میکل اشتانگا (Michał Sztanga)، مدیرعامل شرکت لهستانی توسعه نرمافزار فیوچر پروسسینگ (Future Processing) توضیح میدهد که چگونه شرکت او توانسته به همکاری با کسبوکارها و موکلان خود معنای جدیدی ببخشد. او توضیح میدهد که رسیدن به راهحلهای درست، پیش و مهمتر از هر چیز، نیازمند پرسیدن سوالات درست است.
خواهش میکنم. ممنون که مرا یک رهبر موفق کسبوکار میدانید؛ اما من ترجیح میدهم خودم را عضوی از تیم موفق فیوچر پروسسینگ بدانم که بر حسب اتفاق مسوولیتی برای کمک به رشد پایدار تیم و سازمان داشته و موظف است به موکلان شرکت هم در رسیدن به موفقیتهایشان یاری رساند.
در مورد شروع روز کاری، فردی مثل من اندکی زمان برای بیدار شدن نیاز دارد. به طور معمول، قبل از کار، یا مقداری ورزش میکنم یا به خانهداری میپردازم. گاهی نیز به چند دقیقه سکوت و مراقبه نیاز دارم تا پیش از دریافت اطلاعات و محرکهای بیرونی جدید به ثبات احساسی و ذهنی رسیده و آرامش درونی کسب کنم. در نهایت، هر روزی که فرصت باشد، همسر و پسرم را در آغوش میکشم. این کار، لبخند را به چهره من میآورد و کمک بزرگی در طول روز به من میکند.
بدون شک، شرکت ما در تاریخ فعالیت خود، نقاط عطف و دستاوردهایی داشته که برخی از آنها در سطوح دیگری از سازمان بوده و از آنها اطلاع ندارم. از نظر من، یکی از لحظات روشن فعالیت ما، زمانی بوده که در اقدام جمعی و با نظرسنجی از تمام کارکنان، ارزشها و اصول حرفهای خود را تعیین کردهایم. این ارزشها و اصول، راهنمای قدرتمندی در تصمیمگیریهای آینده ما بوده و هست. اقدام بزرگ دیگر، زمانی بود که فعالیتهای فروش و بازاریابی خود را حرفهای کردیم و این اقدام به ما کمک کرد تا موج دیگری از رشد را تجربه کنیم. ما چند نیروی متمرکز بر کسبوکار به سازمان صرفا مهندسی خود اضافه کردیم. بهتازگی نیز، سازمان را به چند واحد کسبوکار مجزا و حرفهای تفکیک کردهایم که هر کدام از آنها روی صنایع خاصی متمرکز شدهاند و با استراتژیهای کسبوکار خاص خود، ساختار داخلی و فرآیندهای عملیاتی نسبتا متفاوتی دارند.
تصور میکنم که در آینده از نقاط عطف بیشتری عبور کنیم؛ نقاطی که باعث تغییر و بازتعریف اقدامات ما و شیوه انجام آنها میشود. این تغییرها و بازتعریفها همواره وجود داشته و تلاش کردهایم جوی مثبت از همکاری داشته باشیم و همواره به نتایج بهتر و نرمافزارهای فوقالعادهتری برسیم.
من بسیار خوشحال و مفتخر هستم که به چنین موفقیتهایی دست پیدا کردهایم. ما سه ارزش بنیادین به موکلان خود ارائه میدهیم: تخصص توسعه نرمافزار، همکاری بلندمدت و حضور شبیه یک شریک در همسایگی آنها. رویای ما آن است که سوالات درستی بپرسیم تا نتایجی ملموس به شکل نرمافزارهای پایدار، قابل اتکا و باکیفیت در زمان درست به موکلان خود تحویل دهیم. به شخصه فکر میکنم ما گاهی فراموش میکنیم که تمام رویاهای بزرگ، لغات باب روز و اَبرروندهای بازار، بدون تحویل محصول قابل اتکا ارزشی ندارند. صادق بودن، شفاف بودن و ارتباطات بیپرده در خون ما است. زمانی که میبینیم موکلان ما از همکاری با ما آسودهخاطرند و میدانند که کار را به کاردان داده و میتوانند به مسائل دیگر خود برسند، به شدت به وجد میآییم. واضح است که موفقیت ما تنها از طریق موفقیت موکلانمان محقق میشود. ما برای آنکه فلسفه کار خود را برجستهتر کنیم، یک «روش فیوچر پروسسینگ» ایجاد کردهایم. این روش، وجه تمایز ما با رقبایمان است و در آن ترکیبی از شیوههای کار، روشها، ابزارها و رفتارهایی که به نتیجهبخشی رابطه ما با مشتریانمان کمک میکند، دیده میشود.
از نظر من، مرتبط بودن و مناسب بودن خدمات و قادر بودن به ارزشآفرینی برای کسبوکارها، اهمیت بیشتری از به روز بودن و استفاده از آخرین فناوریها دارد. زمانی که منطقی و توجیهپذیر باشد، میتوان به آخرین فناوریها فکر کرد و از طریق آنها راهحلهایی ارائه داد که پیش از آن در دسترس نبودهاند. با این حال، معتقدم در اکثر مواقع، لازم است یک فناوری مناسب انتخاب شود که بتواند در زمان و بودجه تعیینشده به نتیجه رسیده و به خوبی مورد استفاده قرار بگیرد. پیش از آنکه یک شمع روی کیک فناوری خود بگذارید، مطمئن شوید که کیک را دارید.
در نهایت، من اهمیت نیروی انسانی را دستکم نمیگیرم. زمانی که بحث تغییرات و احتمال معرفی یک فناوری جدید میشود، همواره نیروی انسانی اهمیت دارد. توانایی افراد ما در کار کردن با فناوری جدید، تعیین میکند که آن فناوری چه اثراتی بر کسبوکار ما، زندگیمان و جهان خواهد گذاشت. ما به عنوان انسان، باید آن فناوری را بخواهیم، آن را بتوانیم درک کنیم و در نهایت ابعاد مختلفش برایمان شفاف باشد تا بتوانیم به آن اعتماد کنیم.
من فکر میکنم کسبوکارها و موکلان بالقوه ما بسیار رویاپرداز و بلندپرواز هستند و به راحتی نمیتوانند تخصصها و مهارتهای فنی مورد نیاز خود را پیدا کنند. از این رو، شرکتهای نرمافزاری بیشتری ظهور خواهند کرد و با فشردهتر شدن رقابت، تمایز بین آنها و انتخاب برای کسبوکارها هم دشوارتر میشود. من دوست دارم شرکت ما رویکردی واقعبینانه به شرایط داشته باشد و به خوبی به موکلان خود درباره مناسبترین گزینههای پیشرویشان و انتخاب فناوری مشاوره بدهد. من دوست ندارم بیش از حد نسبت به فناوریهای ناقص برانگیخته و خوشبین باشم. ترجیح میدهم فناوری را به عنوان ابزاری برای رسیدن به یک هدف ببینم. به همین دلیل ابتدا یک هدف واضح تعیین میکنم و سپس ابزارها و فناوریهای مناسب را برای رسیدن به آن هدف به کار میگیرم. باز هم تاکید میکنم که همواره فناوریهای جدید، مناسبترین آنها در هر شرایطی نیستند.
ما به یکدیگر احترام میگذاریم و اگر ممکن باشد، مراقب یکدیگر هستیم. تلاش میکنیم به این موضوع توجه داشته باشیم که هر فردی در شرکت ما، در نهایت یک انسان است و ویژگیهای خود را دارد؛ برخی از ویژگیهای او به پیشرفت بهتر کارها کمک میکند و برخی ویژگیها چندان مفید نیستند. در بسیاری از موارد، داشتن چنین نگرشی به ما کمک میکند تا احساسات غیرضروری را از روابط کاری خود حذف کنیم. ما همچنین ترویجدهنده فرهنگ بازخوردهای آزاد و دائمی هستیم. تمام این موارد، ساده بهنظر میرسند اما عمل به آنها چندان ساده نیست؛ به خصوص زمانی که پیروی از این قوانین، ناراحتکننده باشد. از نظر من، تناقض نداشتن در حرف و عمل، مهمترین مولفه برای اعتمادآفرینی است.
واقعگرا باشید، با مشکلات واقعی خود شروع کنید، به دنبال واژهها و فناوریهای دهانپرکن نباشید و متوجه باشید که تغییر نیازمند همراهی کارکنان شما است.
من خودم را یک رهبر برجسته کسبوکار نمینامم. مطمئن هستم که رهبران سازمانی باتجربهتر و بااستعدادتری در کسبوکارهای مختلف مشغول به کار هستند. با این حال، از نظر لطف شما تشکر میکنم؛ شنیدن چنین تعریفی لذتبخش است. به تازگی و هر گاه که وضعیت هوا اجازه داده، در روزهای تعطیل به موتورسیکلتسواری پرداختهام. اگر هوا خوب نباشد، در گاراژ خانه به تعمیر و نگهداری از آن میپردازم. من همچنین به ورزش کیکبوکسینگ میپردازم و زمانی به دور از کار و موبایل و تلویزیون هم با خانوادهام میگذرانم.