عبدالرضا هاشمزایی، نماینده تهران در مجلس در گفتوگویی با «دنیایاقتصاد» به نحوه رفتار جریانهای سیاسی در مجلس دهم بهویژه در آخرین انتخابات هیاترئیسه این مجلس پرداخت. او در بخشی از این گفتوگو، الزامات حضور اصلاحطلبان در انتخابات دوم اسفندماه مجلس یازدهم را برشمرد و توضیح داد که در چه شرایطی اصلاحطلبان میتوانند در این انتخابات، نتایج خوبی بهدست آورند. هاشمزایی همچنین بر ضرورت تعامل با جهان برای بهبود وضعیت اقتصادی کشور تاکید کرد.
عبدالرضاهاشمزایی، نماینده اصلاحطلب تهران که مسنترین نماینده مجلس دهم است و سابقه نمایندگیاش علاوه بر این دوره از پارلمان، به مجلس دوم باز میگردد، نحوه حضور فراکسیون امید در انتخابات هیاترئیسه مجلس در خردادماه را تشریح و تاکید کرد که برخی اصلاحطلبان مجلس در این انتخابات به ریاست محمدرضا عارف بر مجلس رای ندادند. او میگوید درمقابل برخی مستقلین هم عارف را به علی لاریجانی ترجیح دادند و نام عارف را بر برگه رای نوشتند. او همچنین بر این باور است که اصلاحطلبان باید محافظه کاری را کنار بگذارند و برای انتخاباتاسفندماه، زیر بار فهرست درجه چند یا ائتلاف نروند. او معتقد است که بدون برجام و برداشته شدن تحریمها، سرمایه گذاری در ایران توجیه نمییافت.
فراکسیونهای مجلس بهعنوان جریانات سیاسی در پارلمان هستند و در مجلس دهم سه فراکسیون سیاسی بهوجود آمد. فراکسیون امید که از نظر تعداد در اکثریت قرار دارد نه اکثریت مطلق، فراکسیون مستقلین و فراکسیون ولایی. به شخصه معتقدم طرفداراندولت و شاید رئیس مجلس، فراکسیون مستقلین را بهوجود آوردند که بخشی از این فراکسیون را نمایندگانی تشکیل میدهند که با لیست امید نماینده مجلس شدند اما در نهایت از فراکسیون امید انشعاب کردند و در قالب فراکسیون مستقلین جای گرفتند.
معتقدم فراکسیون مستقلین را نمیتوان فراکسیونی خودجوش نامید و این فراکسیونی است که با برنامه ریزی تشکیل شد که نوعا بخشی از دولت هم در تشکیل این فراکسیون نقش داشتند و مداخله کردند، آن هم برای چنین روزهایی. در سنوات گذشته ائتلافاتی بین فراکسیون مستقلین و امید صورت میگرفت. حتی گاه سه فراکسیون با هم بر سر کرسیهای هیاترئیسه به توافق میرسیدند و یک لیست مشخص میدادند. برای نمونه با وجود آنکه تعداد آرا نشان میدهد که فراکسیون اصولگرایان (ولاییها) از نظر تعداد، کوچکترین فراکسیون سیاسی مجلس دهم هستند اما در اجلاسیههای مختلف، نمایندگانی در هیاترئیسه دارند و این نتیجه توافق و تفاهم با سایر فراکسیونها است. واقعیت آن است که در جریان انتخابات مجلس دهم بسیاری از اصلاحطلبان ازجمله بنده، اعتقادی به ائتلاف با اعتدالیون نداشتیم چراکه هرچه فکر میکردیم، میدیدیم مشترکات زیادی با آنها نداریم. با این حال انتخابات مجلس سال ۹۴، طی ائتلافی که میان اصلاحطلبان و اعتدالیون رخ داد، علاوه بر معرفی نمایندگان این دو طیف در قالب لیست امید در شهرستانها، درتهران لیستی ۳۰ نفره بسته شد و هر ۳۰ نفر رای آوردند اما ماجرا این است که اگر این لیست بدون ائتلاف بااعتدالیون و بهصورت یکدست از اصلاحطلبان هم بسته میشد رای میآورد زیرا فضای آرای مردمی دست اصلاحطلبان بود. اعتدالیون حزب تازه تاسیسی بود که تعداد اعضای متنفذ آن از تعداد انگشتان دست بیشتر نبود و با ائتلاف با اصلاحطلبان بود که توانستند نمایندگان خود را وارد مجلس دهم کنند. به نظر من ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون برای انتخابات مجلس دهم، حاصل محافظهکاری اصلاحطلبان بود و من به شخصه با این کار مخالف بودم. اما مساله ریشهایتر در این ماجرا، این است که به ویژه اصلاحطلبان مجلس، بهصورت فراکسیونی رای نمیدهند. در انتخابات اخیر هیاترئیسه مجلس، ارائه فهرست مستقل در این انتخابات در فراکسیون امید به رای گذاشته شد. درست است که در یک فراکسیون همه هم نظر نیستند اما بعد از آنکه اکثریت به یک تصمیم رسید، قاعدتا سایر اعضا باید پیروی کنند.
تعداد اعضای فراکسیون امید بیش از ۱۰۰ نفر است.
به نظر من تعداد رای آقای عارف را نمیشود ملاک قرار داد. همه رای آقای عارف، رای فراکسیون امید نبود.
بله. اعضای فراکسیون امید بعضا به آقای عارف رای ندادند. در مقابل هم تعدادی از نمایندگانی که در هیچ فراکسیونی نیستند و حتی برخی اعضای فراکسیون مستقلین به آقای عارف برای ریاست مجلس رای دادند. من این را در صحن دیدم که برخی نمایندگان خارج فراکسیون امید نام عارف را بر برگه رای نوشتند. بنابراین من معتقدم در انتخابات مجلس دهم باید از افراد مطمئن شد و بعد وارد لیست کرد؛ حتی اگر قرار به ائتلاف با احزاب و جریانهای غیراصلاحطلب است باید سازوکار متعهدماندن آنان به ائتلاف پیشبینی شود در غیراینصورت ائتلاف نشود بهتر است. مشکل ما این است که احزاب در کشور ما نهادینه نیستند و درباره عملکرد افرادی که به مردم معرفی میکنند و در لیستهای مستقل یا ائتلافی قرار میدهند، پاسخگو نیستند.
به نظر من اینکه بگوییم ارائه لیست مستقل از سوی فراکسیون امید به تنهایی باعث شد که یکی از نایبرئیسان را از دست بدهیم درست نیست. به انتخاباتهای گذشته نگاه کنید. آقای مصری که با اختلاف کمی جای علی مطهری را گرفت، در انتخابات قبلی با رای کمی از مطهری شکست خورده بود. کافی بود دو سه نفر از این طرف به آن طرف رای دهند.
ببینید در این زمینه عوامل مختلفی دخیل بود.
بالاخره امسال سال انتخابات است و خیلیها ممکن است که ملاحظاتی داشته باشند، بهویژه درباره رد صلاحیتها.
یعنی بسیاری از مستقلین ترجیح دادند بهدلیل گرفتن تایید صلاحیت برای انتخابات آتی از اصلاحطلبان فاصله بگیرند؟
بله. به نظر من اینطور بوده است.
در انتخابات هیاترئیسه کمیسیونها هم اختلاف آرا یک یا دو رای بود. حتی میدانم که یکی از چهرههای شاخصی که با لیست امید رای آورده، در انتخابات کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی به آقای ذوالنور رای داد. به نظر من نمیشود بهطور کلی گفت که همه نتیجه انتخابات کمیسیونها تحت تاثیر ائتلاف ولاییها و مستقلین در انتخابات هیاترئیسه مجلس بود. ممکن است بیتاثیر نبوده باشد اما چون اختلاف رایها زیاد نبود و مرز به یک رای رسید و یک رای سرنوشتساز میشود، جذب یک رای خیلی کار سختی نیست. خیلی نمیتوانیم قاطع بگوییم که ارائه لیست مستقل از سوی اصلاحطلبان در انتخابات هیاترئیسه به تنهایی این پیامدها را در انتخابات کمیسیونها داشته است.
بله. به احتمال زیاد اگر با مستقلین بر سر ریاست آقای لاریجانی ائتلاف میکردیم، علی مطهری الان نایبرئیس مجلس بود که در هر صورت نشد.
به عقیده من، اگر مهرههای اصلی اصلاحطلبان بتوانند از سد شورای نگهبان بگذرند و تایید صلاحیت بگیرند، میتوانیم به شکلی قوی وارد انتخابات شویم و به مردم هم اطلاعرسانی کنیم که افرادی که ردصلاحیت میشدند، در صورتی که اینبار شورای نگهبانصلاحیتشان را احراز کند، احتمالا میتوانند تحولی را ایجاد کنند.
به نظر من در صورتی که صلاحیت نامزدهای اصلی اصلاحطلبان احراز نشود، این عده نباید لیست انتخاباتی بدهند به ویژه برای تهران. چون در شهرستانها، علاوه بر جریانهای سیاسی، عوامل موثر دیگری نیز در رایآوری وجود دارد ازجمله قومیت. باید برایحضور در انتخابات امسال موانع کار را به مردم بگوییم. همچنین نباید به سراغ گزینه ائتلاف برویم. البته این به معنای تحریم انتخابات نیست. اصلاحطلبان افزایش مشارکت مردم در انتخابات را در جهت منافع ملی میدانند حتی اگر در انتخابات نامزدی نداشته باشند.
درحالحاضر خیر. نمیبینم. البته این به معنای آن نیست که مردم به اصلاحطلبان رای ندهند و به دیگران رای بدهند. مشارکت در انتخابات، براساس آنچه امروز میبینم، احتمالا کمتر از انتخابات مجلس دهم است. البته باید صبر کرد و الان برای پیشبینی زود است چون فضا هنوز انتخاباتی نیست و مردم در دقایق نود تصمیم میگیرند. اما بر مبنای امروز و احتمال مشارکت پایین مردم در انتخابات، شانس اصلاحطلبان کم است چون تجربه ثابت کرده هر وقت مشارکت مردم بالا بود اصلاحطلبان رای آوردند و هر وقت مشارکت کم شد، اصولگرایان. در واقع عملکرد اصلاحطلبان در بسیج مردم برای شرکت در انتخابات همیشه مثبت و اثرگذار بوده است.
در همه دولتها که از نظر جریان سیاسی با اصولگرایان نبودهاند، همه مشکلات اقتصادی ازجمله گرانی، تورم، کاهش ارزش پولملی، بر سر دولت و مدیریت دولتها خراب شده. البته و قطعا اتخاذ سیاست درست مسالهای حائز اهمیت است اما آنچه امروز به روشنی دیده میشود آن است که مخالفان دولت در تلاشاند اثر تحریم در وضعیت معیشتی مردم و اقتصاد کشور را کمرنگ جلوه دهند. این درحالی است که من معتقدم تحریمهای ناعادلانه بیشتر از سوء مدیریت بر اقتصاد ایران اثرگذار بوده و هست. ما پس ازانقلاب و پس از تسخیر لانه جاسوسی با تحریمهایی روبهرو شدیم. بعد از آن هم تحریمهای هستهای و... وقتی کشوری همواره با تحریمهای متفاوت روبهرو است ناچار است سیاستهایش را مرتبا تغییر دهد. برای مثال؛ وقتی در فروش نفتمان تحریم میشویم، منابع مالی دولت به شدت کاهش مییابد و ناچار است روشهای دیگری انتخاب کند. بر فرض هم که نفت را به روشهایی فروختیم! تا پول آن به کشور برگردد، حداقل ۱۲ درصد در انتقال پول نفت به کشور باید هزینه بدهیم و این یعنی ضرر برای کشور. البته الان که همین تحریمها اجازه نمیدهد پول نفت وارد کشور شود امکان مبادله بسیار کم است، زیرا کشورهایی که با ما معامله کنند از سوی آمریکا جریمه میشوند و به بهانه جریمهای که میشوند از ایران تخفیف میخواهند. خب ببینید همین تحریم چقدرمنابع مالی ما را کاهش میدهد. بنابراین تحریمها بر خلاف آنچه که برخیها در داخل میگویند، نعمت نیست. برخی جریانهای سیاسی از تحریم بهعنوان ابزاری برای ناکارآمد جلوه دادن دولت استفاده میکنند. البته همه اینها سبب نمیشود که ضعف مدیریت را کتمان کنیم. ما در بسیاری از بخشهای اقتصادی با ضعف مدیریتی روبهرو هستیم و تصمیمات غلطی هم اتخاذ میشود. اما سوال این است که پیش از تصمیمات غلط، وضع ما نرمال بود؟ میتوانستیم ال سی باز کنیم؟ از طریق سیستم بانکی میتوانستیم به راحتی مبادلات مالی داشته باشیم؟ در این میان اگر ما موارد صادراتی را صادر کردیم و پول آن را نتوانستیم دریافت کنیم، چه بلایی بر سر تجار و صادرکنندگان ما میافتد و چگونه میشود آن را جبران کرد؟ بنابراین باید به مردم گفته شود که کمرنگ کردن تحریم عین پاک کردن صورت مساله است. بنابراین با قبول همه سیاستهای غلط اقتصادی ازجمله ارز ۴۲۰۰ تومانی، اما تحریمها اثرات منفی بسیار زیادتری در اقتصاد کشور و معیشت مردم دارند. ما اتفاقا باید در دنیا فریاد بزنیم که تحریم چه ظلمهایی را به مردم ایران تحمیل کرده و میکند.
تحریم، تروریسم اقتصادی است بنابراین اگر سیاستهای بینالمللی ما اصلاح نشود و در راستای تعامل با جهان نباشد، با وضعیت موجود، وضعیت اقتصادی کشور را روشن نمیبینم و ادامه وضع موجود میتواند بر رفتارهای سیاسی مردم ازجمله انتخابات هم اثرگذار باشد.