پروفسور محمد منصور فلامکی اظهار کرد: اگر برای یک شهر تعریفی نداشته باشیم نمیتوانیم مقولههای در حال تجربه شدن را ببینیم؛ باید برای یک شهر تعریف و برنامه داشته باشیم، نمی توان به زاینده رود فکر نکرد و شهر را بی سرزمینش تصور کرد. وی ادامه داد: در تعریف "شهر" سخن از موجودیت تغییرپذیر است که می توان آن را ساختار معنا کرد، ساختار یک شهر در برگیرنده همه شرایط سکونت، تولید و اقتصاد، فرهنگ، مدنیت و مذهب است.
صفویان، شاخص های
اصفهان را می دانستند
پروفسور فلامکی افزود: از دیدگاه من اصفهان بهترین روزهای خود را زمانی پیدا خواهد کرد که به عصر صفویان میرسد و موقعیتهای سرزمینی و شهرساختی را پیدا می کند.
چهره ماندگار معماری ایران تصریح کرد: اصفهان روزهای درخشان تاریخش را که زندگی سامانیافتهای برای مردمش مهیا کرده بود در عصر صفویان تجربه کرد. دورانی که سرزمینی با همه موهبتهای بیشمار معماری و شهرساختی که آن را با هم یگانه کرده بود، به دست صفویان رسید. صفــــویانی که پیش از آغاز حکمرانی بر اصفهان این شهر را بهخوبی میشناختهاند و در اثر آمدوشدهای بسیار به آن میدانستند شاخصههای این شهر چیست و چطور باید به آنها پرداخت و درنهایت هم حکومت آنها موجب ایجاد تحولات مهمی در اصفهان شد. وی با بیان اینکه در عصر صفوی ساختار شهری، شاهد تحولی پویا بوده است، اظهار کرد: تحول پویا یک معنای جدی دارد که در هر اثر معماری به عنوان اثری بهینه خلق میشود و این وجه بهینه دائمی نیست، اما وقتی در کنار هم قرار میگیرند با هم تعامل مییابد.
این پروفسور معماری با بیان اینکه تحول پویا با دگرگونی، شهر را حرکت می دهد، ادامه داد: اصفهان بهترین نمونه تحول پویای شهری است و در طول تاریخ خود را به کمال رسانده است. این استاد دانشگاه با مروری به اصفهانِ پیش از عصر صفـــوی اظهار کرد: البته توجه کنید، تا قبل از دوره صفویه، اصفهان شهـــری برخوردار از تحول پویا و در کمال سامانیابی بوده است. این کمال در مسجد جامع، میدان کهنه مجاور آن و بازار اصفهان نمود داشته که هر سه مکمل همدیگر بوده و در یگانه زیستن به آدمی کمک میکردهاند. در چنان شهری روزی نبوده که سخن تازهای با تکیه بر دانش مذهبی به دنیا نیاید و لذا تحول در شهر هرگز پایان نداشته و هر نیت و خواستهای را به آدمیان یادآوری میکرده است.
فلامکی مذهب را یکی از عوامل مهم برای زنده نگهداشتن شهر دانست و افزود: بیشتر بزرگان و مشاهیر اصفهان در خانوادههای مذهبی چشم بر جهان گشودهاند. وی با بیان اینکه اصفهان در دوران صفوی دارای ساختاربندی مشخص شده است و کار، سکونت، فرهنگ و مذهب چهار مقوله مدیریت شهری این دوره است، گفت: چهار رکن اصلی و در حقیقت تمرکز تمام توانمندیهای عناصر شهری را میتوان در میدان نقش جهان مشاهده کرد. این پروفسور معماری با بیان اینکه اصفهان، غنیترین و سرزندهترین شهر کشور است، خاطرنشان کرد: براساس شناخت ۶۵ سالهای که از شهرهای ایران دارم معماری و شهرسازی شهرهایی مانند شیراز، مشهد و تبریز به پای اصفهان نمیرسد.
وی ادامه داد: پس از انقلاب مشروطیت، مدیریت شهری استمرار یافته و قوانین شهری تدوین شد، اما با وجود این قوانین در ساختار شهری دگرگونی صورت نگرفت، اما پس از این دوران، شهرها از راه اقتصاد شهری توسعه یافته و پس از آن، قانون شهرسازی به اینها سامان داد.
اصفهان در عصر صنعت
بعد از دوران صفویه تحولات قابل ملاحظهای که گاه خوب و گاه نامطلوب است بر شهرها و به ویژه اصفهان اثر میگذارند. چهره ماندگار معماری ایران اضافه کرد: رفتهرفته قوانین اداره شهرها تغییر میکنند و مقولههای تازهای اضافه می شوند. قوانین تازه تلاش دارند به همه شهرها نگاه یکسان داشته و با تکیه بر محور اقتصادی، توسعه را به صورت برابر در آنها صورت دهند. در این صورت، شهرها منتظر میمانند تا قانونِ دربرگیرنده فضای شهری به آنها سروسامان دهد.
فلامکی با اشاره به گسترش شبکههای ارتباطی و توسعه صنایع در دوره پهلوی دوم و پس از دهه ۳۰ خورشیدی گفت: در دهه ۴۰ اولین شهری که دارای طرح جامع شد، اصفهان بود که این مهم به دست پروفسور "فایل" در سال 13۴۸ تدوین شد؛ اما متاسفانه با فوت وی این طرح نیز کنار گذاشته شد، اما امیدوارم شهرداری اصفهان نسخه اصلی طرح جامع را که در کتابخانه کهن شهرداری است در اختیار شهرسازان قرار دهد و با استفاده از آن، طرح جامع را بررسی کند.
چهار رکن اصلی
وجود ندارند
وی با بیان اینکه در دوره کنونی ترسیم طرح جامع شهری به دست مهندسان مشاور انجام میشود، ادامه داد: ما شهری داریم که نقطه تمرکز خود را میتوانست بر چهار اصل ساختار شهر تعریف کند، اما امروزه شاهدیم که این چهار رکن اصلی در آن وجود ندارند؛ اصفهان فاقد مرکز واحدی است که بتواند مدیریت خود را اعمال کند. وی تاکید کرد: بحث امروز ما این است که چگونه باید شهر را مدیریت کنیم؟؛ در واقع باید به سمتی حرکت کنیم که برای توسعه و شهرسازی ساختار مشخصی تعریف شود.
وی اضافه کرد: در این دوران، شهری که چهار محور اصلی آن در یک نقطه تعریف شده بود، به فضایی میرسد که دیگر دارای این ارکان نیست، میدان نقش جهان در آن تنها در حد یک یادمان باقی مانده است و خیابانهای منتهی به آن صرفا مراکزی شلوغ برای آمدوشدهای اقتصادی هستند. در این دوران محورهای اصلی شهر حول صنعت شکل می گیرد، سکونت شاخصه اصلی خود را از دست داده و به اقتصاد خانوادهها وابسته می شود. او تاکید کرد: امروز باید تکلیف خود را با حوزه مدیریت شهری روشن کنیم.