براساس گزارش مركز آمار ايران از وضعيت اشتغال در تابستان سال ١٣٩٦، نرخ بيكاري در كشور به ١١/٧درصد رسيده است. اين مهم حاكي از رسيدن تعداد بيكاران به سه ميليون و ١٠٠ هزار نفر است. اين امر در حالي رخ ميدهد كه هماكنون ١١ ميليون و ٥٠٠ هزار نفر دانشآموز و دانشجو در كشور وجود دارند و آنها نيز پس از فارغالتحصيلي نياز به شغل خواهند داشت. اين موضوع در كنار افزايش نرخ بيكاري جوانان به ٢٩ درصد، زنگ خطر را براي سونامي بيكاري در كشور به صدا در آورده است. به بيان ديگر بيكاري در ايران همچون گذشته، زنانه است ولي بيشترين تعداد بيكاران به گروه سني زير ٣٠ سال تعلق دارند. اين در حالي است كه حدود ٤٠ درصد از شاغلان ايران بايد ساعات بيشتري از ٤٩ ساعت كار در هفته را صرف كار كردن كنند. مركز آمار ايران در گزارشي كه از وضعيت نيروي كار در تابستان سال جاري منتشر شده به ابعاد ديگري از بحران نيروي كار در ايران انگشت گذاشته است. مهمترين روندي كه از آغاز دهه ٩٠ به اين سو آغاز شده، افزايش جمعيت فعال اقتصادي است. جمعيت فعال اقتصادي به افرادي گفته ميشود كه يا شاغل هستند يا جوياي كار. اين شاخص نشاندهنده ميزان مشاركت جامعه در توليد ناخالص داخلي است. هرچند اين شاخص براي كشورهاي توسعهيافته عمدتا بيش از ٧٠ درصد است، ولي در ايران و ظرف دو دهه گذشته بالاترين رقم اين شاخص به ٤١ درصد رسيده است؛ يكبار در سال ١٣٨٤ و اينبار در تابستان سال جاري رقم فوق به دست آمده است. اين در حالي است كه سال ١٣٩٠ اين شاخص به ٣٦/٧درصد رسيده بود ولي به نظر ميرسد با اجراي طرحهايي چون هدفمندي يارانهها و مشكلات اقتصادي متعاقب آن افراد جوياي كار در ايران افزايش يافتند. همين امر سبب شد تا سياستهاي اشتغالزاي دولت با وجود اميدواريها نتوانند اثر دلخواه را بر مشكل بيكاري بگذارند. در اين ميان وزارت كار براي رفع اين بحران دست به اجراي طرحهايي چون كارورزي زده است كه به نظر نميرسد در اشتغالزايي توفيق چنداني بيابد. از ميان مردان ٦٥/٢ درصد در بخش جمعيت فعال اقتصادي قرار دارد و براي زنان اين رقم ١٦/٥ درصد است.
ناكامهاي اصلي بازار كار
اين گزارش نشان ميدهد كه تعداد بيكاران ١٠ ساله و بيشتر سه ميليون و ٢٥٦ هزار و ٨٢ نفر و بيكاران ١٥ ساله و بيشتر سه ميليون و ١٥٣ هزار و ٦١٣ نفر است. بخش مهمي از جمعيت سه ميليون و ١٠٠ هزارنفره بيكاران ايران را جوانان تشكيل ميدهند. بر اين اساس نرخ بيكاري جمعيت ٢٤-١٥ ساله در استانها نشان ميدهد كه در سال ٩٥ حدود ٢٩/٢ درصد از جمعيت فعال٢٤-١٥ ساله در استانها بيكار بودهاند. نرخ بيكاري جوانان ميان ١٥ تا ٢٩ سال نيز حاكي از آن است كه يك ميليون و ٥٧٠ هزار نفر از بيكاران كشور در اين بازه سني قرار دارند و به همين دليل بيكاري جوانان زير ٣٠ سال ايران به رقم ٢٤/٤ درصد رسيده است. به بيان ديگر از هر چهار جوان كمتر از ٣٠ سال، يك نفر از هر امكاني براي داشتن شغل بيبهره است. اين رقم در شهرها بيشتر است و آن طور كه مركز آمار خبر ميدهد شاخص بيكاري جوانان شهرنشين ٢٧/٣ درصد است. از سوي ديگر در ميان مردان فعال از نظر اقتصادي، ٩/٦ درصد افراد بيكار هستند و در ميان زنان اين شاخص به ٢٠ درصد رسيده است. درنتيجه ميتوان گفت بيكاري در ايران يك پديده زنانه و متعلق به گروه سني جوانان است.
٦٠٦ هزار چند شغله
با افزايش فاصله ميان مزد و معيشت و ناكافي بودن مزد براي تامين هزينههاي زندگي تعداد افراد دوشغله و بيشتر در كشور رو به افزايش گذاشت. هرچند در گزارش اخير مركز آمار اطلاعاتي در مورد تعداد افراد چندشغله وجود ندارد، اما آمارهاي سال گذشته بيانگر اين است كه از ٦٠٦ هزار و ٧٩١ نفر شاغل كه شغل دوم دارند حدود ٣٠هزار و ٣٢٣ نفر كارفرما، ٣٦٤هزار و ٣٣٠ نفر كاركن مستقل، ١١٠هزار و ٤٠٢ نفر مزد و حقوق بگير، ٣٩هزار و ٦٢٨ نفر كاركن فاميلي بدون مزد، ١هزار و ٢١٢ نفر مزد و حقوق بگير بخش تعاوني، ٦٠هزار و ٨٩٣ نفر در مزد و حقوق بگير بخش عمومي است.
وجود ٦٠٦ هزار و ٧٩١ فرد دو شغله و چند شغله در كشور به اين معناست كه حداقل به تعداد اين افراد فرصتهاي شغلي براي افراد متقاضي كاهش يافته است. اكنون ميتوان فهميد چرا تعداد بيكاران در جوانان زير ٣٠ سال به رقم چشمگير يك ميليون و ٥٧٠ هزار نفر رسيده است؛ آنها فرصتهاي شغلي خود را به افرادي با تجربهتر كه از پس هزينههاي معيشتي خود برنميآيند باختند. اگر اين تعداد فرد چند شغله در ايران نبود، قطعا نرخ بيكاري ايران نيز تكرقمي بود. درنتيجه وزارت كار ميتواند به جاي پرداختن به طرحهاي چالش برانگيزي چون كارورزي يا تغيير قانون كار با افزايش رفاه اجتماعي و توازن بيشتر ميان دستمزد و معيشت، به شكل بالقوهاي ٦٠٠ هزار شغل اشغال شده را آزاد كند.
در بين ۳۱ استان كشور نرخ بيكاري ۲۱ استان كاهش و ۹ استان رشد داشته است؛ همچنين نرخ بيكاري در تمام استانهاي كشور با تغيير مواجه بود و فقط در استان خوزستان اين نرخ ثابت مانده است.
بر اين اساس مقايسه نتايج مطالعات مركز آمار ايران از شاخصهاي بازار كار در سراسر كشور نشان ميدهد، نرخ بيكاري در ۲۱ استان آذربايجان شرقي، اردبيل، اصفهان، البرز، بوشهر، تهران، چهارمحال و بختياري، خراسان جنوبي، خراسان رضوي، سمنان، سيستان و بلوچستان، فارس، قزوين، قم، كردستان، كرمان، كرمانشاه، كهگيلويه وبويراحمد، گلستان، گيلان و مازندران در تابستان امسال نسبت به تابستان سال گذشته روند نزولي داشته است. همچنين نرخ بيكاري در ۹ استان آذربايجان غربي، ايلام، خراسان شمالي، زنجان، لرستان، مركزي، هرمزگان، همدان و يزد در تابستان ۹۶ نسبت به تابستان ۹۵ با رشد مواجه بوده است.
صف بيكاران در مقابل «بيگاران»
از ٣٩ ميليون و ٥٩٣ هزار و ٦٢٢ نفري كه در اقتصاد كشور غير فعال بودند، ٢٠ميليون و ٤٢هزار و ٤٢٩ نفر به علت مسووليتهاي شخصي و خانوادگي تمايلي به پذيرش شغل ندارند. علاوه براين، ١١ميليون و ٥٥٩ هزار و ٤٩٢ نفر به دليل اشتغال به تحصيل يا آموزش شاغل نيستند. همچنين سه ميليون و ١٢٣هزار و ٢٤١ نفر از افرادي كه شغلي احراز نكردهاند، اعلام كردهاند كه بينياز از انجام كار هستند. براساس اين آمار، به طور تقريبي نيمي از جامعه ايران با وجود داشتن توانايي كار نميكنند، به طور تقريبي ٣٩/٥ ميليون نفر در مقابل جمعيت حدود ٨٠ ميليوني كشور به دلايل متفاوت در توليد ناخالص داخلي نقشي ندارند. از سوي ديگر بيش از ١١/٥ ميليون نفر در حال تحصيل هستند كه پس از طي دوران ياد شده وارد بازار كار كشور ميشوند. همچنين نتايج نشان ميدهد، ٧٤/٦درصد از جمعيت غير فعال در مناطق شهري كشور و ٢٥/٤ درصد در مناطق روستايي زندگي ميكنند. بيش از ٥٠٠ هزار نفر اعلام كردهاند كه از جستوجوي شغل دلسرد و نااميد شدهاند.
علاوه بر اين بخش كشاورزي ١/١٩ درصد شاغلهاي كشور را به خود اختصاص داده؛ اين رقم براي بخش صنعت ٣١/٤ درصد و براي بخش خدمات ٤٩/٥ درصد است. بنابراين دو بخش مولد اقتصاد ايران تنها به اندازه بخش خدمات توانستهاند فرصتهاي شغلي ايجاد كنند. همچنين تعداد افرادي كه به اشتغال ناقص مبادرت ميكنند. اين مهم شامل شاغلاني ميشود كه به دلايلي، كمتر از ۴۴ ساعت در هفته كار ميكنند و تمايل به انجام كار اضافي تا سقف ميزان معمول يعني ۴۴ ساعت در هفته دارند. در حال حاضر ٩/٢ درصد جمعيت فعال اقتصادي به اين شكل شاغل شدند و طبعا آنها از درآمد كمتري نسبت به افرادي كه شغل كامل دارند بهره مند ميشوند. آمارها حاكي از اين است كه دو ميليون و ۳۳۵ هزار و ۴۷۸ نفر از «افراد در سن كار» كمتر از ۴۴ ساعت در هفته كار ميكنند و به عنوان افراد داراي اشتغال ناقص شناخته ميشوند.
از سوي ديگر تعداد افرادي كه مجبور به كار كردن بيش از ٤٩ ساعت در هفته هستند ٤٠/٥ درصد است. براين اساس ميتوان ادعا كرد كه بخش مهمي از شاغلان ايران كاري به مراتب پرفشارتر از يك كار طبيعي دارند و اين در حالي است كه ٦٠٦ هزار نفر نيز چند شغله هستند. در طرف مقابل جمعيت سه ميليون و ١٠٠ هزار نفره بيكاران و دو ميليون و ٣٣٥ هزار نفري شاغلان پارهوقت قرار دارند.
منبع: اعتماد