در اعماق زاگرس جنوبی، جایی که باد گرم خلیج‌فارس بوی گوگرد می‌دهد، میدان گازی شانول خود را همچون رگی خسته در شبکه انرژی ایران می‌نمایاند. این میدان با ذخیره‌ای در حدود ۸‌تریلیون فوت مکعب، روزگاری غرور تامین گاز جنوب کشور بود اما حالا افت فشار طبیعی‌اش، تولید را از ۱۲‌میلیون مترمکعب در روز به مرزهای هشداردهنده رسانده. کافی است دقت کنیم که خطوط لوله‌ای که پالایشگاه فجر جم و صنایع پایین‌دست را تغذیه می‌کردند، حالا با کمبود ۲۰‌درصدی روبه‌رو هستند. این بحران ریشه در برداشت بی‌وقفه بدون جبران سال‌های گذشته دارد اما با اعلام نخستین قرارداد فشارافزایی سال۱۴۰۴، امید به اینکه شانول می‌تواند احیا شود شکل گرفته است ولی باید مراقب بود که تحریم‌ها و تاخیرها، این گنجینه را برای همیشه خاموش نکنند چون خبرهای خوبی به گوش نمی‌رسد.

میدان شانول که در ۵۰‌کیلومتری جنوب عسلویه قرار دارد از دهه‌۸۰ به‌عنوان یکی از ستون‌های تولید گاز خشکی ایران شناخته می‌شود. گاز ترش غنی از هیدروژن سولفید (HS2)آن، با ساختار مخزن کربناته پیچیده، چالش‌های منحصربه‌فردی ایجاد کرده. افت فشار طبیعی همچون خزنده‌ای پنهان از سال‌های اولیه بهره‌برداری آغاز شد. دلیل آن‌هم البته مشخص است؛ برداشت مداوم بدون تزریق مواد فشارزا.

در میادین گازی فشار مخزن مانند پمپ عمل می‌کند، درست مثل یک قلب. هرچه بیشتر برداشت شود، فشار مخزن کمتر و کمتر و گویی که شانول در تله کاهش تولید گرفتار می‌شود.

در شانول فشار سرچاهی از حدود ۲۷۰ بار اولیه به کمتر از ۱۹۰‌بار در سال‌های اخیر رسیده که این افت ۳۰‌درصدی تولید را مختل کرده است.

این پدیده فرآیندی طبیعی اما تسریع‌شده است. وقتی فشار به زیر «نقطه شبنم» می‌رسد، میعانات گازی در منافذ سنگ تجمع می‌یابند و جریان را مسدود می‌کنند. ساختار زمین‌شناختی شانول که اهل فن می‌گویند از لایه‌های کربناته با شکستگی‌های نامنظم تشکیل شده این مشکل را تشدید کرده.

علاوه‌بر این، ارتفاع بالای میدان (۱۴۲۰متر) و محتوای HS2 بالا، خوردگی تجهیزات را افزایش می‌دهد و بدون نگهداری چاه‌ها زودتر خسته می‌شوند. بعد مشکل اصلی رخ می‌نماید و از ظرفیت اسمی ۱۵‌میلیون مترمکعب، گاهی به ۱۰‌میلیون می‌رسد که می‌بینیم چنین شده.

این افت نه‌تنها فنی بلکه یک بحران اقتصادی است. شانول که ۱۰ درصد گاز جنوب را تامین می‌کند، با کمبود خوراک پالایشگاه فجر جم روبه‌رو شده و تولید محصولات جانبی مانند اتان و LPG را تهدید می‌کند.

نتیجه پیشاپیش مشخص است. بدون گاز کافی، صنایع پتروشیمی جم که هزاران شغل محلی ایجاد کرده فلج می‌شود و صادرات به عراق و ترکیه که بخش مهمی از درآمد ارزی جنوب است، به خطر می‌افتد. اقتصاد بوشهر با وابستگی به صنایع گازی ضربه خورده و بیکاری جوانان محلی افزایش یافته. پروژه‌های توسعه‌ای، از فازهای جدید پتروشیمی تا صنایع پایین‌دستی در بلاتکلیفی به سر می‌برند.

تاثیر این بحران بر شبکه گاز جنوب، همچون دومینو، زنجیره‌ای از مشکلات را به راه انداخته. شانول به‌عنوان بخشی از‌ هاب عسلویه، نقش کلیدی در تقویت فشار خطوط سراسری دارد.

با افت خوراک، ظرفیت پالایش از ۱۲ به حدود ۱۰‌میلیون مترمکعب کاهش یافته که معادل از دست رفتن ۲میلیون مترمکعب روزانه است.

این کمبود نه‌تنها تولید میعانات گازی (حدود ۵۰۰مترمکعب در روز) را مختل کرده، بلکه امنیت انرژی زمستان‌های سرد جنوب را نیز تهدید می‌کند اما سوال کلیدی اینجاست: آیا این افت سرنوشت محتوم است یا با راهکارهای جسورانه قابل مهار خواهد شد؟

خوشبختانه بله! مهار شدنی است. گزینه‌های فنی و اقتصادی برای جبران وجود دارد. نخست احداث ایستگاه تقویت فشار است که می‌تواند حیات مجدد را محقق کند. تزریق گاز یا نصب کمپرسورها برای حفظ فشار مخزن کار را به نقطه مطلوب می‌رساند.

در شانول پروژه ایستگاه تقویت فشار با ظرفیت ۱۵میلیون مترمکعب قادر است تولید را ۳۰‌درصد افزایش دهد. این ایستگاه با تمرکز بر رفع تشکیل هیدرات و افت فشار خطوط انتقال، نه‌تنها افت را جبران می‌کند بلکه مازادی نیز برای صادرات فراهم خواهد کرد.

دیگر اینکه حفاری چاه‌های جدید و تعمیر موجود هم شروع خواهد شد. شاهد این ادعا آن است که بدانیم اخیرا تعمیر چاه‌های قدیمی، افت یک‌میلیون مترمکعبی را مهار کرده.

حفاری درون‌میدانی هم دسترسی به لایه‌های دست‌نخورده را افزایش می‌دهد. در عین حال به‌دنبال آن توسعه فازهای مجاور نیز کلید خواهد خورد. شانول با میادین هما و وراوی همجوار است و ادغام تولیدشان ظرفیت را به ۲۵‌میلیون مترمکعب می‌رساند. این اقدامات نه‌تنها فنی بلکه اقتصادی هستند چراکه ۱۵۰۰‌شغل مستقیم و رونق صنایع محلی را به ثبوت می‌رساند.

اجرای این راهکارها اما بدون سرمایه‌گذاری و قراردادهای جدید غیرممکن است. منتها خوشبختانه شانول در زمره ۱۶‌میدان گازی اولویت‌دار قرار گرفته و پروژه فشار افزاییش به‌عنوان نخستین قرارداد سال۱۴۰۴(۲۰۲۵) با بودجه حدود یک‌میلیارد دلار آغاز می‌شود.

شرکت نفت مناطق مرکزی ایران اعلام کرده که در این مورد با هلدینگ‌های داخلی مثل قرارگاه خاتم‌الانبیا، تفاهم‌نامه‌های مطالعاتی امضاشده و فاز اجرایی تا پایان۱۴۰۴ پیش می‌رود.

این قراردادها با تمرکز بر تجهیزات سرچاهی و کمپرسورهای ۳۰مگاواتی تولید را پایدار می‌کنند. برای نمونه نصب تجهیزات جدید در شانول، با بودجه ۸۰۰‌میلیون دلار می‌تواند افت را کامل جبران کند. حتی در سال‌۲۰۲۵ مذاکرات برای قراردادهای مشابه با صنایع بالادستی مانند توسعه میدان هما در جریان است. این رویکرد جنوب کشور را به ‌هاب انرژی تبدیل می‌کند و تحول اقتصادی از اشتغال تا صادرات را رقم می‌زند.

با این حال سایه تحریم‌ها بر این افق‌ها سنگینی می‌کند. تحریم‌های آمریکا از ۲۰۱۸، دسترسی به فناوری‌های پیشرفته فشارافزایی مانند توربوکمپرسورهای مقاوم به HS2 را محدود کرده. سرمایه‌گذاری خارجی که پیشتر با شرکت‌هایی مانند توتال ممکن بود، حالا به رویای دور تبدیل شده است.

ایران با وجود رکوردهای تولید در شرایط تحریم (مانند یک‌میلیارد مترمکعب برداشت از میادین زاگرس در۲۰۲۴)، از کمبود قطعات یدکی رنج می‌برد. خوردگی تجهیزات به دلیلHS2، بدون واردات تعمیرات را پرهزینه می‌کند. با این وجود تحریم‌ها کاملا فلج‌کننده نبوده‌اند چون تکیه بر مهندسی معکوس و شرکت‌های دانش‌بنیان ۷۰درصد نیازها را تامین کرده است.

فرصت یا چالش زیر سایه تحریم‌ها
از سوی دیگر قراردادهای جدید با شرکای منطقه‌ای مانند عراق می‌تواند تنگنای تحریم‌ها را باز کند. مثلا صادرات گاز به بغداد انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری مشترک خواهد بود. در نهایت تحریم‌ها مساله‌ساز هستند اما پایان راه نیستند چون با دیپلماسی انرژی و تمرکز بر خودکفایی، ایران می‌تواند این زنجیر را بگسلد. به هرحال افت فشار میدان گازی شانول، هشداری برای آینده انرژی ایران است. بدون اقدام فوری، جنوب کشور از نعمت گاز محروم می‌ماند اما با ایستگاه‌های تقویت فشار، حفاری‌های جدید و قراردادهای یک‌میلیارد دلاری، این میدان می‌تواند دوباره سرزنده شود.

منبع: نفت خبر