیات میدادیم. این ساكن روستای ابوالفضل بیان میكند: آن زمان گندم میكاشتیم. اول دیم كشت میكردیم بعد كه آقای مرتضوی پمپ را گذاشت، كشت آبی شد. سال 1347 سیل زد؛ بهمنماه بود كه سیل آمد. سیل نهرها را خراب كرد. روستای سیدكریم را داشتیم كه از بین رفت، سیل تا خرمشهر را برد. از سال 47 دیگر آب هم نداشتیم. مؤسسه هم خوابید. پمپها هم خراب شد و سال 46 به ما سند زمینهایمان را دادند. او كه زمان جنگ به رامهرمز رفته بود، میگوید وقتی به این ناحیه برگشته، اسناد رسمی پشت پادگان را هم صادر كرده بودند اما او فقط تلاش كرده است یك خانه برای سكونت داشته باشد. حلفی میگوید: وقتی مسجد روستا را ساختم و وقف كردم، اوقاف فقط یك سال من را دعوت كرد و یك ساندیس و تیتاپ به من داد، هیچ خدماتی هم به مسجد نداده است، درحالیكه باید حقوق مستخدم و بیمه بدهد. حتی یك جلد كتاب هم برای مسجد ندادند. در جایی خواندم، اوقاف 28 میلیون جلد كتاب در مساجد توزیع كرده اما حتی یك جلد هم به مسجد من نرسیده است. او نقشههای UTM روستا را نشانم میدهد و اضافه میكند: بعد از مدتی كه پیش آقای سعیدیكیا رفتند، به ما گفتند كه نقشههای UTM تهیه كنید تا به شما سند بدهیم. وقتی به دادگاه احضار شده بودم، خوشحال شدم چون فكر میكردم برای ارائه سند من را خواستهاند اما دیدم كه از من بازخواست میكنند كه چگونه به روستا آمدهام و اینجا سكونت كردهام.
خرید فیش حقوقی برای رهایی از زندان
اهالی روستای ابوالفضل كه مسئولان محلی آن را سكونتگاهی غیرقانونی قلمداد میكنند، گله بسیار دارند. آنها كه گاهی بازداشت میشوند به صحبت مقامات محلی درباره تكذیب این بازداشتها اعتراض دارند. روستاییان میگویند چون سندی نداریم كه بهعنوان وثیقه بگذاریم و كارمند بخش دولتی هم نیستیم، نمیتوانیم فیش حقوقی گرو بگذاریم. برای همین صبحها اول كنترل میكنیم كه مأموری در كوچه و خیابان نباشد و بعد از خانه خارج میشویم. عباس مرعی، یكی از ساكنان روستایی است كه از نگاه مسئولان استانی، هیچ جایی روی نقشه ندارد، اما او واقعا در یك تكه زمین در نزدیكی اهواز زندگی میكند و به جرم ساخت خانه روی این یك تكه زمین، یك ماه قبل، 11 روز در زندان بوده است. مرعی به «شرق» میگوید: بیشتر از 15 سال است كه اینجا زندگی میكنم. من را گرفتند و بردند. من سومین نفری هستم كه خانهای را كه در آن ساكن بودم، خریدهام. پاسگاه آمد دم خانه و من را گرفت و برد. در جریان بازداشت، دو تا بره داشتیم كه گم شد. همسر مرعی درباره نحوه آزادكردن او به «شرق» عنوان میكند: ما سند نداشتیم و مجبور شدم از دم دادگاه سند بخرم. پیش قاضی خیلی گریه كردم اما گفتند سند بیاور. 20 میلیون میخواستند ولی پول نداشتم. یكونیم میلیارد تومان وثیقه تعیین كردند. انگشترم را سهمیلیونو 600 هزار تومان فروختم و فیش حقوقی برایش گرفتم. ما چهار گوسفند داشتیم كه دوتایش را دزد برد و دوتای دیگر را هم برای خرید فیش حقوقی كارمند فروختم.
اهالی روستا تكذیب تخریب خانههای روستا را هم خبرهای نادرستي میدانند كه توسط مسئولان محلی منتشر شده است؛ زیرا بهتازگی یكی از خانههای روستا را ساعت چهار صبح تخریب كردهاند و موسوی، نماینده اهالی هم تأیید میكند كه در این خانه ساكنی وجود نداشته است. در داخل روستا تعدادی پی برای خانههای جدید ایجاد کردهاند و اهالی میگویند كسی جرئت ساختوساز ندارد؛ زیرا برای ساخت این خانهها چندین وام گرفتهایم كه هنوز اقساط آن را پرداخت نكردهایم. اگر خانههایمان را از ما بگیرند، صد سال به عقب برمیگردیم. یكی از اهالی كه به كار جمعآوری ضایعات مشغول است، تمام كارتهای بانكیاش را از جیبش درمیآورد و میگوید: كل حسابهای من را كنترل كنید. فقط 130 هزار تومان پول در حسابم هست و برای خرید مرغ ناگزیرم دبهها و لگن فلزی خانه را بفروشم كه بتوانم غذا تهیه كنم. ساكنان روستایی كه هیچجایی برای زندگی ندارند، منتظرند که شاید مسئولان بنیاد مستضعفان رضایت دهند تا همان تكه زمین 25هكتاری كه در آن ساكن هستند، كد روستایی دریافت كند و حداقل خدمات زندگی به آنها ارائه شود.
آمادگی بنیاد برای انتقال اهالی به سكونتگاهی دیگر
روابطعمومی بنیاد مستضعفان در واكنش به سخنان ساكنان روستای ابوالفضل به «شرق» اعلام میكند: «با توجه به صدور حکم دستگاه قضائی درمورد اراضی زردشت اهواز موسوم به روستای ابوالفضل، بنیاد مستضعفان نسبت به اسکان ساکنان این اراضی که فاقد هرگونه امکانات و زیرساختهای شهری است به یک سکونتگاه رسمی دیگر، آمادگی دارد. همچنین آمادگی بنیاد مستضعفان برای انتقال ساکنان این اراضی به یک سکونتگاه رسمی در منطقه اهواز، در آخرین جلسه برگزارشده در استانداری خوزستان نیز به مسئولان استانی اعلام شد و قرار است با مشارکت نهادهای حمایتی، زمینه انتقال ۳۵ خانوار ساکن در این اراضی به سکونتگاهی دیگر بهسرعت فراهم شود». بنیاد مستضعفان تعداد ساكنان منطقه را 35 خانوار اعلام کرده، اما نماینده اهالی این رقم را 300 خانوار اعلام میكند. بنیاد مستضعفان برای انتقال اهالی روستای ابوالفضل آمادگی خود را اعلام كرده است، اما این پرسش مطرح میشود كه چه اصراری وجود دارد كه مردم این روستا را كه سابقه 40ساله سكونت در منطقه را دارند، منتقل كنند؟ چرا سكونت آنها را در همان نقطه را به رسمیت نمیشناسند و اصرار دارند این افراد را جابهجا كنند؟