محمود حجتی، وزیر جهاد کشاورزی، همچنان در سلوک رفتاری و برخی اعتقادات اجرایی معتقد به جهاد سازندگی است یا حداقل اینطور به نظر میرسد. حجتی در میان جهادیهای سابق محبوب است. اما جهادیهای تندرو مانند تقی امانپور یکی دیگر از مؤسسان جهادسازندگی هیچگاه با او کنار نیامدند و حتی در مخالفتش شبنامه هم در مجلس سوم شورای اسلامی توزیع کردند. اما حجتی دوام آورد و از اتهام توطئه برای انحلال جهاد سازندگی به مقام تئوریسین پروژه ادغام آن نهاد انقلابی در دل وزارت کشاورزی تبدیل شد. در تمام سالهایی که به صندلی وزارت جهادکشاورزی تکیه زده، همچنان الگوی زیست جهادی را حفظ کرده، روابطش با توده کشاورزان را سامان داد و حتی تا جایی پیش رفت که قدرت خانه کشاورز را مخدوش و وزارتخانه را به حاکم مطلق تبدیل کرد. حلقه مدیران و نزدیکان او عموماً همان چهرههایی باقی ماندند که در دهه شصت، سابقه حضور در جهاد سازندگی را داشتند. روابط سیاسی حجتی هم حداقل تا پیش از دولت دوازدهم، بر محور جهادی سابق استوار بود. از عالیترین مقامات کشور تا ردههای میانی او را به صفت «همچنان در خط جهاد» میشناختند. تنها دورهای که نام و نشانی از رفتارهای جهادی در او قابلدرک نبود، به سالهای شرکتداریاش در دولت احمدینژاد مربوط است. یکی از دوستان نزدیک او درباره این روزها در جایی گفته بود: «کسی نمیتواند به ایشان خرده بگیرد. همه ما در دولت احمدینژاد از دولت اخراج شدیم درحالیکه حداقل ۱۰ سال تا سن بازنشستگی هم فاصله داشتیم. خوب این بیچارهها چه کار باید میکردند؟ باید خانهنشین میشدند؟» و البته شرکتداری را انتخاب کردند. حجتی در این دوره زمانی به پروژههای ساختمانی و عمرانی تمایل پیدا کرد. میلی که از دوران وزارت راهش در او باقیمانده بود و نسبتی با سابقه جهاد و کشاورزی نداشت. شرکت تحت مدیریت او بهسرعت رشد کرد، در حوزههای مختلف نفوذ پیدا کرد و از پیمانکاری پارکینگ فرودگاه تا راهسازی را بر عهده گرفت. این دوره زمانی در کارنامه حجتی ناپیداست و او نیز هیچگاه از هشت سال حضور نیمبند در بخش خصوصی بهعنوان نقطه درخشان زندگیاش یاد نکرده است. در دولت اول حسن روحانی، حجتی با همان شمایل سابق به کابینه بازگشت. هیچ تفاوتی در ظاهر و پوشش او ایجاد نشده و تنها گردی از سفیدی روی صورتش نشسته بود. در جلسهای گفته بود: «کسی که وزیر جهاد کشاورزی میشود باید هم جهادیپسند باشد و هم کشاورزپسند. نمیشود سر زمین رفت و کتوشلوار شیک هم پوشید. اینجا همین است.» و خودش هم بیش از تمام همکارانش این الگو را رعایت کرد. چهار سال ابتدایی دولت برای او بازگشت به نقطه اوج بود. بهخصوص در سال پایانی دولت با پرداخت بهموقع پول کشاورزان بابت خریدهای تضمینی و قیمتگذاریهای منصفانه محصولات کشاورزی به شکلی غریب در دل بیش از ۱۰ میلیون کشاورز ایرانی جایی گرفت. محبوبیت او بهاندازهای بالا رفته بود که رئیس دولت هم در رأیآوری، خود را مدیون وزیرش احساس میکرد. در همین دوره منتقدانی سرسخت هم پیداکرده بود که نه از دل کشاورزان که از میان مدیران صنایع غذایی و تبدیلی برخاسته بودند. هر اندازه کشاورزان دل به او بسته بودند، مدیران کارخانهها سایه حجتی را با تیر نشانه میرفتند. در هر محفلی نقدش میکردند و هراندازه توانستند نمایندگان مجلس را علیه او تحریک کردند. اختلاف او و این گروه بهاندازهای بالا گرفته بود که از لابیهای خصوصی و حرفهای در گوشی به نطقهای آتشین عمومی هم رسیده بودند. همزمان حلقه مدیران سابق جهادی از اطراف حجتی دور شده بودند. گروهی بازنشسته، عدهای ازکارافتاده، برخی خودخواسته و تعدادی هم به میل حجتی دیگر در مناصب مدیریتی وزارتخانه او حضور نداشتند. همزمان از دل وزارتخانه جهاد کشاورزی که روزگاری به پاکدستی شهرت داشت، فسادهای غریبی بیرون زد. دستگیری مکرر مدیران عالیرتبه و پرونده باز واردات گوشت توسط تعدادی از مدیران و نزدیکان حجتی، حاشیههای پیرامون مرد جهادی سابق را به اوج رساند. ستاره زندگی مدیریتی حجتی از همین دوره زمانی به سوسو زدن افتاد و کارنامه چهار دهه کار او به آنی به فراموشی سپرده شد. هر روز موضوع استیضاح او در مجلس مطرح بود، برخی نمایندگان برای گرفتن امتیازات ویژه از او مقابل دفترش صف میکشیدند و مدیرانش هم نهتنها باری از دوش او برنمیداشتند که با شائبه دستگیریها به اهرام فشار علیه او تبدیل شدند. در شایعاتی که علیه او در فضای مجازی پخش شد، حتی پای برخی نزدیکانش را نیز وسط کشیدند و اسامی محفلی را منتشر کردند که او را بهشدت آزار میداد. برای حجتی روزهای سال ۹۸ هیچ شباهتی با دهه طلایی ۶۰ نداشت. زمانه و محیط اطرافش هم نسبتی با جهاد سازندگی نمییافت. انتشار خبر استیضاح برای حجتی، حجت را تمام کرد که باید هرچه زودتر از کابینه بیرون بزند تا نامش پس از چهار دهه با برکناری گره نخورد. متن استعفای کوتاهی نوشت و بهسرعت هم مورد تأیید رئیسجمهور قرار گرفت که احتمالاً یقین داشت، وزیرش دیگر کارکردی در کابینه ندارد. خروج حجتی از کابینه پایان دوران مدیریتی اوست و از آن مهمتر غروب دوران حضور مدیران برآمده از دل جهادسازندگی است. نهادی که با شور انقلابی و عشق سازندگی توسط گروهی جوان تأسیس شده بود و حداقل تا میانه دهه هفتاد سرآمد نیروهای ایدئولوژیک کشور بهحساب میآمد. محمود حجتی با ترک کابینه و البته کمی قبلتر با حواشی که در وزارتخانه تحت مدیریتش برپاشده بود، خط مدیران برآمده از جهادسازندگی را به پایان رساند. او رفت، جهاد سازندگی هم تمام شد. هر وزیری پس از او تنها یک نیروی تکنوکرات برای اداره مجموعه عظیم جهاد کشاورزی است که همچون نامش از هر ایدئولوژی خالی شده است.
بهراد مهرجو، سازندگی