در سال 1377 شرکت‌های «هفت الماس»، «گلدماین»، «ای‌بی‌ال» و در رأس آن‌ها «گلدکوئست» پا به میدان گذاشتند. بعد‌ها شرکت‌های هرمی در ایران با نام گلدکوئست شناخته شدند. با آغاز دهه ۹۰، مدل جدیدی به نام بازاریابی شبکه‌ای وارد ایران شد که اگرچه ادعا می‌کرد نسبتی با شرکت‌های هرمی ندارد و تفاوت این مدل با قبلی‌ها، تحویل کالاست، اما بسیاری از این شرکت‌ها ساختاری مشابه طرح‌های هرمی داشتند.

از سوی دیگر هرچند برخی از آن‌ها مدعی بودند با حذف واسطه‌ها از فرایند توزیع، سبب کاهش قیمت نهایی کالا می‌شوند، اما در عمل با افزایش ۳۰ تا ۴۰ درصدی قیمت کالا‌ها به‌واسطه چرخش آن در فرایند هرمی نیز مواجه شدند. بسیاری از افراد، به‌ویژه زنان خانه‌دار و دانشجویان و افرادی از این دست جذب این پروژه‌ها شدند و به امید درآمدزایی و بعضاً پولدار شدن در این دام افتادند و سرمایه و وقت خود را از دست دادند.

این فرایند اقتصادی نه‌تنها به ضرر عامه مردم تمام شد، بلکه به گسترش مشکلات خانوار‌ها نیز انجامید و پس از یک‌دهه فعالیت، بسیاری از این شرکت‌ها مجوز‌های خود را از دست دادند. در حال حاضر حدود 34 شرکت در سایت دبیرخانه نظارت بر عملکرد شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای و کسب‌وکار‌های مجازی ثبت شده‌اند که بسیاری از آن با تخلفات گوناگون یا لغو مجوز شده‌اند یا متوقفند.

   40 درصد شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای پرونده قضایی دارند
بررسی آمار‌های مربوط به کسب‌وکار‌های دارای مجوز از سوی دبیرخانه نظارت بر عملکرد شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای و کسب‌وکار‌های مجازی نشان می‌دهد که تاکنون حدود 32 شرکت در سایت این مجموعه نظارتی با عنوان «شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای» به ثبت رسیده‌اند. این شرکت‌ها شامل مجموعه‌های فعال، غیرفعال، تعلیقی یا تعطیل‌ هستند و برخی از آن‌ها نیز مجوزشان لغو شده است. طبق اطلاعاتی که خبرنگار ‌«فرهیختگان» جمع‌آوری کرده، شرکت‌هایی مانند تجارت قرن بیست‌و‌یکم، سیمرغ عصر تجارت و شبکه تلاش آفرینان تجارت (تات) تعطیل شده‌اند. از سوی دیگر، شرکت شبکه بادران گستران که مردم آن را بیشتر با نام بادران می‌شناسند، به دلیل تخلفات متعدد، مجوز فعالیت آن لغو شده است.

تحلیل وضعیت شرکت‌های تعلیقی نیز نشان می‌دهد مجوز فعالیت شرکت‌هایی چون بازاریابان خاک اهورایی، فرهان تجارت توکان و کارآفرینان پیشرو باورس به حالت تعلیق درآمده است. همچنین، شرکت بازاریابی شبکه‌ای مروارید پنبه‌ریز از جمله شرکت‌هایی است که با وجود دریافت 4 اخطار، همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد. نکته جالب این است که بسیاری از شرکت‌ها علی‌رغم دریافت اخطار‌های متعدد، مجاز به ادامه فعالیت هستند.

این وضعیت می‌تواند پرسش‌هایی را ایجاد کند، از جمله اینکه چرا تعداد شرکت‌های دارای مجوز از سوی این نهاد نظارتی به این حد کم است؟ در حالی که حتی عدد کل شرکت‌ها به 40 ‌نمی‌رسد، سایت‌های زیادی در حال فعالیت هستند که هیچ‌کدام از آن‌ها در این سامانه ثبت نشده‌اند. همچنین، نزدیک به 40 درصد از شرکت‌های ثبت شده در این سایت یا اخطار دریافت کرده‌اند، یا در وضعیت تعلیق و تعطیلی قرار دارند.

با توجه به این اطلاعات، می‌توان نتیجه گرفت که نظارت بر عملکرد شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای و کسب‌وکار‌های مجازی با چالش‌هایی روبه‌رو است. در حالی که برخی از این شرکت‌ها همچنان مجاز به فعالیت هستند، تعداد بالای اخطار‌ها و تعلیق‌ها نشان‌دهنده نگرانی‌های جدی در رابطه با شفافیت و اعتبار این کسب‌وکارهاست. همچنین، کم بودن تعداد شرکت‌های دارای مجوز، پرسش‌هایی را در خصوص کارایی و نظارت دقیق‌تر بر عملکرد این شرکت‌ها مطرح می‌کند.

  بادران؛ از ساخت بزرگ‌ترین ورزشگاه جهان تا زندان زنان!
یکی از موارد قابل تأمل در بازاریابی شبکه‌ای در ایران، مربوط به شرکت نتورک بادران می‌شود. ماجرای نتورک بادران یکی از پرحاشیه‌ترین پرونده‌های اقتصادی در ایران بود که در آن ترکیب مسائلی چون بازاریابی شبکه‌ای، وعده‌های غیرواقعی، عرضه رمزارز بدون پشتوانه، تبلیغات گسترده و مشکلات حقوقی و اجتماعی در هم آمیخته.

شرکت بازاریابی شبکه‌ای بادران شرکتی بود که در سال‌های اخیر در ایران به شدت رشد کرد و مدل کاری آن بر پایه بازاریابی شبکه‌ای یا همان نتورک مارکتینگ قرار داشت. این مدل کسب‌وکار به گونه‌ای است که افراد با پیوستن به شبکه فروش شرکت، می‌توانند با فروش محصولات به دیگران و همچنین جذب افراد جدید به شبکه، پورسانت دریافت کنند. این مدل به ظاهر ساده و جذاب، توانست بسیاری از مردم را به خود جذب کند. اما چیزی که در عمل رخ داد، پیچیدگی‌های زیادی در مسیر این فعالیت‌ها وجود داشت که در نهایت به مشکلات جدی برای اعضای شبکه و حتی جامعه منجر شد.

یکی از نکات قابل توجه درباره نتورک بادران، وعده‌هایی بود که این شرکت به اعضای خود می‌داد. یکی از این وعده‌ها، ساخت ورزشگاه و پروژه‌های عظیم عمرانی بود. مدیران شرکت بادران پس از آنکه تیم فوتبال راهی لیگ کشور کردند، پس از آن، کلنگ ورزشگاه 160 هزار نفری را نیز به زمین زدند اما برای فوتبالی‌ها مشخص بود که این پروژه صرفاً یک بلوف است. این شرکت با تبلیغات گسترده‌ای که انجام می‌داد؛ وعده ساخت پروژه‌های بزرگ را می‌داد.

این وعده‌ها باعث می‌شد که افراد به امید آینده‌ای روشن و پرمنفعت وارد این شبکه شوند. اما پس از گذشت مدت‌ها، هیچ‌کدام از این پروژه‌ها به مرحله اجرا نرسید. در واقع، نه‌تنها ورزشگاه‌ها ساخته نشدند، بلکه پروژه‌های عظیم دیگری که از آن‌ها صحبت می‌شد نیز هرگز تحقق نیافتند. این موضوع به تدریج باعث شد افراد شرکت‌کننده احساس کنند که در دام وعده‌های بی‌پایه و اساس گرفتار شده‌اند.

 کار شرکت بادران تا آنجایی پیش رفت که شهره موسوی از مدیران اصلی این شرکت به عنوان نایب‌رئیس فدراسیون فوتبال نیز انتخاب شد، اما پس از صدور رأی یکی از بزرگ‌ترین پرونده‌های کلاهبرداری و فساد مالی (کینگ مانی) مربوط به شرکت بادران، موسوی با حکم ۱۵ ساله روانه زندان شد.

   اسیران سیستم هرمی
یکی دیگر از مسائلی که درمورد شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای به‌شدت مورد انتقاد قرار گرفت، شباهت‌های زیاد این سیستم به طرح‌های هرمی بود. در سیستم‌های هرمی که در دهه 1380 منابع قابل‌توجهی را از مردم ایران به غارت بردند، تمرکز اصلی نه بر فروش محصولات، بلکه بر جذب اعضای جدید بود. در این مدل، سود اصلی از پیوستن افراد جدید به سیستم به دست می‌آید. به همین دلیل، بسیاری از افراد وارد این شبکه‌ها می‌شدند بدون اینکه واقعاً به فروش محصولات فکر کنند. در واقع، بیشتر افراد به امید جذب افراد جدید و دریافت پورسانت از آن‌ها وارد می‌شدند.

اما در بازاریابی شبکه‌ای که در دهه 1390 در ایران رواج شد، در این نوع سیستم گرچه به جز جذب افراد و اصطلاحاً تشکیل زیرمجموعه و هرم، افراد کالا می‌فروختند، اما در اینجا به‌واسطه اینکه تفکر هرمی (شرکت‌های گلدکوئیستی) وجود داشت، عملاً فقط افرادی که در لایه‌های بالاتر شبکه بودند، به سود‌های کلان می‌رسیدند، درحالی‌که افراد جدیدتر و پایین‌تر در شبکه به‌شدت متضرر می‌شدند. چون این افراد نه‌تنها نمی‌توانستند محصولاتی که خریداری کرده‌اند را بفروشند، بلکه اغلب مجبور بودند هزینه‌های زیادی برای خرید بسته‌های جدید و پرداخت‌های دیگر به شرکت بپردازند.

نتورکی‌ها در نهایت به یک آسیب اجتماعی و اقتصادی برای بسیاری از خانواده‌ها تبدیل شد. بسیاری از افرادی که وارد این شبکه شدند، وقت و انرژی زیادی را برای جذب اعضای جدید و فروش محصولات صرف کردند، اما در نهایت نتیجه‌ای که گرفتند، هیچ‌گونه سود واقعی یا پیشرفت مالی نبود. این افراد از زندگی روزمره خود افتادند، تحصیلاتشان متوقف شد و حتی مشکلات اقتصادی شدیدی را تجربه کردند. درحالی‌که مدیران و لایه‌های بالایی این شبکه به سود‌های کلان رسیدند، تعداد زیادی از افراد عادی که وارد این سیستم شده بودند تنها زیان دیدند و به جایی رسیدند که نه‌تنها سرمایه خود را از دست دادند، بلکه زمانی که می‌توانستند صرف تحصیل، کار یا دیگر فعالیت‌های مفید کنند در تلاش برای جلب اعضای جدید و فروش محصولات بودند.

ماجرای بازاریابی شبکه‌ای در ایران نشان داد که وعده‌های بزرگ و تبلیغات جذاب ممکن است در ابتدا جذاب به نظر برسند، اما در نهایت می‌توانند برای بسیاری از افراد آسیب‌زا و گمراه‌کننده باشند. این شرکت‌ها با وعده‌هایی چون ارائه کالا‌های ارزان و پروژه‌های عظیم عمرانی افراد زیادی را جذب کردند، اما در عمل قیمت‌های بالاتر از بازار و عدم تحقق وعده‌ها، باعث شد بسیاری از اعضای شبکه متضرر شوند. در نهایت، این سیستم بیشتر به نفع لایه‌های بالایی بود که توانستند از جذب افراد جدید سود‌های کلان به دست آورند، اما افرادی که وارد این شبکه شدند بیشتر از نظر اقتصادی و اجتماعی آسیب دیدند. 

منبع: فرهیختگان