در هنگامه مبارزات انتخاباتی، ایبسا شعارهای بسیار، قولهای بزرگ و وعدههای عجیب داده شود. انتخابات است و غیر از این نمیتوان انتظار داشت که برخی از نامزدها، رایآوری را به چنان طریقی ممکن ببینند که اهداف ناممکن را فریاد زنند.
بر رایدهندگان است که اعتماد کنند یا نه، زیرا به هر رو شهروندان اقتصاددان نیستند که ملموس دریابند فلان وعده ممکن است یا ناممکن. اما آیا در صورت پیروزی آنانی که وعدههای ناشدنی میدهند، میتوان انتظار داشت که سپهر سیاستگذاری اقتصادی به تمامی، دنبالهرو آن وعدهها باشد. اینجاست که باید تردید کرد.
بگذارید نگاهی بیندازیم به شعارهایی که دونالد ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود میداد و ببینیم که آیا دولت وی بهراستی به تمامی آنچه را در حوزه اقتصاد فریاد میزد، عملی کرد؟ ترامپ با عینکی ناسیونالیستی به واقعیتهای اقتصادی ایالاتمتحده نگاه میکند. او بر آن بود تا آمریکا از توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا) بیرون آید؛ زیرا این توافق از نظر وی یعنی ایجاد شغل برای کاناداییها و بهخصوص برای مکزیکیها. از منظر او سازمان تجارت جهانی یکی از عوامل اصلی در ربودن شغل از آمریکاییها بوده است؛ زیرا این سازمان باعث شده تا تعرفه تجاری آمریکا کمتر از سطح تعرفه دیگر کشورها باشد.
امری که واقعیت هم دارد. میانگین تعرفه آمریکا 5/ 3 درصد است؛ درحالیکه برای ژاپن 4، برای اروپا 1/ 5 و برای چین 9/ 9 درصد است. این اعداد و ارقام و همچنین کسری تجاری آمریکا از منظر ترامپ یعنی زیان برای آمریکا، یعنی از دست دادن شغل برای آمریکاییها. از این رو است که ترامپ معتقد است بسیاری از سازمانهای بینالمللی تنها برای این ایجاد شدهاند تا از آمریکا بگیرند و به دیگران بدهند. مقایسه کنید این دیدگاه را با دیدگاهی که معتقد است نهادهای بینالمللی برای تحت سیطره قرار گرفتن کشورها، توسط آمریکا ایجاد شده است.
جالب آنجاست که ترامپ با وجودی که خواهان آن است تا به طرفهای تجاری آمریکا فشار آورند تا تعرفه کالاهای آمریکایی را کاهش دهند، اما هنوز اقدامی انجام نداده است که به معنای خروج ایالاتمتحده از توافقات بینالمللی باشد. به دیگر سخن، بر خلاف وعدههای انتخاباتی، وی همچنان به معاهدهها پایبند است. چرا؟ زیرا وقتی بر مسند قدرت نشست واقعیت این معاهدهها را بهتر دریافت.
واقعیت آن است که سازمان تجارت جهانی، با کاهش تعرفه نه تنها باعث شده سطح رفاه همه کشورها از جمله آمریکاییها با کاهش قیمت خرید، افزایش یابد، بلکه موجب شده تا جریانهای تجاری بین کشورها نیز افزون شود و صادرکنندگان آمریکایی هم بتوانند بازار بزرگتری داشته باشند. ضمن آنکه کاهش تعرفه یعنی نهادینه شدن رقابت، یعنی بودن بنگاههای سالم، امری که برای هر کشوری یعنی تقویت اقتصاد سالم. آیا میتوان با خروج از سازمان تجارت جهانی از این موارد چشمپوشی کرد؟
آری، وقتی نامزدی مسوول شود، اقتصاد واقعیتهای خود را به وی تحمیل میکند. سرسختی نشان ندادن در مقابل این واقعیتها، حتی برای شهروندانی که به آن شعارهای انتخاباتی ناممکن دلخوش کرده بودند، بهتر است. امید که پذیرش واقعیت، خصیصه بارز پس از انتخابات باشد.