گروهي از ناظران بر اين باورند اجلاس شانگهاي با حضور رهبران چين، روسيه و هند به صحنه‌اي تازه براي يارگيري در ميان كشورهاي جنوب جهان بدل شده؛ جايي كه اختلافات تجاري دهلي‌نو و واشنگتن و چرخش تدريجي هند به سمت چين، مي‌تواند فرصت‌هايي تازه براي تهران رقم بزند. در عين حال اما گروهي ديگر از ناظران معتقدند مسكو نيز در مقطع كنوني درگير مناقشه اوكراين است و به نظر نمي‌رسد كه حتي بعد از نشست اخيرش با همتاي امريكايي خود در آلاسكا از بحران حاكم رها شده باشد. در اين ميان، اما پرسش كليدي آن است كه آيا سفر پزشكيان به چين مي‌تواند دستاوردي ملموس براي ايران در مسير خنثي‌سازي فشارهاي غرب و گشودن دريچه‌اي تازه در مسير مذاكرات با امريكا به واسطه صف‌بندي جديد كشورهاي جنوب جهان به همراه داشته باشد يا آنكه سايه بازگشت تحريم‌هاي شوراي امنيت و جدي شدن خروج تهران از (ان‌پي‌تي) به عنوان اقدامي واكنشي، در سايه انفعال شركاي سنتي (چين و روسيه) سناريوهاي ديپلماتيك ايران را پيچيده‌تر خواهد ساخت؟  به اين بهانه روزنامه اعتماد در راستاي واكاوي اهداف سفر رييس‌جمهوري كشورمان به چين با نوذر شفيعي، كارشناس مسائل بين‌الملل گفت‌وگو كرده است. شفيعي در گفت‌وگويش با «اعتماد» ضمن تاكيد بر اينكه سفر آقاي پزشكيان به چين در شرايط تشديد فشارهاي غرب و فعال شدن مكانيسم ماشه، فرصتي براي بازتاب ديدگاه‌هاي ايران و بهره‌برداري از ظرفيت‌هاي چين به عنوان عضو برجام و قدرت جهاني است، همزمان بر اين باور است حضور تهران در اجلاس شانگهاي نمونه‌اي از استفاده از قدرت «نهادي» براي تاثيرگذاري بر مسائل بين‌المللي و مقابله با تهديدات غرب محسوب مي‌شود. مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 

نوذر شفيعي، كارشناس مسائل بين‌الملل، در پاسخ به سوال «اعتماد» درباره نتايج سفر رييس‌جمهوري به چين همزمان با تشديد فشارهاي غرب و فعال‌سازي مكانيسم ماشه، تشريح كرد: سفر آقاي پزشكيان به چين اگرچه همزمان با فعال شدن ساز و كار ماشه توسط تروييكاي اروپايي انجام شد، اما انجامش پيش از تحولات اخير يعني حمله اسراييل و فعال شدن اسنپ‌بك، برنامه‌ريزي شده بود. با اين حال، طبيعي است كه اين موضوع (اسنپ‌بك) در حواشي اين سفر مطرح شود. به باور شفيعي، دو نكته در اين زمينه اهميت دارد: نخست اينكه بخشي از سفر آقاي پزشكيان با هدف بازتاب ديدگاه‌هاي ايران درباره مسائل كليدي انجام شده و فعال شدن مكانيسم ماشه نيز يكي از اين مسائل است و دوم اينكه چين به عنوان يكي از اعضاي برجام، نقشي مستقيم در اين پرونده دارد. فارغ از عضويت چين در برجام، اين كشور به واسطه عضو دايم شوراي امنيت، دارنده سلاح هسته‌اي و دومين اقتصاد بزرگ جهان مي‌تواند نقش مهمي ايفا كند. پكن همواره تلاش كرده نقش موثري در تحولات بين‌المللي داشته باشد و با بسياري از رويه‌ها و هنجارهاي ليبرال نظام بين‌الملل، از‌جمله اقدامات اخير امريكا و اروپا عليه ايران، مخالفت كرده است. شفيعي در ادامه تاكيد كرد: ورود چين به موضوع فعال‌سازي ساز و كار ماشه اجتناب‌ناپذير است و انتظار مي‌رود اين كشور ديدگاه‌هاي خود را در شوراي امنيت مطرح كرده و با اجراي اين ساز و كار مخالفت كند. چين همچنين از طريق ابتكاراتي مانند «ابتكار امنيت جهاني»، «ابتكار توسعه جهاني» و «ابتكار تمدن جهاني» همواره تلاش كرده خلأهاي موجود در نظم بين‌الملل ليبرال را پر كند و مسير جايگزيني با اصلاح الگوهاي رفتاري ناعادلانه در نظام بين‌الملل پيگيري نمايد. از اين رو، ورود چين به موضوع فعال‌سازي ماشه، فارغ از ارتباط آن با ايران يا هر كشور ديگري، اجتناب‌ناپذير است. شفيعي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» درباره هم‌صدا شدن كشورهاي عضو سازمان همكاري شانگهاي در حمايت از ايران گفت: زماني كه توانمندي‌هاي يك كشور به‌تنهايي بررسي مي‌شود، به آن «قدرت ملي» گفته مي‌شود. اما زماني كه همان كشور از طريق روابط با ديگر كشورها امكانات و نفوذ جديدي كسب كند، به اين قدرت، «قدرت رابطه‌اي» اطلاق مي‌شود. علاوه بر اين، عضويت در سازمان‌هاي منطقه‌اي يا بين‌المللي، امكان كسب «قدرت نهادي» را فراهم مي‌آورد؛ قدرتي كه ناشي از ظرفيت جمعي نهادهاي بين‌المللي است. به گفته شفيعي، سفر آقاي پزشكيان و حضور رييس‌جمهوري كشورمان در اجلاس شانگهاي نمونه‌اي از بهره‌برداري ايران از اين قدرت نهادي براي تاثيرگذاري بر مسائل بين‌المللي است. از اين رو، عضويت ايران در شانگهاي فرصت مناسبي براي خنثي‌سازي تهديدات عليه منافع ملي فراهم كرده است. با اين حال، نقاط ضعف اين سازمان نيز قابل توجه است؛ اعضاي آن هميشه همصدا عمل نمي‌كنند. تجربه گروه «بريكس» نشان داده اهداف كلي اين سازمان‌ها گاهي با منافع ملي اعضا هماهنگ و گاهي ناهماهنگ است. به عنوان مثال، هند مانع از صدور قطعنامه‌اي توسط بريكس در محكوميت رسمي حملات امريكا و اسراييل به ايران شد. چنين رفتارهايي سبب شده دهلي‌نو در تحليل‌هاي سياسي به عنوان «اسب ترواي امريكا» معرفي شود؛ كشوري كه گاه وحدت سازمان‌هاي منطقه‌اي را در مواجهه با منافع امريكا برهم مي‌زند، 
از اين رو، اكنون اين احتمال وجود دارد كه در سازمان همكاري شانگهاي نيز چنين رويدادي رخ دهد. اين كارشناس مسائل بين‌الملل در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» درباره تاثير بازگشت تحريم‌هاي سازمان ملل بر مراودات تهران و پكن گفت: چين در شرايط حساس بين‌المللي قرار دارد؛ وضعيتي كه در آن نه مي‌تواند نسبت به تحولات جهاني بي‌تفاوت باشد و نه مي‌تواند به‌طور مستقيم در رخدادهاي جهاني در مخالفت با منافع امريكا و اروپا مداخله كند. با اين حال، ديدگاه پكن نسبت به مكانيسم ماشه منفي است. لذا در وهله اول، به نظر مي‌رسد چين تلاش مي‌كند مانع از اجرايي شدن اين سازوكار شود و در صورت بازگشت تحريم‌ها، به دنبال راه‌هايي خواهد بود تا اجراي آن را محدود كرده يا ناديده بگيرد. شفيعي در ادامه تصريح كرد: هر چند اين امر دشوار است، اما چين آگاه است كه فشارهاي غرب عليه ايران بخشي از پروژه‌اي بزرگ‌تر است كه هدف آن تضعيف جايگاه چين است؛ زيرا امريكا مي‌كوشد با دور كردن كشورهايي مانند ايران از مشاركت راهبردي با چين، اين محور استراتژيك را از دست پكن خارج كرده و حتي آن را به سمت غرب سوق دهد. 
از همين رو، چين نيز تلاش مي‌كند مانع از فعال شدن كامل مكانيسم ماشه شود و در صورت اجرايي شدن، راه‌هايي براي محدود كردن يا ناديده گرفتن الزامات آن بيابد. شفيعي در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» درباره رويكرد احتمالي مسكو در پي تشديد فشارهاي غرب بر ايران توضيح داد: چين، روسيه و امريكا ازجمله قدرت‌هاي بزرگ جهاني هستند. تاريخ نشان داده كه اين كشورها گاه درباره برخي موضوعات مصالحه مي‌كنند، اما اين توافق‌ها مانع ادامه تعارض منافع ميان آنها نمي‌شود. در شرايط كنوني كه نظام بين‌الملل در حال گذار است، به نظر مي‌رسد پيگيري استراتژي «ساكت‌سازي» و «دنباله‌روي» توسط قدرت‌هاي بزرگ، رويه‌اي نادرست باشد. ‌اين كارشناس مسائل سياست خارجي افزود: فرض كنيد امريكا و غرب در موضوع اوكراين با روسيه مصالحه كنند تا نفوذ اين بازيگر را مهار كرده تا در پرونده بازيگراني مانند ايران مشاركت نداشته باشد، اما اين اقدام غرب ممكن است نه تنها ايران را از روسيه جدا كند، بلكه در گام بعدي عليه خود روسيه نيز به كار گرفته شود. از اين رو، استفاده از استراتژي «سكوت» يا «دنباله‌روي» رويكردي اشتباه است، زيرا پس از تامين منافع قدرت مسلط يعني ايالات‌متحده، مشخص نيست اين كشور در بلندمدت چه رويكردي نسبت به قدرت‌هاي نوظهوري مانند چين و روسيه خواهد داشت. به عبارت ديگر، «سايه آينده» مانع مي‌شود كه پكن يا مسكو درباره ايران با امريكا مصالحه‌اي واقعي انجام دهند. هرگونه توافق احتمالي، كوتاه‌مدت خواهد بود و در بلندمدت مي‌تواند منافع استراتژيك چين و روسيه را تهديد كند. شفيعي در پاسخ به پرسش ديگر «اعتماد» درباره ارزيابي رويكرد كنوني هند در ارتباط با ايران آن هم در بازه زماني كه روابط اين كشور با امريكا پرتنش شده و نقش احتمالي تهران براي فرصت‌سازي از اين شكاف گفت: از استراتژي بهره‌گيري از اختلاف ديگر بازيگران، «استراتژي وجينگ» يا «استراتژي شكاف‌افكني» ياد مي‌شود. ايران ممكن است از تنش‌هاي اخير ميان هند و امريكا براي تامين منافع خود بهره ببرد، اما واقعيت اين است كه هند در انتخاب ميان ايران و امريكا، اصولا امريكا را ترجيح مي‌دهد. نمونه اين رويكرد در واكنش هند به حملات هفت اكتبر مشهود است؛ اين كشور پيش از امريكا، حملات حماس عليه رژيم صهيونيستي را محكوم كرد، اما در مقابل حملات اسراييل به ايران سكوت نمود و درنهايت طرفين را به خويشتنداري دعوت كرد. اين موضوع نشان مي‌دهد كه هند، با وجود عضويت در سازمان همكاري شانگهاي، در قطب‌بندي‌هاي بين‌المللي جايگاه خود را در بلوك غرب تعريف مي‌كند.  اين كارشناس مسائل سياست خارجي همچنين اضافه كرد: با اين حال، هند هنوز در ابتداي مسير همكاري با غرب است و تحت فشار محافل استراتژيك داخلي كشور، به سمت سياست «استقلال استراتژيك» هدايت مي‌شود، به همين دليل، هنگامي كه امريكا از هند خواست خريد نفت از روسيه را متوقف كند، اين كشور همچنان به خريد نفت از روسيه ادامه داد. همچنين، با وجود آنكه بسياري از كشورها حمله روسيه به اوكراين را محكوم كردند، هند از اين اقدام پرهيز نمود، زيرا بخش مهمي از روابط آن ريشه در پيوند با روسيه دارد و نمي‌خواهد اين پيوند به سرعت قطع شود. از سوي ديگر، هند از دوره پس از جنگ سرد تاكنون به بخشي از بلوك غرب سياسي تبديل شده است. در ارتباط با ايران، اين كشور در حوزه‌هايي كه با منافع ملي‌اش همسو باشد، مانند ورود به بندر چابهار و همكاري در كريدور شمال-جنوب، با ايران همكاري مي‌كند؛ اما در حوزه‌هايي كه تحت فشار شديد امريكا باشد، از همكاري با ايران پرهيز خواهد كرد. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه گفت‌وگوي خود با «اعتماد» درباره مواضع اخير تروييكاي اروپايي درخصوص فعال‌سازي مكانيسم ماشه اظهار داشت: اصولا اعتبار هر توافقنامه به پايبندي تمامي طرف‌ها بستگي دارد و رعايت آن توسط تنها يك طرف كافي نيست. در مورد برجام، اين توافق يك تعهد دوطرفه بود؛ بخشي مربوط به ايران و بخشي مربوط به گروه پنج‌به‌علاوه‌يك. همان‌طور كه مشاهده شد، خروج امريكا از برجام به تنهايي توانست اعتبار توافق را به‌طور كامل خدشه‌دار كند. با اين حال، پس از خروج امريكا، اروپا متعهد شد همكاري‌هاي خود را در چارچوب برجام ادامه دهد، اما در عمل هيچ اقدام عملي موثري انجام نداد كه منافع ملموس و عيني براي ايران به همراه داشته باشد. وقتي طرف‌هاي يك قرارداد به تعهدات قانوني خود عمل نمي‌كنند، چگونه مي‌توان انتظار داشت طرف ديگر به آن پايبند باشد؟  به باور شفيعي، در نتيجه، برجام به دليل عدم رعايت تعهدات ساير اعضا، موضوعيت و اعتبار خود را ازدست داده است. از اين منظر، فشارهاي سياسي، اقتصادي و نظامي كشورهاي اروپايي براي فعال‌سازي مكانيسم ماشه كه خود مبتني بر برجام است، فاقد پشتوانه فني و حقوقي بوده و بنابراين بايد اين رفتارها در چارچوب تحليل‌هاي سياسي و نه تحليل‌هاي فني مورد بررسي قرار گيرد. نوذر شفيعي در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» درباره سناريوهاي احتمالي درباره رويكرد آتي تهران و واشنگتن توضيح داد: در حل هر مساله‌اي دو عنصر كليدي اهميت دارد: اراده سياسي و حسن نيت. 
به نظر مي‌رسد اروپا و امريكا فاقد اين دو مولفه هستند، زيرا خواسته‌هاي حداكثري دارند، درحالي كه مذاكره بايد منصفانه، شرافتمندانه، عادلانه و برد- برد باشد. در غير اين صورت اين روند به «ديپلماسي اجبار» تبديل مي‌شود كه در آن قدرت‌هاي بزرگ شرايط خود را به كشورهاي ضعيف‌تر تحميل مي‌كنند. به باور شفيعي، مادامي كه غرب شرايط را درك نكند و فضاي انعطاف را براي مذاكرات فراهم نساخته باشد، ايران حاضر به تسليم نخواهد بود. با اين حال، در صورت وجود اراده واقعي اروپا و امريكا براي حل مسائل، مسير همكاري ازسوي ايران باز است و اقداماتي نمادين مانند پذيرش حق غني‌سازي مي‌تواند راه را براي همكاري‌هاي بلندمدت هموار كند.  اين كارشناس مسائل بين‌الملل افزود: درباره سناريوهاي آينده درباره روابط ايران و امريكا، چند پرسش كليدي وجود دارد: نخست، آيا امريكا تمايل به مذاكره دارد؟ دوم، آيا تضمين‌هاي امنيتي ارايه خواهد كرد؟ سوم، آيا مذاكرات منصفانه برگزار مي‌شود؟  به باور شفيعي، تحقق اين پيش‌شرط‌ها بعيد به نظر مي‌رسد، زيرا امريكا ذيل خواسته‌هاي حداكثري خود به دنبال برچيدن كامل تاسيسات هسته‌اي ايران است و اين ديدگاه تحت فشار اسراييل تغيير نخواهد كرد. شفيعي همچنين درباره نقش چين در اين پرونده تاكيد كرد: نقش چين در اين زمينه مشروط به اراده واقعي امريكا براي مذاكره است. تنها در صورتي مي‌توان انتظار داشت چين به عنوان ميانجي ميان تهران و واشنگتن عمل كند كه واشنگتن منافعي ملموس در انجام رايزني با ايران براي خود متصور باشد، در غير اين صورت، امريكا به اعمال فشار و تهديد به بمباران تاسيسات هسته‌اي ايران همزمان با حمايت از اسراييل و در چارچوب رقابت با چين ادامه خواهد داد. اين كارشناس مسائل سياست خارجي در ادامه درباره واكنش ايران به اقدامات غرب در زمينه فعال‌سازي مكانيسم ماشه بالاخص احتمال خروج ايران از پيمان عدم اشاعه هسته‌اي (ان‌پي‌تي) توضيح داد: براساس مفاد پيمان عدم اشاعه هسته‌اي (ان‌پي‌تي)، كشورها مي‌توانند در شرايطي كه مصالح عالي آنها ايجاب مي‌كند، از اين پيمان خارج شوند. بنابراين، خروج ايران از (ان‌پي‌تي) پديده‌اي عجيب نيست و در چارچوب همين معاهده پيش‌بيني شده است. رفتارهاي ايران، چه در قالب مصوبه مجلس و چه در قالب تصميمات شوراي عالي امنيت ملي، واكنشي است؛ زيرا وقتي نهادي مانند (ان‌پي‌تي) تعهداتي براي كشور ايجاد مي‌كند اما حقوق مرتبط را عملي نمي‌كند، عضويت در چنين سازوكاري فاقد فايده خواهد بود.  شفيعي همچنين افزود: علاوه بر اين، اين نهاد نه تنها تعهدات خود را رعايت نكرده، بلكه برخلاف آنها نيز رفتار كرده است. ماده چهارم پيمان عدم اشاعه هسته‌اي (ان‌پي‌تي) داشتن دانش هسته‌اي صلح‌آميز را حق مسلم كشورها مي‌داند؛ حقي برابر با حق حيات، بدون تعيين محدوديت درصد غني‌سازي يا نوع فعاليت‌ها و تنها تصريح مي‌كند كه فعاليت‌هاي هسته‌اي نبايد بعد نظامي داشته باشد. با اين حال، اروپا، امريكا و حتي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، برخلاف اين نص صريح، ايران را تحت فشار قرار داده و همچنين گزارش‌هاي آژانس بين‌المللي انرژي اتمي اطلاعات محرمانه ايران را براي ساير كشورها افشا كرده‌ تا به ابزاري براي اعمال فشار عليه كشورمان تبديل شود. بنابراين، خروج ايران از ان‌پي‌تي هم از نظر مقررات طبيعي است و هم اقدامي سياسي و واكنشي به اقدامات غيرفني نهاد پادماني و غرب است، به ويژه در شرايطي كه اين كشورها حتي حاضر به محكوم كردن حملات به تاسيسات هسته‌اي ايران نشده‌اند.