آنها هیچ فرصتی نداشتند. به گفته آنها، نیروهای تیپ۱۵۵ پیاده‌نظام نیروی دریایی روسیه که کورکورانه در مزارع فرود آمده بودند، هیچ نقشه، کیت پزشکی یا دستگاه واکی تاکی نداشتند. تا چند هفته قبل‌تر، آنها کارگران کارخانه و رانندگان کامیون بودند و قبل از اینکه در ماه سپتامبر به خدمت سربازی بروند، ویترین بی‌پایانی از پیروزی‌های احتمالی ارتش روسیه را در خانه در تلویزیون دولتی تماشا می‌کردند. این «آنها» اشاره دارد به شهروندانی که قبل از اینکه وارد خدمت سربازی و ورود به میدان جنگ شوند به کاری غیر از نظامی‌گری اشتغال داشتند. آنها یا کارگر بودند یا راننده یا پزشک یا از اصناف و مشاغل دیگر. به‌هرروی، یکی از این سربازان «پزشک»ی بود که پیش‌تر «قهوه‌چی» بود و هرگز آموزش پزشکی ندیده بود.

شش نفر از گزارشگران نیویورک‌تایمز («مایکل شوویرتز»، «آنتون ترویانوفسکی»، « یوسور الهلو»، «ماشا فرولیاک»، «آدام انتوس» و «توماس گیبون نف») در گزارشی تحقیقی (و تقریبا ۱۶هزارکلمه‌ای) برای نیویورک‌تایمز به ناگفته‌هایی از جنگ روسیه در اوکراین اشاره می‌کنند. این به‌اصطلاح سربازان می‌گویند اکنون روی سقف خودروهای زرهی به شکل پر ازدحامی تلنبار شده‌اند. آنها تفنگ‌های کلاشنیکفِ نیم‌قرن پیش را بر دوش دارند، تقریبا چیزی برای خوردن ندارند و در مزارع پاییزی «چوب‌بری» می‌کنند. روسیه بیشتر سال را در حال جنگ در اوکراین بود و این در حالی است که ارتش روسیه چندان آماده به نظر نمی‌رسد. اعضای این تیپ در مصاحبه‌ها گفتند که برخی از آنها قبلا حتی یک گلوله هم شلیک نکرده‌اند چه رسد به اینکه اسلحه به‌دست بگیرند. آنها می‌گفتند گاهی اوقات هیچ فشنگی نداشتند و حتی هیچ پشتیبانی هوایی یا توپخانه‌ای هم نداشتند. آنها می‌گفتند اما این خیلی آنها را نترساند. فرماندهانشان قول داده بودند که هرگز نبردی نخواهند دید.

 

تنها زمانی که گلوله‌ها شروع به باریدن کرد و رفقایشان را تکه‌تکه کرد، متوجه شدند که چقدر فریب‌خورده‌اند. یک سرباز روس به نام «میخائیل» که روی زمین پرت شده بود، به یاد می‌آورد که چشمانش را با شوک باز کرد: اجساد تکه‌تکه شده همرزمانش که روی زمین پخش‌شده بود. ترکش‌ها شکم او را هم پاره کرده بود. او که ناامید از فرار بود، به سمت انبوه درختان خزید و سعی کرد با دستانش خندقی حفر کند. میخائیل که تلفنی از یک بیمارستان نظامی در خارج از مسکو صحبت می‌کرد، گفت که از ۶۰عضو جوخه‌ او در نزدیکی شهر «پاولیوکا» در شرق اوکراین در آن روز در اواخر اکتبر، حدود ۴۰نفر کشته شدند. او گفت که تنها هشت نفر از جراحات جدی گریخته و جان به در بردند. میخائیل که با نفس‌های سنگین و به‌سختی سخن می‌گفت، افزود: «این جنگ نیست. این نابودی مردم روسیه توسط فرماندهانشان است.»

 

هرگز قرار نبود جنگی که پوتین از آن خبر می‌داد این‌گونه باشد. زمانی که سال گذشته رئیس «سیا» به مسکو سفر کرد تا درباره حمله به اوکراین هشدار دهد، او کرملینی با اعتمادبه‌نفس فوق‌العاده را دید. در آن زمان، مشاور امنیت ملی پوتین به خود می‌بالید که نیروهای مسلح پیشرفته روسیه آن‌قدر قوی هستند که حتی در مقابل آمریکایی‌ها بایستند. طرح‌های تهاجمی روسیه که نیویورک‌تایمز به آن دست پیدا کرده است، نشان می‌دهد که ارتش انتظار داشت صدها مایل در سراسر اوکراین ورود کرده و ظرف چند روز پیروز میدان جنگ شود. به افسران گفته شد که اونیفورم‌ها و مدال‌های خود را در انتظار رژه‌ نظامی در کی‌یف، پایتخت اوکراین بسته‌بندی کنند. اما پوتین به‌جای آن پیروزی مهیب، با کشته شدن ده‌ها هزار نفر از نیروهایش و نابودی بخش‌هایی از ارتشش پس از نزدیک به ۱۰ ماه جنگ، با چیز دیگری مواجه است: بزرگ‌ترین فاجعه انسانی و استراتژیک کشورش از زمان فروپاشی شوروی.

Untitled-2 copy

چگونه یکی از قدرتمندترین ارتش‌های جهان، به رهبری یک فرد تاکتیکیِ برجسته و مشهور مانند پوتین، توانسته است در برابر رقیب بسیار کوچک‌تر و ضعیف‌تر خود، این‌قدر متزلزل ظاهر شود؟ برای جمع‌آوری دلایل و کنار هم چیدن پاسخ، ما صدها ایمیل، سند، برنامه‌های تهاجمی، دفاتر کل حسابرسی نظامی و دستورالعمل‌های تبلیغاتی دولت روسیه را استخراج و بررسی کردیم. ما به تماس‌های تلفنی سربازان روس از میدان نبرد گوش دادیم و با ده‌ها سرباز، مقامات ارشد و معتمدان پوتین (که دهه‌هاست رهبر خود را می‌شناسند) صحبت کردیم.

تحقیقات تایمز مجموعه‌ای از اشتباهات خیره‌کننده را نشان داد که شروع آن از خودِ پوتین است - که در دوره همه‌گیری به‌شدت منزوی شد، نسبت به میراث خود وسواس و متقاعد به درخشش خود است - و مدت‌ها پس از فرستادن سربازانی مانند میخائیل به قتلگاه ادامه یافت. در هر مرحله، شکست‌ها عمیق‌تر از آن چیزی شد که قبلا بود:

 همکاران پوتین در مصاحبه‌ها گفتند که او به سمت خود بزرگ‌نمایی و روحیه ضد غربی رفت و او را به تصمیم سرنوشت‌ساز برای حمله به اوکراین در انزوای کامل، بدون مشورت با کارشناسانی که جنگ را حماقت محض می‌دانستند، سوق داد. دستیاران پوتین به کینه‌ها و سوءظن‌های او دامن زدند. حتی برخی از نزدیک‌ترین مشاوران رئیس‌جمهور در بی‌خبری رها شدند تا اینکه تانک‌ها شروع به حرکت کردند. همان‌طور که یکی دیگر از محرمان قدیمی گفت: «پوتین تصمیم گرفت که تفکر، تفکر خودش باشد و همین کافی است.»

 ارتش روسیه، به‌رغم فرضیات غرب درباره توانمندی‌اش، به‌شدت متاثر از سال‌ها دزدی است. صدها میلیارد دلار به نوسازی نیروهای مسلح در زمان پوتین اختصاص داده‌شده، اما رسوایی‌های فساد هزاران افسر را به دام انداخت. یکی از پیمانکاران نظامی توصیف دیوانه‌وار نصب بنرهای میهن‌پرستانه عظیم را برای پنهان کردن شرایط نامناسب در یک پایگاه بزرگ تانک دانست، به امید فریب یک هیات عالی‌رتبه نظامی. او گفت که بازدیدکنندگان حتی از رفتن به داخل برای استفاده از حمام منع شدند تا مبادا این حیله را کشف کنند.

 پس از آغاز حمله، روسیه تسلط خود بر اوکراین را از طریق مجموعه‌ای از اشتباهات از دست داد. این کشور برای شلیک موشک‌های خود به نقشه‌های قدیمی و اطلاعات نادرست متکی بود و پدافند هوایی اوکراین را - آماده دفاع از کشور بود - به‌طور شگفت‌انگیزی دست‌نخورده باقی گذاشت. جوخه‌های هکر روسیه تلاش کردند تا در آنچه برخی از مقامات آن را اولین آزمون بزرگ سلاح‌های سایبری در جنگ واقعی می‌نامند، پیروز شوند. سربازان روسی که بسیاری از رفتن به جنگ شوکه شده بودند، از تلفن‌های همراه خود برای تماس با خانه استفاده کردند و به اوکراینی‌ها اجازه می‌دادند تا آنها را ردیابی کنند و آنها را به‌صورت گروهی گیر بیندازند. نیروهای مسلح روسیه به‌قدری خشن و خشک (و فاقد انعطاف‌پذیری) بودند که حتی پس از تحمل خسارات عظیم در میدان نبرد، نتوانستند خود را با وضعیت سازگار کنند. درحالی‌که هواپیماهای روس در حال سرنگون شدن بود، بسیاری از خلبانان روسی طوری پرواز می‌کردند که گویی با خطری مواجه نیستند؛ تقریبا چیزی مانند اینکه انگار در یک نمایشگاه هوایی هستند.

 روسیه که از جاه‌طلبی‌های بزرگش کاسته شد، سرزمین‌های بیشتری را تصرف کرد که می‌توانست از آن دفاع کند؛ اما هزاران مایل مربع را در دستان خدمه و اسکادران‌های جنگنده‌ که تغذیه مطلوبی نداشتند، خوب آموزش ندیده بودند و ضعیف بودند باقی گذاشت. بسیاری از آنها سربازان وظیفه یا جدایی‌طلبان شرق اوکراین بودند که تجهیزاتشان مربوط به دهه۱۹۴۰ بود یا نسخه‌هایی کاغذی از اینترنت داشتند که نحوه استفاده از سلاح‌های تک‌تیرانداز را توصیف می‌کرد و نشان می‌داد که سربازان چگونه جنگیدن را در حین پرواز یاد می‌گیرند. اوکراینی‌ها با استفاده از سلاح‌های جدید غربی آنها را شکست دادند. بااین‌حال فرماندهان روسی مدام امواجی از نیروهای زمینی را برای انجام حملات بیهوده گسیل می‌کنند. یکی از سربازان روس گفت: «هیچ‌کس زنده نخواهد ماند.» پس‌ازاینکه به او دستور داده شد به‌پیش برود، دریافت که در معرض توپخانه اوکراینی‌ها قرار دارد. در نهایت او و رفقایش که روحیه خود را ازدست‌داده بودند حاضر به رفتن نشدند.

 پوتین جنگ خود را به‌گونه‌ای آغاز کرد که هیچ‌کس آن‌قدر قدرتمند نبود که او را به چالش بکشد. بسیاری از رزمندگان او از سوی افرادی فرماندهی می‌شوند که حتی بخشی از ارتش نیستند، مانند محافظ سابق او، رهبر چچن و یک رئیس مزدور که خدمات پذیرایی برای رویدادهای کرملین فراهم می‌کرد. با شکست حمله‌ اولیه، این رویکرد اتمیزه‌شده عمیق‌تر شد و تلاش‌های جنگی را که قبلا ازهم‌گسسته بود، از بین برد. اکنون ارتش‌های ازهم‌پاشیده پوتین اغلب مانند رقیب عمل می‌کنند، برای دستیابی به اسلحه با هم رقابت می‌کنند و در برخی مواقع به‌شدت به یکدیگر حمله می‌کنند. یکی از سربازان توضیح داد که چگونه درگیری‌ها به خشونت کشیده شد؛ به‌طوری‌که یک فرماندهی تانک روسی عمدا به متحدان فرضی خود حمله کرد و ایست بازرسی آنها را منفجر کرد.

از همان روزهای اولیه حمله، پوتین در خفا پذیرفت که جنگ طبق برنامه پیش نرفت. به گفته دو نفر از آشنایان به این مسائل، پوتین در دیدار ماه مارس با نفتالی بنت، نخست‌وزیر اسرائیل اعتراف کرد که اوکراینی‌ها «سخت‌تر از آنچه به من گفته شد» بودند. او افزود: «این احتمالا بسیار دشوارتر از آن چیزی بود که ما فکر می‌کردیم. اما جنگ در قلمرو آنهاست، نه ما. ما کشور بزرگی هستیم و صبر داریم.» افرادی که پوتین را می‌شناسند می‌گویند که او آماده است تا «جان‌ها» و «گنج‌های» ناگفته را فدا کند و در یک دیدار رو در رو و نادر با آمریکایی‌ها در ماه گذشته، روس‌ها می‌خواستند پیامی واضح به رئیس‌جمهور بایدن بدهند: «مهم نیست که چه تعداد سرباز روسی در میدان جنگ کشته یا مجروح شوند، روسیه تسلیم نخواهد شد.»

یکی از اعضای ناتو به متحدان خود هشدار می‌دهد که پوتین آماده است تا کشته یا زخمی شدن بیش از 300هزار سرباز روسی را بپذیرد؛ تقریبا سه‌برابر تلفات تخمین‌زده‌شده‌ او تاکنون. پوتین تنها چند روز پس از مواجهه با ضربات جنگ، حملات را دوچندان کرد و صدها هزار روس را در فرمانی که قرار بود جنگ را به نفع روسیه تغییر دهد فراخواند؛ اما این کار در عوض به رشد فزاینده خشم در داخل دامن زد. بلافاصله پس‌ازآن، صدها سرباز روس در خارج از پاولیوکا کشته شدند؛ از جمله همرزمان میخائیل در پیشروی کور صدوپنجاه‌وپنجم. یکی دیگر از اعضای جوخه به نام الکساندر، از بیمارستانی در روسیه گفت: «پاها، روده‌ها. یعنی گوشت و فقط گوشت. می‌دانم که وحشتناک به نظر می‌رسد؛ اما نمی‌توان آن را به شکل دیگری توصیف کرد. مردم تبدیل به همبرگر شدند.»

الکساندر توضیح داد که چگونه او و سایر سربازانش از مربی خود در روسیه چند هفته قبل از اعزام به اوکراین درباره شلیک با اسلحه و ظرف چند هفته تبدیل به سرباز شدن پرسیده بودند که، چه چیزی عایدشان می‌شود. الکساندر گفت: او صادق بود: «هیچی». هر چه پوتین در میدان نبرد شکست‌های بیشتری را متحمل شود، ترس از اینکه تا چه حد حاضر است پیش برود بیشتر می‌شود. او ده‌ها هزار نفر را در اوکراین کشته، شهرها را با خاک یکسان کرده و غیرنظامیان را برای حداکثر لطمه هدف قرار داده، بیمارستان‌ها، مدارس و ساختمان‌های مسکونی را نابود کرده، درحالی‌که قبل از زمستان، برق و آب میلیون‌ها نفر را قطع کرده است. هربار که نیروهای اوکراینی ضربه بزرگی به روسیه وارد می‌کنند، بمباران کشورشان تشدید می‌شود. پوتین بارها به جهان یادآوری کرده است که می‌تواند از هر چیزی که در اختیار دارد، از جمله سلاح‌های هسته‌ای، برای دنبال کردن ایده‌اش برای دستیابی به پیروزی استفاده کند.

در ماه ژانویه، با هشدار ایالات‌متحده مبنی بر قریب‌الوقوع بودن حمله روسیه به اوکراین، یک ژنرال بازنشسته روس به نام «لئونید ایواشوف» فاجعه‌ای را در افق دید. او در یک نامه‌ی سرگشاده و نادر هشدار داد که استفاده از زور علیه اوکراین «موجودیت روسیه را به‌عنوان یک کشور» تهدید خواهد کرد. ژنرال ایواشوف در یک مصاحبه‌ تلفنی اخیر گفت که هشدارهای او قبل از جنگ همان چیزی بود که از مقامات نظامی عصبی روسیه در آن زمان شنیده بود. اگرچه کرملین اصرار داشت که حمله روی میز نیست، اما برخی چیز دیگری می‌گفتند. او گفت که نظامیان به وی گفتند که «پیروزی در چنین شرایطی غیرممکن است»، اما مافوقشان به آنها گفت که نگران نباشند. به آنها گفته شد که جنگ «پیاده‌روی در پارک» خواهد بود.