سرشون تو گوشی همراه بود و داشتند باهم یک گروه تلگرامی را نگاه میکردند. صحبت بعدیشون این بود که «اگه از ترکیه بخری حداکثر دو هفتهای سفارش به دستت میرسه و از امریکا تا سه ماه زمان میبره.»
ترافیک همت شدید بود و من فرصت این را داشتم که وارد گفتوگوی آنها بشوم. بهشون گفتم جریان دلار و لیرهایی که در موردش صحبت میکردید، چیست؟
همان گروه تلگرامی را به من نشان داد و گفت: جریان از این قراره که یک نفر که ادمین است، خانواده درجه یک اش در امریکا و ترکیه زندگی میکنند. خانواده او به فروشگاهها و برندهای معروف (امریکا و ترکیه) میروند و هر زمان که شاهد حراجی هستند، عکس میاندازند و ادمین عکسها را در گروه میگذارد. وقتی کالایی گذاشته شد، اعضای گروه میتوانند آن کالاها را انتخاب کنند. زمانیکه انتخابها به پایان رسید و واریز پول به ریال در ایران (بهعنوان مثال اگر پیراهنی در حراج 9 دلار میشود، باید با عدد 17700 تومان ضرب کرد که با این اوصاف باید رقم 159 هزار و 300 تومان به حساب ادمین واریز شود) به اتمام رسید، خانواده ادمین سفارشها را بهصورت حضوری یا آنلاین خریداری میکنند.
وقتی کالا خریداری شد، خانواده ادمین آن را وزن میکند و مرحله ارسال به ایران آغاز میشود، البته در لوازم آرایشی و کالاهایی که سایز کوچکی دارد، به همراه مسافر به ایران فرستاده میشود. هزینه حمل بستگی به وزن کالا دارد اما قیمت در این بخش زیاد بالا نمیرود.
من هم عضو این گروه شدم تا ببینم جریان خرید کالا چگونه است. در این گروه همه چی فرق میکرد، انواع پوشاک زنانه، مردانه و بچگانه، کفش، کیف، اکسسوریهای متنوع، دارو، لوازم آرایشی و... در این گروه گذاشته میشد. اینجا خبری از تحریم و ممنوعیتها نیست. همه خیلی راحت سفارش میدهند.
پستهای ادمین معمولاً بعد از ساعت 12 شب گذاشته میشود و اعضا فعالانه خرید میکنند. گپی کوتاه با ادمین زدم. مریم گفت: یکسالی است که این کار را آغاز کردم و در روز بیش از 30 قلم کالا میفروشم. برای اینکه برای خودم و خانوادهام درآمد کسب کنم دلار و لیر را گرونتر حساب میکنم. با اینکه دلار را 17700 تومان حساب میکنیم اما کالایی که وارد میشود از جنسهایی که در مغازهها ارائه میشود، ارزانتر است.
او گفت: بیشترین خریدها لباس زنانه از ترکیه است و در مرحله بعد لوازم آرایشی که خریداران ترجیح میدهند از محصولاتی که در امریکا عرضه میشود، انتخاب کنند.
مریم میگوید: این نوع فروش برای ما سود زیادی ندارد، اما با افزایش تعداد سفارشها درآمدمان بالا میرود. بعد از ممنوعیت واردات کالاهای خارجی برخیها بهدنبال خرید خارجی بودند از اینرو ما سراغ برندهای شناخته شده میرویم تا بتوانیم ضمن کسب درآمد نیازهای مردم را پاسخ دهیم.
گروههای دیگری هم این شرایط را دارند و آنهایی که عمر طولانی دارند و توانستند اعتماد مردم را جلب کنند، فروش روزانه آنها از 70 قلم هم بیشتر میشود. در این ماجرا سه نکته وجود دارد، یک اینکه چرا وقتی کالاهای خارجی وارد کشور میشود، (حتی با هزینه گمرک) آنقدر گران است؟ بهعنوان مثال در این نوع فروش برندی معروف یک پالتو را 245 هزار تومان میفروشد اما در ایران یک مغازه دار همان لباس با همان برند را 3 میلیون تومان به فروش میرساند. با احتساب هزینه گمرک، سود مغازه دار و هزینههای مغازهداری رقم 3 میلیون تومان قابل قبول نیست.
نکته دوم این است که ممنوعیت واردات را نمیتوان راه حل خوبی برای جلوگیری از خروج ارز از کشور دانست چرا که راههای ورود با سرعت، مسیر خود را پیدا میکنند.
نکته سوم، هیچگاه یک ایرانی را تحریم نکن.