تشكلهاي نسل دوم وظايفي همچون شبكه يابي فروش و بازاريابي براي اعضا را عهدهدار ميشوند. اين موضوعي است كه هرچند به عنوان يك خواسته سالها است كه توسط فعالان اقتصادي مطرح ميشود اما كمتر از سوي تشكلها در دستور كار قرار گرفته است. اگر بپذيريم كه بزرگترين مشكل اقتصاد امروز كشور مساله ركود و كمبود تقاضاي موثر براي كالاهاي توليد ايران است طبيعتا يكي از مهمترين وظايف تشكلها بازاريابي و تعيين بازارهاي صادراتي ميشود. با وجود اين، اين مشكل كماكان در اقتصاد ايران به شكل حادي وجود دارد كه تشكلها به اين بخش از وظايف ورود نميكنند. اين موضوع در بازاريابي بينالمللي داراي اهميت بيشتري است و طبيعتا بايد نقش مهمتري براي اين نوع بازاريابي در آينده در نظر گرفته.
مساله ركود و تشكلهاي صادراتي
اوايل دولت يازدهم بود كه طرح خروج غيرتورمي از ركود از سوي مشاورين و تئوريسينهاي اقتصادي دولت تدبير و اميد مطرح شد. شاه بيت اين طرح حل مشكل از طريق صادرات بود. از نظر مسوولان ايران براي رشد اقتصادي با يك چالش اساسي به نام تقاضاي موثر روبرو است و در حالي كه سياستهاي دولت بر كاهش تورم متمركز است و امكان سياستهاي انقباضي به دلايل متعدد با محدوديتهايي روبهروست بهترين روش ايجاد تقاضا از طريق صادرات است. در آن دوره اين بحث بارها از سوي صادركنندگان مطرح شد كه بازارهاي صادراتي ايران به چند كشور همسايه محدود شده است و اگر ميعانات گازي و پتروشيمي از سبد صادراتي ايران حذف شود وضعيت مناسب نيست. در آن دوره بحث نقش تشكلها در صادرات غيرنفتي بارها مطرح شد. در حقيقت اگر بپذيريم دو مشكل اساسي صادرات ايران قيمت تمام شده و ضعف در بازاريابي است مشكل دوم را ميتوان تا حدي بر عهده فعالان اقتصادي در تشكلها قرار داد.
نسلهاي تشكلي
تشكلهاي نسل اول، تشكلهايي با وظايفي همچون ايجاد ارتباط ميان اعضا درون تشكلي، حمايت از اعضا و افزايش قدرت چانهزني و لابي ميان تشكلها بود اما اين نقش به مرور افزايش يافت. در اوائل قرن بيستم ميلادي و همگام با توسعه هرچه بيشتر تشكلهاي كشورهاي توسعه يافته، رويكرد حاكميت محور و غفلت از پتانسيلهاي جمعي منسوخ و ماموريت و رسالت جديدي در تشكلها تعريف شد، لذا تشكلهاي نسل دوم به سمت عضو محوري، ايجاد ارتباط بين اعضا، خلق شبكههاي كسب و كار و برقراري رابطه با فعالان اقتصادي كشورهاي ديگر متمايل شدند و اين هم افزايي رونق بيشتر كسب و كار را در پي داشت. در ۳۰سال گذشته تشكلهاي اقتصادي وظايف ويژهيي براي خود تعريف كردهاند و خوشبختانه افزايش سطح توسعهيافتگي در كشورهاي مختلف باعث ارتقاي تفكر و دانش مديريتي شده است و بر همين اساس تشكلها به اين نتيجه رسيدهاند كه ميتوانند نسبت به بهبود وضعيت جامعه از دريچه اقتصاد، حقوق بشر، فقر، محيط زيست، ايجاد ارتباطات گسترده با ساير سازمانهاي غيردولتي و جهاني، صندوق بينالمللي پول و… متعهد شوند و در پي اين ديدگاه تشكلهاي نسل سوم با تفكر جامعه محوري به مرحله ظهور رسيدند.
در آن دوره اين بحث بهشدت مطرح شد كه صادرات ايران با مساله هزينههاي بالاي بازاريابي روبروست. ساختار اقتصاد ايران مبتني بر SMEها
يا بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس است. اين موضوع با توجه به سياستهاي دولت براي توسعه بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس با هدف كاهش بيكاري و ايجاد شغل طبيعتا تشديد خواهد شد. اما اين بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس توانايي هزينه كردنهاي سنگين در زمينه بازاريابي را ندارند. به همين دليل بايد ساختاري براي كاهش اين هزينهها در نظر گرفت. طبيعتا تبديل تشكلها به تشكلهاي نسل دوم در همين راستا يكي از بهترين راهكارها بود.
مشكلات SMEها در تجارت
هرچند بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس نقش مهمي در كاهش بيكاري دارند اما مشكلات زيادي از سوي آنها گريبانگير تجارت خارجي ميشود. ضعف در قدرت چانهزني و مذاكره، ضعف نقدينگي و گردش مالي محدود بنگاهها، پايين بودن سهم بازار و ضعف توان رقابت، ضعف در اقتصاد مقياس در سطوح بنگاهي و عدم استفاده موثر از ظرفيتها و منابع، ضعف و ناتواني در استفاده مناسب از فرصتهاي بازار و ارائه واكنش سريع نسبت به ساير رقبا، ضعف در برقراري ارتباط موثر با شبكه مالي و بانكي، فقدان محيط مناسب رشد كسب و كارقانوني، تجاري، فقدان زير ساختارهاي نرم افزاري و تشكيلاتي، ضعف دسترسي به فناوري و تكنولوژيهاي جديد توليد و عدم شناخت از بازارهاي هدف بخشي از مشكلات بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس است.
به همين دليل سازمان توسعه تجارت تلاش داشت نقش جديدي براي تشكلهاي صادراتي با منظور حضور پررنگ اين تشكلها در بازاريابي و ايجاد شبكههاي فروش به جاي بنگاههاي كوچك و متوسط مقياس ايجاد كند. در همين رابطه نقش جديدي از سوي اين سازمان براي اتحاديههاي صادراتي در نظر گرفته شد. از جمله اين نقشها به موارد زير ميتوان اشاره كرد:
- حلقه واسط بين بنگاههاي كوچك و متوسط و دولت جهت انتقال و انعكاس نظرات ايدهها و اخذ نظر اعضا
- پردازش و تحليل نظرات و تصميمسازي براي دولت و مسوولان اتحاد و يكپارچگي في مابين اعضا
- برنامهريزي و مديريت جهت ايجاد انسجام اتخاذ جهتگيريهاي كاري و تخصصي و تدوين برنامههاي راهبردي و عملياتي جهت محققسازي اهداف
- شناسايي موانع قانوني گسترش فعاليتهاي اقتصادي و تجاري و كمك به رفع آنها
- ايجاد همبستگي ويكپارچگي بين بنگاهها وجلوگيري از ايجاد رقابت مخرب بين ايشان
- كمك به بهبود قوانين و مقررات
- ارائه خدمات مشاورهيي و اطلاعاتي به روز راجع به كالاها، رقبا، قراردادها، بازاريابي وقواعد تجاري و امثالهم به بنگاهها و صادركنندگان
- حضور قوي و موثر درمراجع تصميمگيري دولتي
ساختارهاي سنتي در تشكلهاي صادراتي
با وجود اين، هيچگاه تشكلهاي صادراتي نتوانستند نقش پررنگي در بازاريابي براي اعضاي خود داشته باشند. اكثر فعاليت اين تشكلها به حضور در هياتهاي اعزامي و حضور در جلسات هياتهاي پذيرش شده كه معمولا توسط اتاق بازرگاني يا سازمان توسعه تجارت پذيرش يا اعزام ميشد محدود بود. شايد مهمترين دليل اين موضوع ساختارهاي سنتي حاكم بر تشكلهاي صادراتي بود.
در دنياي امروز روشهاي قديمي براي صادرات كارايي خود را تا حد زيادي از دست دادهاند. در زماني كه اكثر جلسات در فضاي مجازي و بخش مهمي از خرده فروشي به صورت اينترنتي است نميتوان انتظار داشت كه SMEها كه نه از مزيت مقياس بهره ميبرند و نه قدرت رانتي خاصي براي قيمت تمام شده پايين دارند از شرايط مساعدي در گفتمان هياتي برخوردار باشند. چند سالي است كه شبكههاي مجازي داراي نقش پررنگي در زندگي روزمره ما شده است. زماني بود كه همه ارتباطات از طريق جلسات برگزار ميشد و جلساتي مانند كميسيونها، محلي براي گرفتن جديدترين اخبار در حوزههاي مختلف اقتصاد بود. امروز اما بسياري از اين گفتوگوها در فضاي مجازي برگزار ميشود. تقريبا همه تشكلهاي فعال اقتصادي كشور داراي گروههاي مختلف تلگرامي، وايبري و شبكههاي ديگر مجازي و اجتماعي هستند. بسياري از مباحث در همين شبكههاي مجازي برگزار ميشود و حتي شاهد رايگيري در اين فضاها هستيم. اگر تا يك سال قبل اين موضوع بسيار مهم به نظر ميرسيد اما امروز همه فعالان پذيرفتهاند اين حداقل تغييري است كه در طول زمان رخ ميدهد.
استارتاپها به سرعت در حال تغيير در ساختار بازارهاي قديمي ايران هستند و تغيير در اين بازارها به زودي باعث تغيير در تشكلهاي مربوط به اين بازارها ميشود. از عمر استارتاپها در ايران چند سال بيشتر نميگذرد. اوايل توجه چنداني به اين كسبوكارها نميشد كه شايد علتش ابهام در موفقيت و استقبال مشتريان از آنها بوده است. اما حالا كه موفقيت آنها امري غيرقابل انكار است، انتقادات متعددي از سوي كسبوكارهاي سنتي مطرح شده و در مواردي حتي فعاليت اين نرمافزارها غيرقانوني خوانده شده است. استارتاپها و كسب و كارهاي نوين اگرچه ديرهنگام، اما به هرحال وارد بازار ايران شدند و در مدت كوتاهي موفق شدند سهم مناسبي از بازار را در اختيار بگيرند. از آنجاييكه براي سالهاي طولاني اقتصاد بازار ايران رقيبي جدي نداشته است، سرخوش از يكهتازي، خود را در مقام متولي بازار ميديد و نه تنها براي مصرفكننده كه تامينكنندهها اعم از توليدكننده و واردكننده و حتي دولت چارهيي جز تمكين از خواست ايشان نداشتند.
هماكنون در جهان امكان شكلگيري شبكههاي همكاري مجازي ميان فعالان اقتصادي كاملا فراهم است. اين موضوع در بخشهايي كه اطلاعات اهميت بيشتري و نقش روشنتري دارد مانند بازار سرمايه بيشتر ديده ميشود و بر همين اساس فرومهاي تخصصي نقش پررنگي در عرصه اقتصاد ايفا ميكنند.
اگر قبول كنيم كه روال حركت تشكلها به سمت تشكلهاي نسل دوم و سوم است طبيعتا در آينده نه چندان دور اين فرومها ميتوانند بخش مهمي از وظايف تشكلي را ايفا كنند. اما مشكل برنامهريزي تشكلي امروز ماست. اگر ديدي درست از وضعيت آينده تشكلها نداشته باشيم بسياري از سرمايهگذاريهاي امروزي بلااستفاده خواهد ماند.
راه آينده شبكههاي فروش در نمايشگاههاي اينترنتي است و بسياري از فعالان اقتصادي به جاي حضور در نمايشگاههاي كشورهاي مختلف از طريق نمايشگاههاي مجازي تصميم به خريد خواهند گرفت.