گرانی یعنی همهچیز این مردم! افزایش قیمت کالاها و خدمات درحالی این روزها بار دیگر خبرساز شده که تولیدکنندگان و توزیعکنندگان علت اصلی این گرانیها را افزایش قیمت دلار اعلام میکنند. قیمت دلار با عنایت دولتمردان از مرز 9000 تومان هم عبور کرد. دلار روز به روز گرانتر میشود و دولتمردان کاری نمیکنند! برای کشوری که به برکت تدبیر دولتش وابستگی کامل به واردات همه نوع کالا و محصول دارد، این گرانی یعنی همهچیز!
امروز شاهد گرانیهایی در جامعه هستیم که به عقیده برخی افزایش قیمت دلار مسبب آن است. شاید تحریمهای خارجی، امروز تاثیری نداشته باشد اما تحریمهای داخلی کمر کارگران را شکسته است؛ کاری که خودمان با خودمان میکنیم تا برخی از ما سود بیشتری در این شرایط سخت ببریم. تدبیر خاص دولتمردان برای تقویت بدنه خود این زخم کهنه را بیشتر ملتهب میکند. موضوع کاهش تورم و افزایش قدرت خرید مردم از جمله تاکیدات دولتمردان درخصوص دستاوردهای اقتصادیشان به حساب میآمد؛ موضوعی که با توجه به سختیهایی که در معیشت کارگران وجود دارد، قابل لمس به نظر نمیرسد. افزایش قابل توجه قیمتها در بازار، روز به روز شکل جدیدی به خود میگیرد و با شیبهای تند به جلو میرود و هیچ مانعی نیز در مسیر حرکت آن قرار ندارد که بتواند آن را کنترل یا متوقف کند. ثبات در بازار، ثابتماندن یا افزایش قدرت خرید و عدم افزایش قیمت اجناس به صورت ساعتی و دقیقهای در جامعه ایجاد امید میکند، در غیر این صورت تنش، استرس و اضطراب است که جایگزین آرامش میشود و ممکن است این جو ایجادشده، زمینهساز تصمیمات مدیریتی اشتباه دیگری نیز باشد. افسار قیمتها در بازار از هم گسیخته است و حالا هر روزی که چشم باز میکنیم، تغییرات بسیار زیادی در قیمتها صورت گرفته است. وقتی یک تولیدکننده، یک توزیعکننده یا یک مرکز فروش، اجناس را به خاطر بالا و پایین شدن قیمتها برای سود بیشتر توزیع نمیکند یا با قیمت روز دلار هزینهها را میسنجد این خود دامن زدن به بدتر شدن وضع موجود است. با این شرایط سخت کاری و با حقوقهای اندکی که به زحمت هزینههای خانواده را تامین میکند افزایش قیمت کالاها و گرانی و تورم دردی مضاعف بر گرده این مردم زحمتکش است که وقتی برای خرید به بازار مراجعه میکنند با دیدن قیمتها دیگر رمقی برای زندگی باقی نمیماند.
با افزایش قیمت ارز، هزینههای تولید و به تبع آن قیمت تمامشده کالاهای وارداتی افزایش خواهد یافت و البته بازار بزرگتری نیز برای تولیدکننده وجود خواهد داشت که با ارزانتر شدن کالاهایش برای کشورهای دیگر، سود خود را از طریق افزایش تولید بیشتر کند. بنابراین از یک طرف افزایش تقاضا برای نیروی کار را خواهیم داشت و از طرف دیگر تعدیل نیروی کار به علت افزایش هزینههای تولید. از اینرو افزایش قیمت ارز در کوتاهمدت میتواند به دلیل افزایش انتظارات قیمتی سطح قیمتها را افزایش دهد و همچنین اثر ناچیزی بر سطح اشتغال و بیکاری بگذارد زیرا بنگاه در کوتاهمدت امکان تغییر نهادههای تولید را نخواهد داشت ولی در بلندمدت امکان اثرگذاری بالای قیمت ارز بر تولید را میتوان از طریق جانشینی نهادههای تولید به چشم دید. بسته به اینکه نوع نهادههای مصرفی هربنگاه چیست و کشش قیمتی این نهادههای تولید نسبت به تغییرات قیمتی چیست، اثرات متفاوتی را میتوان برای بازار کار و سطح تولید دید.
کار مردم سختتر از قبل
به گفته کارشناسان آثار منفی افزایش نرخ ارز بیشتر از نوسانات قیمت دلار در اقتصاد است. حقشناس در این باره معتقد است که افزایش نرخ ارز روی تورم اثر منفی خواهد گذاشت و به دنبال آن در بلندمدت آثار منفی آن به بخش تولید سرایت میکند چرا که بخشی از واردات به کالاهای واسطهای مربوط بوده که پس از ورود به کشور به کالای نهایی تبدیل میشود. وقتی نرخ ارز افزایش یابد، واردات هم گران میشود بنابراین روی قیمت کالاهایی که مواد اولیه آنها وارداتی است تاثیر میگذارد و در نهایت منجر به افزایش نرخ تورم خواهد شد. تنها زمانی تضعیف پول ملی با افزایش نرخ دلار مفید است که کالایی برای صادرات وجود داشته باشد و بنابراین اگر تولید و صادرات قوی نداشته باشیم این شرایط به نفع اقتصاد کشور نخواهد بود. نوسانات نرخ ارز بدترین علامت برای سرمایهگذاری است چرا که با نوسانات نرخ ارز، بیثباتی ایجاد میشود و در نهایت منجر به کاهش نرخ سرمایهگذاری خواهد شد. مجموعه این عوامل در میانمدت اثر منفی روی نرخ رشد اقتصادی خواهند گذاشت از این رو در میانمدت تغییرات نرخ ارز اثرات مطلوبی بر محیط اقتصاد کلان کشور نخواهد داشت. در این بین تنها مردم مصرفکننده تاوان این بیتدبیریها را میپردازند. سفره مردم هر روز کوچکتر از قبل و معیشت آنان سختتر از گذشته میشود!
سود دولت، ضرر مردم
جبار کوچکینژاد، عضو کمیسیون تلفیق بودجه مجلس نیز با بیان اینکه این گرانیها تماما بر سفره مردم و معیشت انان تاثیر مستقیم دارد، با بیان اینکه دولت تمایل دارد کسری بودجه خود را از طریق افزایش قیمت ارز جبران کند گفت: در اواخر سال 96 هم افزایش قیمت ارز رخ داد و دولت اقدام موثری در این خصوص انجام نداد و این موضوع موجب نگرانی نمایندگان شده است.
عضو کمیسیون تلفیق بودجه تاکید کرد، هرچند برخی معتقدند افزایش نرخ ارز منجر به رونق صادرات میشود اما نباید این نکته را فراموش کرد که قسمت مهمی از صادرات کشور مبتنی بر خامفروشی است. این در حالی است که وقتی تولیدکننده مواد اولیه را با قیمت 5000 تومان وارد میکند محصول نهایی نیز با افزایش قیمت مواجه شده و این امر باعث بازگشت رکود و تورم میشود. این روش باعث تعمیق رکود در کشور شده و ظاهرا دولت متوجه تبعات تصمیمات خود نیست. دولت باید تلاش کند به بازار ارز ثبات ببخشد ولی متاسفانه این عزم در بازار ارز کشور دیده نمیشود. به اعتقاد ما اظهارات رییس کل بانک مرکزی آسیب جدی به اقتصاد ایران وارد کرده است، هنوز تبعات مصاحبههای ایشان درخصوص موسسات بانکی فراموش نشده و متاسفانه کسی ایشان را مورد بازخواست قرار نداد. امیدواریم این روند با سوال از روحانی اجرایی شود. به زعم بنده تلاطم بازار ارز، هم به تولید آسیب میرساند و هم موجب بازگشت رکود و تورم میشود. گران شدن قیمت ارز منجر به افزایش قیمت مواد اولیه واردتی شده و به این ترتیب با افزایش قیمت محصول نهایی عرضه با قیمت بالاتری انجام شده و مصرفکننده در سطح پایینتری از قدرت خرید قرار دارد، تمایلی به خرید محصول نداشته و به این ترتیب بار دیگر با بحران تقاضا روبهرو خواهیم شد.
وظایف مخدوششده دولت
اثرات منفی افزایش قیمت ارز بهویژه دلار بر اقتصاد ایران بیشتر از اثر مثبت آن است اما موضوعی که از افزایش قیمتها مخربتر محسوب میشود، نوسانات قیمتی در بازار است که باعث پیشبینیناپذیر شدن فضای اقتصادی کشور خواهد شد. یکی از راهکارها که در دنیا تجربه شده است کاهش هزینههای دولت است. وقتی باید دولت بودجه دستگاههای کمبازده اقتصادی را تامین کند و بعضا از دریافت مالیات از آنها نیز منع شده است، برای تامین ریال مورد نظر آنها یا باید اسکناس بدون پشتوانه چاپ کند یا از دلار تامین کند. مردم یاد گرفتند که دلار بالا میرود و زندگی ادامه دارد، آنها عادت کردهاند اما نمیدانم چرا مسوولان کشور هم به این بالا رفتن قیمت دلار عادت کردهاند. گویی آنها هم به این باور رسیدهاند که در برههای از زمان و با توجه به سیاستهای داخلی و خارجی قیمت دلار بالا میرود. سوالی جدی که در این میان مطرح میشود این است که چرا دولت، مجلس و نهادهای موازی این دو، فکری به حال دلار و افزایش آن نکردهاند؟ انتظار این بود که در تمام این سالها مسوولان مملکت برای دلار و ریال فکری میکردند و اجازه نمیدادند اینگونه با بالا یا پایین رفتن یک ارز خارجی، زندگی ایرانیها اینچنین دچار تغییرات ریز و درشت شود، قطعا یکی از وظایف حاکمان در هر سرزمینی، سامان دادن به زندگی مردم است و متاسفانه مسوولان ایرانی نتوانستند در این زمینه موفق باشند. بالارفتن دلار در سالهای مختلف و تاثیر آن بر زندگی مردم دقیقا نشان از این معنا دارد.