هادی سلگی : برآوردها و تخمینهای تحلیلی نشان میدهد: ۲۰ تا ۳۰ درصد حسابهای جاری سیستم بانکی در حساب کارگزاریهای بازار سرمایه پارک شدهاند، روندی که به دلیل ایجاد تقاضای بالقوه خود موجب افزایش قیمت سهام میشود. کارشناسان معتقدند نباید انتظار پایان جریان ورود نقدینگی به بازار سهام و امید بازایستادن این چرخه متورمکننده را داشت زیرا بازار در حال تولید نقدینگی جدید است و تا زمانی که نرخ واقعی بهره بانکی منفی ۱۵ درصد بماند این اتفاق ادامه خواهد یافت. بنابراین از نظر این کارشناسان بهترین راهکار، از کار انداختن منطقی است که شرایط حاضر را به وجود آورده است.
پارک ۲۰ تا ۳۰ درصد حسابهای جاری سیستم بانکی کشور در حساب کارگزاریها چندان هم دور انتظار نیست زیرا اگر آمارهای بانک مرکزی و ارزش معاملات روزانه بازار را هم درنظر بگیریم، متوجه میشویم که این رقم دور از واقعیت نخواهد بود. رقم کل حساب جاری سیستم بانکی در پایان اسفند ۳۳۶ هزار میلیارد تومان بوده است، و ارزش معاملات روزهای اخیر ۳۳ هزار میلیارد تومان را تجربه کرده است؛ یعنی ۸/ ۹ درصد از کل حساب جاری سیستم بانکی در بازار گردش یافته است. البته طی این چند ماه باید رقم حساب جاری سیستم بانکی افزایش یافته باشد، اما در سوی دیگر همه نقدینگی در حساب جاری کارگزاریها در یک روز تبدیل به تقاضای بالفعل نمیشود، هرچند ابعاد رشد ارزش شناور بازار سرمایه هم بیشتر شده است.
حجیم شدن حساب جاری کارگزاریها به این معناست که منابع پولی واردشده در بازار سرمایه در حساب جاری کارگزاریها گردش میکند، این پول بین حساب کارگزاریها در حال جابهجایی است. گفته میشود این مبالغ که به دلیل حفظ نقدشوندگی برای خرید آنی سهام در حسابهای جاری قرار دارد، بین ۲۰ تا ۳۰ درصد کل حسابهای جاری سیستم بانکی را تشکیل میدهد.
رقمی که میثم رادپور، کارشناس بازار سرمایه نیز آن را در زمره شنیدههایش، تایید میکند.
اهمیت این موضوع در تقاضای بالقوهای است که این پول به همراه دارد و مهمتر از آن گردش این پول است. به بیان دیگر این حسابها بین ترازنامه کارگزارها همواره در گردش است و هر مرحله از جابهجایی ضریبی به قدرت تقاضای پول میافزاید، یعنی اگر هر مقدار از این حجم پول سه بار در سال گردش کند، سه برابر تقاضا ایجاد میکند. بنابراین هر دو متغیر در قیمت سهام تاثیر میگذرد و اگر به همان میزان عرضه وجود نداشته باشد، موجب ایجاد تورم در سهام میشود.
این کارشناس بازار سرمایه معتقد است که یکی از دلایل اصلی نشست نقدینگی در بازار سرمایه نرخ بازده منفی سود سپرده بانکی است. رادپور به «دنیای اقتصاد» گفت: از آنجا که نرخ بازده حقیقی سپردههای بانکی منفی است، قدرت خرید سپردهها همواره رو به کاهش میگذارد. در این شرایط سرمایهگذار به سمت دیگر بازارهای دارایی هدایت میشود، علاوه بر این موضوع که یکی از محرکهای جذب نقدینگی در بازار سهام بوده است، متغیرهای روانی هم در این اتفاق دخیل هستند.
به گفته این کارشناس بازار، تداوم نرخ بازده حقیقی سپردهها به معنای تداوم رشد قیمت سهام است: «در واقع پول مقصدی پیدا کرده است که هم به لحاظ قانونی، و هم نقدشوندگی و بازدهی میتواند جذاب باشد و در نتیجه مادامی که نرخ بازدهی واقعی بانکها منفی باشد، دلیلی برای گردش پول در بازار سهام وجود دارد. بنابراین در حال حاضر هیچ دلیلی ندارد پول از گردش بیفتد، وضعیت به شکلی شده که مردم تلاش میکنند مالکیت پول را از خود دور کنند که این موضوع همراه با تقاضا برای کالا و خدمات خواهد بود، این همان وضعیتی است که درباره آن گفته میشود پول داغ شده است.»
یکی از نشانههای هجوم نقدینگی به بازار سهام، افزایش رشد پول نسبت به شبهپول است، به بیان دیگر شبهپول در حال تبدیل شدن به پول است، روندی که حتی آمارهای اسفندماه بانک مرکزی هم از آن خبر میداد. طبق این دادهها نرخ رشد پول به ۴۹ درصد و در مقابل نرخ رشد شبهپول به ۲۸ درصد رسیده است.
رادپور معتقد است که این اتفاق به دو دلیل رشد نقدینگی و بالا رفتن گردش پول رخ داده است: «برای اینکه سرعت گردش پول بالا برود، نیاز است که مردم دارایی پولی خود را در حسابهای جاری خود نگهداری کنند و این روند کمکم به طریق انتقال حسابهای پسانداز به حساب جاری پیش میرود.»
در اینجا مساله مهم این است که این روند گردش نقدینگی از بانکها به بازار سرمایه تا چه زمانی ادامه خواهد یافت؟ آیا پایانی برای آن متصور است؟
رادپور در این خصوص بر این باور است تا زمانی که نرخ بازدهی واقعی سپرده بانکی همچنان منفی بماند، وضعیت به همین شکل ادامه خواهد یافت؛ یعنی چرخهای که داغ شدن پول و تورم سهام در بالا و پایین آن قرار گرفتهاند.
وی گفت: اگر نرخ بازدهی حقیقی همچنان منفی ۱۵ درصد باشد، قیمت سهام میتواند باز هم بالا برود و این یک منطق ساده ریاضی دارد.
رادپور بیان کرد: یعنی کسانی که میگویند شاخص تا ۸ میلیون بالا میرود،بر همین مبنا سخن میگویند. اگر این اتفاق بیفتد به معنای این است که هنوز قیمت سهام ارزان است و اگر کشوری هم این وضعیت را دو سال تحمل کند، نظام پولی بهطور جدی تهدید میشود. البته در ایران این اتفاق ۶ ماه است که آغاز شده.
وی توضیح داد: ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است، چون نقدینگی این وضعیت را توضیح نمیدهد، نقدینگی به اندازه تورمهای اخیر هم رشد نکرده است؛ یعنی مساله از جای دیگری که همان رشد سرعت گردش پول است، آب میخورد. علت این موضوع هم به جاهای دیگری برمیگردد؛ کسری بودجه در یک سمت و کاهش تولید در سمت دیگر قرار دارد. دولت هم درصدد است تا کسری بودجه را با پولی کردن و چاپ پول جبران کند، این مسائل موجب شده این پول جدید به بازار وارد شود، یعنی همواره خوراک جدید وارد بازار میشود. بازار پویایی دارد و ثابت نیست، لذا اگر تصور کنیم که یک روزی با حفظ همین شرایط این روند متوقف میشود، به بیراهه رفتهایم؛ مگر اینکه نرخها نرمال شود یعنی یا تورم کاهش یابد یا اینکه نرخ بهره رشد کند و به تورم برسد.
به گفته این کارشناس فرآیند فعلی یک چرخه خودتشدیدشونده است و اگر جلوی آن گرفته نشود به تقویت کردن خود دامن میزند، پس به این امید نمیشود ایستاد که این چرخه یک روز با اتمام پول بایستد، مگر اینکه منطق آن از کار بیفتد. وی همچنین گفت: عادی کردن این فرآیند بستگی به عملکرد بانک مرکزی و دولت دارد، چون اتفاقاتی افتاد که نرخ بهره کاهش یافت بنابراین به نظر میرسد این وضعیت نیاز به توضیحاتی دارد که نشان دهد چه اتفاقی در کشور افتاد که تورم اینگونه افسارگسیخته شد.