کد خبر: 9828
منتشر شده در یکشنبه, 12 آبان 1398 22:30
در میان تمام اخباری و داستان هایی که از لبنان و اعتراضات آن در تمام این سالها و به ویژه طی روزهای گذشته منتشر شده ؛ روایتی از لبنان وجود دارد که بی شک تاکنون کمتر کسی به آن پرداخته و یا آن را مدنظر قرار داده است. «روایت یک لبنان » از زبان مهدی فیروزان که ایران را به خوبی می شناسد وشناخت کاملی از لبنان دارد . فیروزان که این روزها در سمت مدیرعامل شهر کتاب و یک فعال فرهنگی ایفای نقش می کند؛ فردی است که اکثر مردم او را با عنوان « خواهرزاده امام موسی صدر» می شناسند ،شخصیتی دینی،سیاسی و بزرگ در دنیای اسلام. فیروزان در این گفت و گو نمای دیگری از لبنان را به تصویر می کشد که ردی از جنگ و خونریزی در آن دیده نمی شود و حکایت از یک همزیستی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان در این کشور دارد. مشروح این گفته به شرح زیر است:
آنچه از لبنان در طول تمام این سالها شنیده و یا دیده ایم بیش از هر چیز به جنگ و خونریزی و درگیری های که دراین کشور وجود دراد باز میگردد؛به عنوان سوال اول اگر بنا باشد در توصیف لبنان و پتانسیل های اقتصادی آن از چه واژه ای استفاده می کنید؟
به نظر من لبنان را باید از حیث اقتصادی در ۲ حوزه دید، یکی لبنانی ها و یکی لبنان. جنگ های داخلی لبنان که از سال ۷۵.۷۶ شروع شد و تا ۱۰ سال ادامه داشت، مقداری همکاری و همزیستی مسالمت آمیز میان پیروان ادیان را در لبنان خدشه دار کرد اما حتی در زمان جنگ فقط سیاسیون بودند که این همزیستی را خدشه دار می کردند. خود مردم خیلی درگیر این مسائل نبودند بنابراین باید بدانیم که همکاری در سطوح اقتصادی میان مسیحیان، مسلمانان و ایرانیان خوب است.
من «روایت یک لبنان» را می گویم. اگر به لبنانی ها نگاه کنیم دو برابر جمعیت ساکن داخل لبنان در خارج از لبنان مثل آمریکای لاتین در آمریکا، اروپا، استرالیا، کشورهای حاشیه ی جنوبی خلیج فارس و در آفریقای غربی و شمالی زندگی می کنند.البته آمار درستی در لبنان گرفته نمیشود چون اگر گرفته شود نسبت طوائف به یکدیگر افشا می شود در نتیجه همیشه یک اراده ی اعلام نشده ای وجود داشته که آمارگیری و سرشماری نشود تا جمعیت سنی، مسیحی، کرد،ارمنی و شیعه معلوم نشود، اما چیزی که الان قابل پیش بینی است از ۵میلیون و خورده ای جمعیت ساکن در لبنان چیزی حدود ۱۲میلیون وخورده ای در خارج از لبنان زندگی میکنند و عموم کسانی که در بیرون از لبنان زندگی میکنند در حوزه های اقتصادی وسیاسی قدرتمند هستند. مثلا به خاطر دارم که در یکی از انتخابات ریاست جمهوری در کلمبیا یا یک کشورکه در همسایگی کلمبیا است، حدود ۱۲سال پیش، هر دو رقیب ریاست جمهوری لبنانی الاصل بودند. در آمریکای جنوبی قسمت عظیمی از لبنانی هایی که زندگی میکنند از مسیحیان لبنانی هستند در آفریقای غربی به سمت جنوب، شیعیان لبنان زندگی میکنند، در حاشیه ی خلیج فارس بیشتراهل تسنن لبنان و مصر زندگی می کنند. این ها آنجا شاغل هستند و کارهای بزرگی نیز انجام میدهند بنابراین ما هیچگاه در بررسی ظرفیت لبنان نباید لبنانی ها را فراموش کنیم.
با این تفاسیر لبنان و لبنانی ها در عرصه های مختلف اقتصادی و تجاری دستی بر آتش دارند ؟
لبنانی ها صاحبان صنایع در دنیا هستند.لبنانی هایی که ما در آمریکای لاتین میبینیم غیر ازکسانی که در حوزه های سیاسی شاغل هستند در اقتصاد، کشاورزی، صنایع، صنایع الکترونیک، دیجیتال و اخیرا در آی تی نیز فعال هستند. در صنایع الکترونیک در برندسازی برندهایی مثل سونی ؛اریکسون و بسیاری از دیگر برندها ؛بازار سازهای آنها لبنانی هستند.
به ظرفیت و حضور اکثریتی لبنانی ها درآفریقا اشاره کردید ؛چه پتانسیلی در این کشورها وجود دارد که بهره گیری از آن می تواند زمینه رشد و توسعه اقتصادی کشور را رقم زند؟
آفریقا قاره ای است که میانگین سودآوری سرمایه گذاری در آن یک به ۱۰است یعنی اگر شما یک دلار در سال در کشورهای حوزه آفریقای غربی تا حوزه ی آفریقای میانه، مرکزی و جنوب سرمایه گذاری کنید در بعضی از کشورها هشت دلار سود ودر بعضی دیگر از کشورها ۱۲دلار در سال سود می کنید مثل ساحل عاج ،سیرالئون ،غنا ،کنیا و لیبریا.
الان سرمایه گذاران افراد چینی در آفریقا افزایش یافته اند در غیاب شرکای استراتژیک لبنانی ها که ایران هستند. این یکی از نکاتی است که مسئولین ما بعدها باید هم به آفریقایی ها وهم به مردم خودمان و هم به خدا جواب بدهند که چرا به آفریقا نرفتند. ما هر قدر در اروپا سرمایه گذاری کنیم؛یک دلارمان می شود ۱.۲ دلار. ایران میتوانست در طول این ۱۲-۱۰ سال اخیر در تمام کشورهای آفریقایی سرمایه گذاری کند و هردلار این ملت بشود ۱۰دلار، ۱۲دلار
صادرات، فرهنگ لازم دارد و ما چون کشوری مصرف کننده بودیم تجربه ی تاریخیمان در صادرات محدود به چند قلم بوده مثل نفت ،خاویار ،فرش و زعفران بوده که همه می بردند و نیازی به بازار نداشت.تاریخ در ساخت ویژگی های بچه ی امروز موثر است، ما هیچ بچه ی امروزی نداریم که پدربزرگش صادرکننده ی صنعت باشد.فرزندان ما فرزندان فرهنگ واردات هستند.ما باید عوض شویم.ما با این اخلاقمان نمیتوانیم صادرکننده خوبی در دنیا باشیم.
و...من دلیل دارم که این حرف هارا میزنم، من MOU را اول دولت آقای روحانی با ۲رییس جمهور آفریقایی امضا کردم که وزارت خانه های آقای روحانی از جمله امور خارجه،نفت و نیرو نیز امضا کردند،اما هیچکدام را عملی نکردند.
در کدام حوزه های کشورهای آفریقایی ورود کردیم و چرا به نتیجه نرسید؟
ما ۶حوزه ی استراتژیک این کشور را قرارداد بستیم، موبایل، طلا، مسکن انبوه، برق، بندر و نفت که هیچکدام این ها انجام نشد.وزاری ما معاونینشان را فرستادند آنجا ولی دولت های آفریقایی وزراشان را فرستادند و قرارداد بسته شد در حالی که اگر ما در حوزه ی نفت آفریقا حضورداشتیم الان در این بحران تحریم، ملک مان در آنجا بود و کسی نمیتوانست جلویمان را از انتقال نفت بگیرد و میتوانستیم در پناه محرومیت زدایی کمتر از قیمت بین المللی به آفریقایی ها نفت بدهیم و درآمدی کسب کنیم و از آنجا نیز منابع کشاورزی بیاوریم.به نظر من کوتاهی بزرگی در حوزه ی نفت شده است.
خیلی اوقات فکر می کنم ؛من اگر حوصله داشتم از خودم دفاع کنم از حق مردم نیز دفاع می کردم واسناد امضا شده ی دولت را به دادگاه می دادم تا پیگیری کنند که چرا این اتفاق افتاده است، ۲ رییس جمهورآفریقایی زیر موافقت نامه های اصولی که برای دولت ایران گرفتیم را امضا کردند.
به نظر شما با وجود این ارتباط نزدیک میان ایران و لبنان چه مسیری اقتصادی و تجاری را می توان ترسیم کرد؟
بنابراین ما یک حوزه داریم لبنانی ها در این قاره که انسان های بسیار قدرتمند و همراه هستند برای اینکه عموم آن ها درمیانه ی توسعه هستند.ما در سراسر دنیا با لبنانی ها به عنوان هم پیمانانمان میتوانیم همکاری کنیم حتی در بانک ها و صنایع مهندسی فعال هستند ، لبنان از معدود کشورهایی است که مردمانشان بیرون کار میکنند و پول به کشورشان میفرستند.
پس پتانسیل لبنانی های دنیا چیزی حدود ۱۰ تا ۱۲ میلیون نفر هستند که باید آن ها را برای اقتصاد بسیار جدی گرفت و نه تنها مردم ایران بلکه تمام دنیا می توانند از این پتانسیل استفاده کنند. پتانسیل دیگر خود کشور لبنان است ، لبنان پنج سال پیش به عنوان پایتخت ای تی کشورهای منطقه ی عربی اعلام حضور کرد و توافق شد و وام های بسیار خوبی برای حمایت از استارت اپ ها و اپلیکیشن ها اختصاص داده اند و در حوزه توریسم لبنان یکی از کشورهایی است که مردم ما اصلا نمیشناسند و تصویر ما از لبنان تصویر مناطق جنگ زده و حواشی بیروت ِکه ممکن است خانواده های متوسط به پایین باشند. من فکر میکنم مردم ایران تصویرشان از لبنان یک کشور دائم درحال جنگ و ناآرام است در صورتی که کشور لبنان یکی از مستقرترین کشورهای دنیا است برای این که نرخ پولش الان شاید بیست سال باشد که تغییری نکرده است و ثبات اقتصادی دارد و قوانینش نیز تغییر نکرده است.۳۳ روزجنگ در لبنان شد و اسرائیل آن جنایات را به پا کرد ولی هیچ قانونی عوض نشد و برای بازسازی آن مناطق نه محدودیتی ایجاد شد نه قوانینی ،درکار کسی هم اختلال ایجاد نشد و در یک جمله می توان گفت یکی ازنکات مهم لبنان ثبات اقتصادی آن است. توریسم لبنان توریسم بسیار قوی برای ایران است، شما در آنجا احساس ملت درجه دو بودن را ندارید واصلا احساس تفاوت میان خودتان و مردم لبنان نمی کنید.این همزیستی یک سماحت صبوری و تلرانس را درلبنان ایجاد کرده که به نظرم هیچ جای دنیا وجود ندارد.در یک کلام شما در لبنان غریبه نیستید.
کشاورزی لبنان در بعضی از حوزه ها بسیار خوب است لبنان به بسیاری از کشورهای عربی سیب، مرکبات و سبزیجات صادر میکند. محصولات صنایع غذایی لبنان در کشورهای عربی وجود دارد و حتی صنایع بهداشتی مثل شامپو و صابون و... نیز وجود دارد.
این برای وارد کردن به ایران است، برای اینکه از ایران به لبنان برویم همه ی حوزه های ایران برای لبنان قابل استفاده است، هر که به لبنان رفته و نخواسته که یک شبه پولدار شود و خواسته که ماندگار شود ،موفق بوده مثلا در خیابان روشه ROUCHE) (لبنان در هر ۵۰۰یا هزار متر یک فروشگاه فرش ایرانی است. توریسم سلامت، بخش عظیمی از لبنانی ها شیعیان و مسیحی هایی هستند که ایران را دوست دارند، همه این ها از جمله اصفهان، شیراز ،یزد،کرمان و مشهد را دوست دارند و اکثر آن ها خانواده های متوسط به بالا هستند و همه ی شان مایل هستند که به ایران بیایند و بگردند و خرید کنند.توریسم سلامت نکته بسیار خوبی است و دراین کشور ظرفیت دارد. بیروت یکی از پایتخت های عربی برای کتاب است یعنی صنعت ترجمه و نشر ازجاهایی است که می شود روی آن کار کرد.صنایع فیلم و سریال در لبنان قوی است.
با توجه به ظرفیت و پتانسیلی که مطرح کردید،این سوال پیش می آید که چرا تاکنون لبنان نتوانسته در خیلی از حوزه های اقتصادی و تجاری به جایگاه واقعی خود دست یابد؟
لبنان یکی از ۱۰ کشوری است که آزادی واقعی دارند.اما به دلیل مشکلات زیادی که به نیابت از دیگران یا خودشان برسرشان آمده ،ممکن است در بعضی از چیزها مثل تامین اجتماعی یا خدمات اجتماعی اش خیلی قوی نباشد.تمدن لبنان به فینیقی ها می رسد که ۶ هزارسال است، شما وقتی «بعلبک» می روید ، یک سایت تاریخی داردمثل تخت جمشید که از فینیقی ها تا تمدن اسلام، ۶لایه ی تمدنی روی هم ساخته شده که شما بناهایشان را کنار هم میبینید بنابراین لبنان نمونه ای از تاریخ تمدن از حوزه ی اجتماعی و انسانی و روابط اجتماعی است. من یک جوهره ای از لبنان به شما گفتم. من فکر میکنم دولت ها اگر دخالت نکنند بخش های خصوصی راهشان را بلدند اما ایرانی ها پرتوقع هستند و اهل ریسک نیستند ما در تاریخ گرسنه نماندیم که به دنبال ریسک باشیم. تا ۴۰ سال قبل بازاری ما درحجره می نشست و خارجی می آمد و به آنها جنس می فروخت.اخیرا تجار ما به کشورهای
ما هنوز زبان تجارت دنیا را یاد نگرفتیم و در اقتصاد ما قیمت تمام شده ی کالاهای ما در رقابت با جهان گران است و مدیریت قیمت تمام شده نداریم، ما انرژی که برای تولید استفاده میکنیم قدرش را نمی دانیم و پِرت تولیدمان زیاد است و کنترل بر تولید نداریم.
دیگر می روند.چند نکته درباره چرایی عدم سرمایه گذاری در لبنان مطرح است که یکی ناامنی است و پول اساسا در جایی می رود که امنیت باشد.
ایران تا به حال در لبنان بسیار نمایشگاه گذاشته و همه محصولاتی عرضه شده در نمایشگاه به فروش رسیده اما ما هنوز زبان تجارت دنیا را یاد نگرفتیم و در اقتصاد ما قیمت تمام شده ی کالاهای ما در رقابت با جهان گران است و مدیریت قیمت تمام شده نداریم، ما انرژی که برای تولید استفاده میکنیم قدرش را نمی دانیم و پِرت تولیدمان زیاد است و کنترل بر تولید نداریم.
برای تغییر این نوع نگاه چه باید کرد؟
صادرات، فرهنگ لازم دارد و ما چون کشوری مصرف کننده بودیم تجربه ی تاریخیمان در صادرات محدود به چند قلم بوده مثل نفت ،خاویار ،فرش و زعفران بوده که همه می بردند و نیازی به بازار نداشت.تاریخ در ساخت ویژگی های بچه ی امروز موثر است، ما هیچ بچه ی امروزی نداریم که پدربزرگش صادرکننده ی صنعت باشد.فرزندان ما فرزندان فرهنگ واردات هستند.ما باید عوض شویم.ما با این اخلاقمان نمیتوانیم صادرکننده خوبی در دنیا باشیم.
مامورین اقتصادی ما در لبنان برای معرفی کالاهایمان هر دو سال به دوسال یا یک سال به یک سال عوض میشوند، کدام مدیری میتواند یکساله بیاید در کشوری مثلا آخرین نفر سه سال ماند که آن را هم عوض کردند، ما باید یک رایزن اقتصادی داشته باشیم که ۳۰سال در لبنان مانده باشد چون این مسافرت ها رانت است. من اعتقاد ندارم که تحریم ها میتواند راه صادرات ما را ببندد، ممکن است راه صادراتی مانند نفت را ببندد ولی بخش خصوصی اگر صادرکننده ی قوی بود در همین وضعیت صادرات، همه چیز را صادر می کرد، البته کسانی که قوی بودند هنوز هم محصول خود مثل فرش را صادر می کنند. این ها انتقاد نیست بلکه نقد است، من میگویم که ما هیچوقت کشور صادرکننده نبودیم ،خٌب الان هم نمی توانیم چون فرهنگ و سابقه آن را نداریم و الفبایش را هم نداریم، اما واردکنندگی در خونمان است یا درساخت و ساز برنده ایم در دنیا، مثلا الان درحال ساخت ساختمان های معلق هستیم.
ما آدم های پایمردی نیستیم مثلا یک یا دو سال تجارت می کنیم ؛اگر موفق نشدیم، بیخیال میشویم و ماندگار نیستیم درصورتی که ما باید در راه صدبار زمین بخوریم و بلند شویم تا موفق شویم. من مجوز انحصار ۳۵سال پالایشگاه برای ایران در یکی از کشورهای آفریقایی گرفتم، قرارداد آن را نیز با یک رئیس جمهور آفریقایی بستم و به وزارت نفت دادم اما وزارت نفت ما آنرا رد کردو نتیجه آن شد که یک شرکت اروپایی هروله کنان دوید و دوید و تا آفریقا آمد و پالایشگاه را ربود.
لبنانیها ظرفیتهای بسیاری دارند. نه فقط اقتصادی و نه فقط از حیث علمی و آی تی و انفورماتیک ،حتی از حیث سیاسی نیز در جهان متنفذ هستند. یکی از رقبای همیشگی روسای جمهور آمریکا، آقای نادر نادر است که خوب و مدافع محیط زیست است و معمولاً با یکی از رقبای دموکراتیک و جمهوری خواه اتلاف میکند. یعنی حضور او و حزبش در ائتلاف با یکی از آنها کفه ترازوی را به نحوی سنگینی میکند؛ در این زمینه اتفاقات بسیاری را به یاد می آورم. لبنانی ها یا مستقیم در قدرتهای سیاسی کشورها حضور و نقش دارند و یا از طریق ارتباط شان و دولت هایشان ویا از طریق شراکت اقتصادی بامقامات کشورها عملاً در تدوین سیاستها و سیاستگذاریهای داخلی و خارجی آنها موثر هستند. یادم هست در زمان اوج گیری بحران نهایی میان آمریکا و ایران ،تقریباً سالهای ۸۰ تا ۱۳۸۴ که مشاور آقای دکتر کمال خرازی وزیر امور خارجه وقت بودم، ایرانیها خیلی برای کاهش مناقشات ایران و آمریکا تلاش می کردند. لبنانیها دوستان نزدیک مقامات آمریکایی و معتمد و افراد وزرا و نمایندگان مجلس هر دو طرف بودند و تلاش می کردند که جنگ لفظی به بحران ختم شود.
مثلاً در زمان اشغال سفارت آمریکا باز سردبیر النهار آثار آقای غسان توینی لبنانی، پیام های آمریکایی ها را برای امام خمینی میآورد و پاسخ می برد. تلاش های لبنانی ها تا امروز ادامه دارد. این نمونه را فقط برای گواه آوردم یکی از لبنان و دیگری متاثر از جامعه لبنانی. و گرنه دهها نمونه دیگر هم آمده اند و رفته اند در سیاست ، اقتصاد ، رسانه، آی تی و حمل و نقل و لابیگری سعی کردند شرکای ایران باشند. لبنانی ها ملتی هستند که در دنیا کم نظیر هستند به سبب آنکه جامعه کم جمعیت ، کوچک و پلورالیست و متکثرهستند.
لذا ذاتاً اهل تسامح و گفتگو هستند؛ از سوی دیگر چون ذاتاً تاجر و بازرگان هستند ،فعل «نه» برایشان معنا ندارد. هیچ مذاکرهای با لبنانی ها به بن بست نمی رسد و راه حلی برای آن پیدا می کنند. و چون چند مذهبی هستند، همکاری ، همزیستی و آزادی کلام و احترام به رسمیت شناختن غیر خودی را ذاتاً آموختند. لذا واقعاً در همه زمینه ها می توانند شریک تجاری ایران باشند همکاری ایرانیها با لبنان باعث آموختنی خوبی های لبنانی ها هم می شوند.
نویسنده: سارا علیاری