وقتی مقامهای کرهشمالی اعلام کردند که پس از دو دور مذاکره آنچه از ترامپ میخواستند را بهدست نیاوردند، موشکهای میانبرد بالستیک شلیک کردند. این دو آزمایش موشکی این پیام را مخابره میکند که اگر پرزیدنت ترامپ به میز مذاکرات بازنگردد، دیپلماسی شخصی او با «کیمجونگاون»، رهبر کرهشمالی، ممکن است به دشمنیهای قدیم بازگردد. اما بهنظر میرسد ترامپ بر روی دیپلماسی شخصی خود سرمایهگذاری کرده و آن را «موفق» خوانده، چنانکه در مصاحبه با پولیتیکو اعلام کرد که «این آزمایش را نقض اعتماد نمیبیند» اما «هیچکس از آن رضایت ندارد.» روابط آمریکا و کرهشمالی سیری سینوسی دارد. این روابط مدام در وضعیت فراز و نشیب قرار دارد. با این حال، بهنظر میرسد روابط فعلی دو کشور به آهستگی درحال رجعت به گذشته و دوران لفاظیهای سخت است.
از یکسو، وزارتخارجه آمریکا اخیرا بیانیهای را درباره وضعیت حقوقبشر در کرهشمالی و برای «هفته آزادی کرهشمالی» منتشر کرد که هفته آخر آوریل هر سال برگزار میشود. در بخشی از این بیانیه وزارت امور خارجه آمریکا آمده که رژیم کرهشمالی مردمش را «متحمل شدیدترین نقض حقوقبشر و آزادیهای اصلی» کرده است. کرهشمالی نیز با انتقاد از اظهارات اخیر آمریکا درباره نقضهای حقوقبشری در این کشور آسیایی اعلام کرد، حرفها چیزی جز زبانبازی و لفاظی نیستند. خبرگزاری رسمی کرهشمالی از قول مدیر تحقیقات سیاستگذاری موسسه مطالعات آمریکایی در وزارتخارجه کرهشمالی گزارش داد، اظهارات اخیر از سوی وزارتخارجه آمریکا هدفی جز مخدوش کردن چهره حقوقبشری کرهشمالی ندارد. کرهشمالی گفته که این بیانیه نشان میدهد که آمریکا بهدنبال بهبود روابط دوجانبه با پیونگیانگ نیست بلکه میخواهد دولت کرهشمالی را براندازد.
از سوی دیگر، جدیدترین آزمایشهای موشکی کرهشمالی نشان میدهد که این کشور یک موشک جدید ساخته که به آسانی پنهان میشود، به سختی ساقط میشود و قابلیت هدف قرار دادن کرهجنوبی را نیز دارد. به گزارش بلومبرگ، آزمایشهای انجام شده از سوی کرهشمالی که روز پنجشنبه و شنبه گذشته صورت گرفت، پرتاب موشکهای بالستیک کوتاهبرد با سوخت جامد بود که شبیه به موشکهای اسکندر روسیه است. براساس گزارش مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل، به اصطلاح «پسر موشک اسکاد» کرهشمالی یک سیستم نبرد بهشدت انعطافپذیر است که برای حمله به واحدهای نظامی طراحی شده و قابلیت حمل کلاهکهای اتمی را دارد. تسلیحات کوتاهبرد این کشور یک تهدید جدیتر علیه کرهجنوبی و ۲۸ هزار و ۵۰۰ نیروی آمریکایی مستقر در این کشور قلمداد میشود. «چئون سئونگ-وون»، یکی از محققان در موسسه Asan مربوط به مطالعات سیاستگذاری و دبیر سابق ریاستجمهوری کرهجنوبی در امور استراتژی امنیتی از ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷، میگوید: «این موشکها صددرصد برای حمله به کرهجنوبی هستند. هرقدر که کوتاهبرد باشند، برای کرهجنوبی مرگبارتر هستند.» «سانجر- وونگ» بر این باورند که سیاست خارجی سینوسی ترامپ درحالی است که وی پیشتر به اوباما تاخته بود و وی را متهم کرده بود که به کرهشمالی اجازه ساخت زرادخانهای هستهای را داده است.
در ونزوئلا، پرزیدنت نیکولاس مادورو با وجود تلاشهای آمریکا برای فریفتن افسران نظامی و هدایت آنها به سوی مخالفان همچنان در قدرت مانده است. ترامپ از این خشمگین است که استراتژیهای طراحی شده از سوی بولتون (مشاور امنیت ملی) و پمپئو (وزیر خارجه) نتوانسته باعث سقوط رهبر ونزوئلا شود. فشار این دو کشور بر سیاست خارجی ترامپ کاملا عیان است. در مقابل، مشاوران اوباما در مقام پاسخگویی برآمده و میگویند سیاستهایشان درست بوده و برخورد با این کشورها بدون یک دیپلماسی هوشمند نتیجه نخواهد داد. «جفری پرسکات»، مدیر ارشد میز خاورمیانه در شورای امنیت ملی دوران اوباما، میگوید: «ترامپ سیاست خارجی مخربی را دنبال میکند به این امید که نتیجه دهد اما در عوض، به خاطر سیاستهای بولهوسانه و تصمیمات غیرمنطقی امنیت را از ما گرفته و باعث شده آمریکا احترام کمتری در دنیا داشته باشد.»
مشکل ترامپ با کشورهایی که آنها را خصم خود میپندارد یکوجه مشترک دارد: اتخاذ رویکردی تهاجمی، فشار حداکثری بدون برنامهای روشن و فقدان بنیادین اجماع در دولت درخصوص اینکه آیا آمریکا باید رویکردی مداخلهجویانه داشته باشد و اینکه این مداخله چقدر باید باشد. دیدگاههای ترامپ غیرقابل تغییرند. مقامهای کاخ سفید میگویند این رویکرد موجب سردرگمی دشمنان میشود و همان تاثیر را در میان متحدان دارد که در میان مقامهای دولتی. از آنجا که سیاستهای ترامپ در مورد کرهشمالی و ونزوئلا جواب نداده و به نتیجهای که او میخواسته نرسیده، میتواند تقصیر را به گردن بولتون و پمپئو اندازد؛ دو «باز»ی که مدافع رویکردهای تهاجمی هستند اما برای ترامپ رویکرد آنها جذابیتی ندارد. ترامپ اذعان کرده که همواره باید بولتون را کنترل کند؛ همان کسی که پیش از اینکه وارد دولت شود و در مسند شورای امنیت ملی قرار گیرد خواستار بمباران این و آن شده بود و از مقامها خواسته بود «گزینه حمله هوایی» را در اختیار او قرار دهند.
گزارشگران نیویورکتایمز مینویسند ترامپ روز پنجشنبه گفته بود: «از دست بولتون به ستوه آمدهام.» او گفته بود: «جان خیلی خوبه اما در مورد همه چیز دیدگاهی سفت و سخت داره که در جای خود خوبه. من هم بولتون را دارم و هم افرادی که اندکی رویکردی کبوترگونهتر دارند.» برخلاف توصیههای پنتاگون و سیا اما بولتون و پمپئو اصرار دارند که رویکرد سخت جواب میدهد: مثلا میگویند گنجاندن نیروهای نظامی ایران در لیست تروریسم اقدامی است که نتیجه خواهد داد. با این حال، نباید از پیامدهای اقدامات دوگانه بولتون- پمپئو غافل بود. انتقال تجهیزات نظامی به خاورمیانه یعنی نظامی کردن بیشتر منطقه و افزودن بر شدت تنش و در نهایت، کوچکترین اقدامی ممکن است نتیجهای غیرقابل پیشبینی داشته باشد. شواهد نشان میدهد که ترامپ نمیداند با این دو چه کند. از یکسو، از بولتون مینالد و از سوی دیگر، به نظر میرسد عنان ترامپ در دست این «دوگانه» است. با این حال، حضور اینها یک نفع دیگر هم دارد: در صورت شکست، به سیبلی تبدیل میشوند که ترامپ میتواند تمام کاسه کوزهها را سرشان بشکند.
«سانجر- وونگ» بر این باورند که تقابل نظامی احتمالی در منطقه خاورمیانه میتواند نیروهای نیابتی را وارد میدان کند و عملا طیف گستردهای از کشورها ناامن میشوند. «دالیا داسا کای»، مدیر مرکز سیاستهای عمومی خاورمیانه در بنیاد رند، میگوید: «من سیاستهای ترامپ را سیاستی مخرب و بدون برنامهریزی میدانم. ما اهرمهای زیادی را از دست دادهایم.» او میگوید سیاست ترامپ موجب تغییر رفتار کشورهای «خصم» نخواهد شد. این کارشناس بر این باور است که «آنچه آمریکا میتواند انجام دهد این است که منتظر بماند. این مردمان کشورها هستند که میتوانند رژیم خود را تغییر دهند.» او بر این باور است که تلاش برای کودتا در ونزوئلا قطعا با واکنش حامیان مادورو مواجه خواهد شد و باعث میشود اعتبار آمریکا مخدوش و سیاستهای دهه ۶۰-۷۰ این کشور (سرنگونی دولتهای آمریکای لاتین) در اذهان زنده شود. این گزارشگران بر این باورند که «مذاکره ابزاری است برای ترامپ.» مثلا در مورد کرهشمالی دو دور مذاکره برقرار شد تا ترامپ بگوید «اون را پای میز آوردم» اما سرسختی او برای برداشتن تحریمها باعث شد رهبر کرهشمالی شلیک و آزمایش موشک را از سر بگیرد. کرهشمالی یک مزیت بزرگ دارد. همه چیز در این کشور اسرارآمیز است و از آنجا که دیپلماتهای خارجی هم چیزی از این کشور نمیدانند، کرهشمالی هرگز نپذیرفت که تجهیزات خود را پیش از ورود به مذاکرات «فریز» کند. این یعنی رهبر کرهشمالی طی مذاکرات هم بر توانمندی نظامی کشورش میافزود و این کار را برای ترامپ دشوار میکرد تا به اهداف اعلامیاش در مورد این کشور دست یابد. حدود ۳۰ تا ۶۰ کلاهک هستهای اهرم فشار کافی را به کرهشمالی داده است.
ویلیام برنز، معاون وزارتخارجه آمریکا با ۳۳ سال تجربه در امور خارجی میگوید: «کرهشمالی چندین کلاهک هستهای دارد. مذاکره با این کشور دشوارتر است و همواره هم بر قابلیتهای خود میافزاید.» او تصریح میکند که فشار تحریمها در دوران اوباما نتوانست کیم را به تسلیم وادارد اما با این حال او معتقد است که فقدان دیپلماسی ساختارمند به این معناست که در دوره اوباما خلع سلاح کرهشمالی نسبت به شرایط فعلی میسرتر بود. «جوزف یون»، نماینده ویژه سابق در امور کرهشمالی، میگوید: «اکنون ماه عسل ترامپ و کیم رو به پایان به نظر میرسد و هر یک منتظر دیگری است تا امتیازی بدهد و هر یک توپ را به زمین دیگری میفرستد.» به هر حال، بولتون- پمپئو بر این باورند که «فشار حداکثری» میتواند کشورهایی مانند کرهشمالی و ونزوئلا را به تسلیم در برابر خواستههای آمریکا وادارد.