در آوریل گذشته، سورکف مقالهای نوشت که شاید بتوان آن را مانیفست پوتینیسم دانست. وی در این مقاله که در نهم آوریل در «مرکز ارزیابی و پیشبینیهای استراتژیک» روسیه منتشر شد، استدلال میکند که «سفر حماسی روسیه به سمت غرب» تمام شد. به گفته سورکف، «تلاشهای بیهوده و مکرر (روسیه) برای تبدیل شدن به بخشی از تمدن غربی» در چهار قرن گذشته، به جایی رسیده و اکنون روسیه با یک دوره تنهایی صدساله مواجه شده است. دوره ای که در آن، شیوه حکمرانی پوتین ادامه خواهد داشت.
تقریبا ۲۰ سال است که ولادیمیر پوتین قدرت را در روسیه در دست دارد. در این سالها، مناصب متعددی را به عهده گرفت و به تدریج مدارج ترقی را طی کرد و از یک افسر اطلاعاتی ناشناس به قدرتمندترین سیاستمدار روسیه تبدیل شد. اما پوتین، فقط یک سیاستمدار عادی نیست که برای مدت طولانی حکومت کند و هیچگونه برنامه مشخصی نداشته باشد. او سبک جدیدی در حکمرانی ارائه کرده که به «پوتینیسم» معروف شده است.
به گزارش فرارو، پوتینیسم که برای مدت طولانی موضوع بحث و جدلهای فراوانی در غرب بود، عموما به رفتارها و سیاستهای پوتین اشاره میکند. به طور کلی، غربیها با شک و تردید به این مکتب فکری نگاه میکنند، اما نخبگان حاکم در روسیه، آن را ایدئولوژی جذابی میبینند که ممکن است حتی بعد از پوتین هم به حیات خود ادامه دهد.
شکی نیست که پوتین در شکل گیری پوتینیسم نقش مهمی داشته، ولی در کنار او مشاورانی حضور دارند، که به رغم برجستگی فکریشان، کمتر شناخته شدهاند. ولادیسلاو سورکف، از جمله این مشاوران است که بسیاری معتقدند مغز متفکر مکتب پوتینیسم بوده است.
سورکف از اواخر دهه ۱۹۹۰ تاکنون، یعنی همزمان با صعود تدریجی پوتین، در مناصب متعددی خدمت کرده و هم اکنون، به عنوان دستیار پوتین خدمت میکند. اما بسیاری معتقدند که نفوذ سورکف را نباید بر اساس منصبش سنجید. چرا که او رابطه شخصی عمیقی با پوتین دارد.
سورکف و پوتینیسم
برخی سورکف را صحنه گردان عرصه سیاست میدانند. خصوصا که او در رشته کارگردانی تئاتر در انستیتوی فرهنگ مسکو تحصیل کرده بود؛ که البته به خاطر یک دعوا اخراج شد و نتوانست تحصیلاتش در این رشته را ادامه دهد. با این حال، برخی بر این باور هستند او از مهارتهای خود در زمینه تئاتر در عالم سیاست هم استفاده کرد و بر تمام احزاب موافق و مخالف کرملین سیطره یافت. یکی از مشاوران سابق کرملین درباره سورکف گفته است: «او خود را کارگردان نمایش میداند و دنبال این است که برای همه بازیگران در نمایش خود نقشی پیدا کند.»
اواسط ماه اکتبر، سورکف اعلام کرد سیستم حکمرانی که تحت رهبری ولادیمیر پوتین ایجاد شد، مدلی است کارآمد که میتوان از آن تقلید کرد. از دیدگاه این نظریه پرداز، شیوه حکمرانی پوتین، یا همان پوتینیسم حتی بعد از رفتن پوتین هم برای دههها و شاید به مدت یک قرن کامل ادامه پیدا خواهد کرد.
این اواخر چندین بار سورکف درباره پوتینیسم اظهاراتی بیان کرده است. وی اخیرا این مکتب را «ایدئولوژی کارآمد زندگی روزمره، با همه نوآوریهای اجتماعی و تناقضات سازنده آن» توصیف کرده است. از دیدگاه او، روسها به دمکراسی غربی نیازی ندارند. چون پوتین سیستمی ایجاد کرده که نیازها، تمایلات و اهداف مردمش را بهتر از خودشان درک میکند.
سورکف و دیگر نظریه پردازان قدرت در مسکو، بر این باور هستند که موجویت کشور روسیه به داشتن یک ایدئولوژی یا هدف والا بستگی دارد. مهم نیست که هدف یا ایدئولوژی چه باشد، بلکه مهم داشتن آن است. مثلا میتوان پادشاهی ارتدوکس یا کمونیسم را احیا کرد یا اینکه با امپریالسم مبارزه کرد. آنچه مهم است، داشتن یک ایدئولوژی است. از این رو، سورکف در واقع معتقد است که نظام سیاسی روسیه باید بر نظام «ایدئوکراسی» (Ideocarcy) استوار باشد. به عبارت دیگر، حکمرانی بر اساس یک ایدئولوژی بهترین نظام سیاسی برای روسیه است. احیای ایدئولوژیهای قدیمی مانند پادشاهی یا کمونیسم دیگر در روسیه امکان پذیر نیست. از این رو، سورکف دست به ابداع ایدئولوژی جدیدی زد که به پوتینیسم معروف شد.
ولادیسلاو سورکف، دستیار پوتین و مغز متفکر پوتینیسم
"صد سال تنهایی"
سورکف پوتینیسم را مطرح و برای آن نظریه پردازی کرد. بر اساس این نظریه، سبک سیاستورزی پوتین، با تمام مشخصات بارز آن مانند فاصله گرفتن از غرب و ارزشهای غربی، تا مدتها باید در روسیه استمرار داشته باشد.
از زمانی که پوتین قدرت گرفت، فاصله گرفتن روسیه از غرب و ارزشهای غربی به یکی از سیاستهای شاخص مسکو تبدیل شد. سالهاست که این سوال در روسیه مطرح است که روسیه چه کشوری است؟ آیا غربی است؟ اگر غربی نیست، آیا باید غربی شود؟
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، و حتی قبل از آن، گرایش نیرومندی حداقل در میان برخی نخبگان روس، وجود داشت مبنی بر اینکه روسیه باید غربی شود. تلاشهایی هم برای غربی کردن روسیه، صورت گرفت. اما این ایده در مکتب پوتینیسم جایی ندارد.
در آوریل گذشته، سورکف مقالهای نوشت که شاید بتوان آن را مانیفست پوتینیسم دانست. وی در این مقاله که در نهم آوریل در «مرکز ارزیابی و پیشبینیهای استراتژیک» روسیه منتشر شد، استدلال میکند که «سفر حماسی روسیه به سمت غرب» تمام شد. به گفته سورکف، «تلاشهای بیهوده و مکرر (روسیه) برای تبدیل شدن به بخشی از تمدن غربی» در چهار قرن گذشته، به جایی رسیده و اکنون روسیه با یک دوره تنهایی صدساله مواجه شده است. دوره ای که در آن، شیوه حکمرانی پوتین ادامه خواهد داشت.
در واقع از دیدگاه سورکف، با کنار گذاشتن ایده غربی شدن، روسیه (طبق یک ضرب المثل روسی) فقط دو متحد خواهد داشت: ارتش و نیروی دریایی خودش. اما تنهایی از نظر این نظریه پرداز روسی به این معنا نیست که روسیه دروازههای خود را به روی جهان خارجی ببندد. بلکه، روسیه همچنان با جهان در همه زمینهها تعامل خواهد داشت، اما به هویت خاص خودش پایبند خواهد بود. در داخل نیز، سورکف با دمکراسی از نوع غربی مخالف است و از یک «دمکراسی مدیریتشده» حمایت میکند.
اما سورکف منتقدانی دارد که او را مبلغ پوتین میدانند. منتقدان میگویند پوتینیسم مدنظر سورکف، شامل ضدیت با غرب، ترکیبی از انزواطلبی و توسعهطلبی نظامی، فداکاری مادی توسط مردم عادی و آزار و اذیت مخالفان میشود.