badakhsiyanاقتصاد بازار: امروزه تأمين مالی پروژه‎های شهری يکی از اصلی‎ترين معضلات مديريت شهری به‎خصوص در کشورهای در حال توسعه است؛ زيرا نسبت بالايی از جمعيت شهری در آفريقا، آسيا، آمريکای لاتين و ساير مناطق کمتر توسعه‎يافته در سکونتگاه‎های زندگی می‎کنند که حداقل زيرساخت‎ها را ندارند. با اين وضع حل مشکل مسکن، زيرساخت‎ها و تأسيسات شهری در اين دسته از کشورها تا سال 2030 به بيش از 3/6 تريليون دلار سرمايه‎گذاری نياز دارد. همانطور که می‎دانيم مشارکت شهروندی در همه حوزه‎ها به‎خصوص در زمينه اقتصاد و مديريت شهری، از اصول توسعه پايدار شهری به شمار می‎رود. شهری پايدار از نظر اقتصادی، شهری است که به منابع درآمدی پايدار متکی بوده و کمترين فشار را به لحاظ مالی متوجه دولت مرکزی نمايد. چنين شهری در برابر شهروندان و محيط‎زيست نيز احساس مسئوليت می‎کند.
بنابراين روش‌هايی تأمين درآمدی ناکارآمد مانند: فروش تراکم يا تغيير کاربری‎های بی‎قاعده را نيز به حداقل می‌رساند که در اين راستا، اصطلاح سبز نمودن ابزارهای تأمين مالی شهرداری greening of municipal financial instrumentsبه ادبيات مديريت شهری راه يافته است و روش‎هايی مانند: تجميع عوارض، ماليات بر املاک، نرخ سيال پارکينگ شهری و تحريک بخش خصوصی برای سرمايه‌گذاری در زيرساخت‌های شهری را توصيه می‌کند. شهرهای مختلفی مانند سيدنی، سان‌فرانسيسکو، پاريس، تورنتو و لندن در اين زمينه و به‎خصوص در زمينه زيرساخت‎های مربوط به حمل و نقل، اقدامات چشمگيری انجام داده‎اند.
گذار به شهر پايدار و شهر سبز، هزينه‎هايی را در بر دارد که اين هزينه‎ها تنها شامل ايجاد زيرساخت‎های جديد نمی‎شود بلکه در برگيرنده بهسازی و اصلاح زيرساخت‎های قبلی در زمينه انرژی، حمل و نقل، فاضلاب، بافت فيزيکی شهرها، فضای سبز، مشکلات ترافيکی، مقابله با آلودگی هوا، ايمن‎سازی شهرها در مقابل مخاطرات محيطی و ديگر پروژه‎های زيربنايی شهر است که عموماً منابع مرسوم درآمدی شهرداری‎ها از جمله کمک‎های دولتی و ساير منابع، پاسخگوی آن نيست، بلکه لازمه اين تغيير پارادايم، بسيج سرمايه‎های بخش خصوصی و گسيل آنها به سرمايه‎گذاری در پروژه‎های زيربنايی شهر است. ناگفته پيداست که مشارکت بخش خصوصی نيازمند يک ساختار اقتصادی و برنامه‎ريزی مالی است که در آن هزينه‎های سرمايه‎گذاری، هزينه‎های فرصت، هزينه‎های سرمايه، جدول مديريت زمانی و درآمدها، به وضوح مشخص باشد. همچنين وجود بازارهای فعال برای سرمايه‎گذاری بخش خصوصی، بازگشت سرمايه مطلوب و پايين بودن ريسک سرمايه‎گذاری برای اين کار ضروری است.
مشارکت بخش خصوصی در تأمين مالی پروژه‎ها از جمله مواردی است که دولت‎ها در مقياس کلان و شهرها در سطح کوچکتر، از چند دهه گذشته آن را دنبال می‎کنند؛ برای مثال در دوره زمانی 1990 تا 2001 بخش خصوصی در کشورهای در حال توسعه بيش از 755 ميليارد دلار در بيش از 2500 پروژه عمدتاً شهری، سرمايه‌گذاری کرده است. روش‎های مختلفی برای جذب سرمايه‎های خصوصی برای تأمين مالی پروژه‎های شهری وجود دارد. برخی از روش‎ها مبتنی بر بدهی و برخی از روش‎های مبتنی بر سرمايه می‎باشند. تأمين مالی مبتنی بر سرمايه، مستلزم واگذاری قسمتی از سود پروژه در مقابل دريافت سرمايه می‌باشد. در اين روش، آورده سهامداران، سرمايه مورد نياز را تأمين می‎کند. آورده سهامداران در پيشبرد فعاليت‌های پروژه، مصرف و سود حاصل از انجام پروژه نيز در آينده، بين سهامداران توزيع می‌گردد. مهم‌ترين مرحله در اين روش، ترغيب سرمايه‌گذاران به منظور شراکت در پروژه می‌باشد. در اين روش تأمين مالی بايد توجه داشت که با فروش درصدی از سهم يک پروژه، بخشی از حقوق مديريتی و همچنين استقلال در تصميم‌گيری به سهامداران منتقل می‎شود.
دقيقاً يکی از ابزارهای مورد استفاده در اين روش، استفاده از سهام پروژه می‌باشد که شرکت صاحب پروژه، پس از انجام بررسی‌ها، مطالعات و تحقيقات لازم، طرح پروژه را معرفی نموده و مقدار سودآوری آن را پيش‌بينی می‌نمايد. سپس درصد پايه‌ای را به عنوان سود علی‌الحساب تعيين کرده و اعلام درصد نهايی سود پروژه را به زمان اتمام پروژه، موکول می‌کند. عمل انتشار سهام پروژه‌ها می‎تواند از طريق بازار سهام صورت پذيرد و عموماً اين روش در مواردی بکار گرفته می‎شود که درآمدزايی پروژه‎های شهری، مداوم و مستمر باشد.
مطالعه تجربيات بين‎المللی درخصوص تأمين مالی پروژه‎های شهری، نشان‎دهنده تنوع استفاده از ابزارهای مختلف می‎باشد که عبارتند از: روش‎های مبتنی بر بدهی و روش‎های مبتنی بر سرمايه. با توجه به نوع تأمين مالی پروژه‎های شهری، در کشورهای مختلف به‌خصوص کشورهای توسعه‌يافته، ميزان به‌کارگيری روش‌های مبتنی بر بدهی بيشتر از روش‌های مبتنی بر سرمايه می‌باشد. البته اين به معنی عدم به‌کارگيری استفاده از روش‌های مبتنی بر سرمايه نمی‌باشد بلکه بايد در استفاده از اين روش‌ها، به اين نکته مهم دقت داشت که ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرهای کشورهای مختلف، در انتخاب روش‌های تأمين مالی بسيار مهم می‌باشد. ممکن است در کشوری روش‌های مبتنی بر بدهی از کارآيی بيشتری برخوردار باشد و در کشور ديگر به دليل مقتضيات خاص، روشهای مبتنی بر سرمايه بهتر جوابگوی نيازهای مالی شهری باشد؛ برای مثال در شهرهای انگلستان تأمين مالی از طريق اوراق قرضه رواج دارد يا شهرداری سائوپائولو برزيل، تجربه موفقی را در زمينه تأمين مالی زيرساخت‎ها از طريق فروش سهام پشت سر گذاشته است.
چگونگی درگير کردن و به کار گرفتن بخش خصوصی برای سرمايه‎گذاری، به زمينه‎های خاص محلی و ملی بستگی دارد و درباره اين موضوع راه‎حل واحدی وجود ندارد. اما ناگفته پيداست که برای افزايش مشارکت بخش خصوصی، به حداقلی از چارچوب‎های قانونی و نهادی مؤثر و کارآمد، نياز است. در بسياری از کشورهای در حال توسعه چندين سازوکار مرتبط و خودافزا در سطوح ملی و محلی وجود دارند که باعث کاهش مشارکت بخش خصوصی می‎شوند که از جمله اين سازوکارها، چارچوب‎های قانونی ناکارآمد، ناکافی بودن قوانين و مقررات مربوط به حقوق مالکيت و سرمايه‎گذاری، ضعف قوانين حمايت از بستانکار و برنامه‎ريزی‎های غيرشفاف قابل ذکرند.
از ديگر موانع و مشکلات سرمايه‎گذاری بخش خصوصی به‌ويژه از طريق سهام، بالا بودن ريسک سرمايه‌گذاری است. از جمله اين ريسک‌ها، ريسک تکنولوژی قابل ذکر است، زيرا فناوری‌های نوين که امروزه در زيرساخت‎های شهری و در راستای هوشمندسازی شهرها استفاده می‎شوند، علی‎رغم کارآيی و جذابيت بالا، ميزان بالايی از ريسک را نيز به‎همراه خود دارند. همچنين ريسک عملياتی، ريسک ساخت و ساز، ريسک بازار يا ريسک تغيير قوانين و سياست‌گذاری‎ها، ديگر انواع ريسک هستند که سرمايه‌گذاری خصوصی را محدود می‌کنند. شناخت ماهيت اين خطرها و ارائه راهکارهای عملياتی برای پايين آوردن ميزان آنها می‌تواند مشوق مشارکت و سرمايه‌گذاری باشد.
علاوه بر ابعاد اقتصادی، زمينه‎های اجتماعی و فرهنگی نيز بسيار مهم است، زيرا هميشه نگاه هزينه- فايده، راهنمای عمل شهروندان نيست. مديريت شهری از طريق تقويت اعتماد اجتماعی و سرمايه اجتماعی می‎تواند زمينه‎های مشارکت شهروندی برای سرمايه‎گذاری در زيرساخت‏های شهری را فراهم نمايد. بنابرين مديريت شهری با شناخت ابعاد سرمايه‎گذاری بخش خصوصی، پايين آوردن ريسک‎های احتمالی آن، ايجاد حس مشارکت شهروندی و تقويت سرمايه اجتماعی می‎تواند شهروندان را ترغيب و تشويق به سرمايه‎گذاری نمايد

خلاصه:
تمرکز بر مدیریت موانع 10 گانه ذیل می تواند فضای مشارکت وسرمایه گذاری مستمر و قابل اتکایی برای شهر اصفهان ایجاد نماید بدیهی است برخی از موانع 10 گانه ذیل در اختیار تصمیم گیری مدیران شهرداری اصفهان نیست لیکن بنظر می رسد شهرداری اصفهان می تواند بر مواردی که امکان مدیریت واثر بخشی دارد به جدیت ورود نماید
موانع 10 گانه از نگاه اقنصادی در عدم جذابیت مشارکت وسرمایه گذاری در پروژه های شهرداری اصفهان را می توان اینگونه فهرست نمود:
1) ریسک های عملیاتی و تغییر قوانین وتغییر سیاست گذاری ها و ریسک های بازار در فضای عمومی کشور
2) سود های بانکی مطمین ومعاف از مالیات بالاتر ار 14 درصد سالانه در بانکهای کشور حاکم بر جریان جهت گیری پول در فضای عمومی کشور گردیده است که عملا فرصت رقابت در بازار های مالی تامین سرمایه از طریق اوراق مشارکت وصکوک و........را گرفته است
3) معادله تناسب میزان ریسک سرمایه گذار بامیزان سود سرمایه گذار مهمترین تمرکز سرمایه گذار از دیدگاه اقتصادی است
4) هزینه های مالی پنهان سرمایه گذاری در فضای غیر خصوصی بالا تر از فضای خصوصی است
5) هزینه های زمانی پنهان سرمایه گذاری در فضای غیر خصوصی بالاتر از فضای خصوصی است
6) عدم وجود فرماندهی ومدیریت واحد در فضای غیر خصوصیبه شدت خودنمایی می کند واین مهم منجر به ترس سرمایه گذار وعدم اطمینان وی می گردد
7) عدم وجود دسترسی عموم مردم به اطلاعات کاربردی برای تصمیم گیری برای سرمایه گذاری وارزیابی هزینه-فایده بصورت اسان و در دسترس عموم--توام با شفافیت- - با قابلیت بروز بودن --قابل اتکا --دقیق --کاربردی بودن --در فضای مجازی سیستم سرمایه گذاری در پروژه های شهرداری
8) عدم عزم یکپارچه در رویکرد راهبردی وجهت گیری اعضای شورای شهر بصورت اعتقادی خلل ناپذیر در موضوع تمرگز برمدیریت روی عوامل وموانع جلب مشارکت سرمایه گذاران
9) عدم ساختاری مناسب برای سرعت تصمیم گیری نهایی و برای شروع مشارکت با سرمایه گذاران
10) عدم وجود طرح الویت های مشارکت های سرمایه گذاری در شهرداری اصفهان بر گرفته از شناخت صحیح و تحلیل ضرورت ها و فرصت ها واینده پژوهی در اصفهان

پایان بخش اول

سید حسین بدخشیان مشاور مدیر سرمایه گذار ومشارکتهای شهرداری اصفهان