بررسیهای آماری نشان میدهد سیستم فعلی مالیاتی در ایران علاوهبر آنکه عملا از 50 تا 60 درصد ظرفیت و پتانسیل مالیاتگیری چشمپوشی کرده (بهواسطه فرار مالیاتی در تاریکخانههای اقتصاد پنهان و معافیتهای بیشمار)، در دریافت همین مقدار مالیات اندک نیز فشار قابل توجهی بر بخشهای واقعی و مولد اقتصاد و همچنین بخشهای کمدرآمد و آسیبپذیر همچون حقوق و دستمزدها وارد میکند. همچنین بررسیها نشان میدهد علاوهبر تامین درآمد کافی برای دولت، یکی دیگر از ویژگیهای نظام مالیاتی مطلوب، تخصیص بهینه منابع و توزیع عادلانه درآمد است. در این زمینه نیز نظام مالیاتی کشور فاقد کارایی و اثرگذاری است، بهطوریکه برای مثال سهم مالیات بر ثروت از کل درآمدهای مالیاتی کشور درحالی از حدود 4 درصد در سال 92 به کمتر از 3 درصد در لایحه بودجه سال 98 رسیده است که هر ثروتمند ایرانی 57 برابر بیشتر از یک فقیر ایرانی برای تحصیل خود، 56 برابر برای رستوران و هتل رفتن خود، 49 برابر برای تفریح خود، 48 برابر برای پوشاک خود، 40برابر برای اثاثیه منزل خود، 23 برابر برای سلامت جسم و روح و روان خود، 10 برابر برای مسکن خود و 8 برابر برای غذای خود در سال 96 هزینه کرده است.
مالیات بر ثروت، فقط 2.6 درصد
بررسی آماری منابع یا درآمدهای بودجه عمومی در لایحه بودجه سال 1398 نشان میدهد 153 هزار و 575 میلیارد تومان از منابع عمومی بودجه سال 98 از محل درآمد مالیاتی است که از این میزان، سهم مالیات بر کالا و خدمات 39.64 درصد (60 هزار و 882 میلیارد تومان)، سهم مالیات اشخاص حقوقی 24.07 درصد (36هزار و 967 میلیارد تومان)، سهم مالیات بر واردات 17.53 درصد (26 هزار و 915 میلیارد تومان)، سهم مالیات بر درآمد یا مالیات بر حقوق و دستمزد کارمندان بخش خصوصی و دولتی حدود 16.09 درصد (24 هزار و 716 میلیارد تومان) و سهم مالیات بر ثروت حدود 2.67 درصد است. بر این اساس بررسی ترکیب درآمدهای مالیاتی کشور در لایحه بودجه سال 1398 نشان میدهد نظام مالیاتی کشور از طریق مالیات بر کالا و خدمات، مالیات بر اشخاص حقوقی، مالیات بر واردات اقلام وارداتی و مالیات بر درآمد، عمده تمرکز خود را بر بخش واقعی تولید و همچنین حقوق و دستمزد کارمندان گذاشته و عملا از مالیات بر ثروت غافل شده است.
سهم مالیات بر ثروت از تولید ناخالص داخلی؛ 16 صدم
برای همه نظامهای مالیاتی جهان، مالیات بر ثروت بهعنوان یکی از عوامل مهم متعادلکننده درآمد یاد میشود. با این حال بررسیهای آماری در ایران روند و رویکرد دیگری را نشان میدهد، برای مثال درحالی که طبق آمارهای رسمی، ۸۸ درصد از خالص ثروت خانوارهای ایرانی مربوط به املاک و مستغلات است و این بخش برای برخی عملا به کالای سرمایهای تبدیل شده و در سوداگری مشارکت میکند، اما این بخش تقریبا معاف از پرداخت مالیات است. در این زمینه بررسی سهم مالیات بر ثروت از تولید ناخالص داخلی کاملا خنثی بودن مالیات بر ثروت را نشان میدهد، بهطوریکه درحال حاضر مالیات بر ثروت تنها 16صدم درصد از تولید ناخالص داخلی را شامل میشود.
ظرفیت افزایش درآمد مالیاتی؛ تا 2 برابر
بررسی درآمدهای مالیاتی کشور نشان میدهد حجم این درآمدها از 6.5 هزار میلیارد تومان در سال 1382 به 13.4 هزار میلیارد تومان در سال 1384، به 30 هزار میلیارد تومان در سال 1388، به 39.5 هزار میلیارد تومان در سال 1391، به 102هزار میلیارد تومان در سال 1395، به 115 هزار و 840 میلیارد تومان در سال 1396 و به 60 هزار میلیارد تومان در هفت ماهه سال جاری رسیده است. بررسی روند درآمدهای مالیاتی دولت در یک دهه اخیر نیز نشان میدهد یکی از چالشهای اصلی حوزه درآمدهای مالیاتی کشور، ترکیب ناموزون آن است که این وضعیت در سالهای اخیر نیز تشدید شده است، بهطوریکه سهم درآمدهای مالیات بر ثروت، مالیات بر درآمد، مالیات بر واردات، مالیات بر اشخاص حقوقی و مالیات بر کالا و خدمات به ترتیب از 4.1 درصد، 14 درصد، 38 درصد، 31 درصد و 16.4 درصد در سال 1382 به 3.4 درصد، 17.39 درصد، 13.98 درصد، 23.15درصد و 42 درصد تغییر یافتهاند. به عبارتی دیگر در یک دهه اخیر درآمدهای مالیاتی دولت عمدتا بر بخش تولید، مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر حقوق و دستمزد کارمندان متمرکز شده و درآمد مالیات بر ثروت نهتنها افزایش نیافته است، بلکه روند کاهشی نیز داشته است. همچنین در سالهای اخیر درآمد مالیاتی دولت افزایش قابل توجهی داشته است، با این حال سهم درآمدهای مالیاتی کشور از تولید ناخالص داخلی بسیار ناچیز است. بر این اساس درحالی که سهم مالیات از تولید ناخالص داخلی در کشور ترکیه بیش از 25 درصد، در آمریکا 24.8 درصد، در انگلستان 35 درصد، در آلمان 36.3 درصد، در نروژ 8/42درصد و در دانمارک 48.2 درصد است، اما این میزان در ایران تنها در سالهای اخیر به حدود 7 درصد رسیده است و رانت ناشی از درآمدهای نفتی عملا دولتها را در ایران بینیاز از ایجاد سیستم مالیاتگیری کرده است. نتایج بررسیهای مراکز مطالعاتی نشان میدهد در دو دهه اخیر بین 50 تا 60 درصد از پتانسیل مالیاتی کشور بلااستفاده مانده است. معافیتهای مالیاتی، فرار مالیاتی و محدودیت پایههای مالیاتی ازجمله دلایل این موضوع است. بر این اساس برآوردهای کارشناسی نشان میدهد اگر پایههای مالیاتی گسترش یابد و درکنار آن طرح جامع مالیاتی کشور که بیش از 18 سال است در حالت کما است، به اجرا گذاشته شود، میزان درآمدهای مالیاتی کشور تا دو برابر شرایط فعلی قابل افزایش است. قابل ذکر است در سال 1396 میزان درآمدهای مالیاتی محقق شده دولت نزدیک به 116 هزار میلیارد تومان بوده است که اگر براساس برآوردهای کارشناسی این میزان به دو برابر خود برسد، در آن شرایط میزان درآمدهای مالیاتی کشور به حدود 232 هزار میلیارد تومان خواهد رسید که عملا نقش نفت در بودجه را بیاثر میکند.
«فرهیختگان» در گفتوگویی اختصاصی با دکتر وحید شقاقیشهری، اقتصاددان و عضو هیاتعلمی دانشگاه خوارزمی تهران به آسیبشناسی نظام مالیاتی کشور پرداخته است که در ادامه از نظر میگذرانید.
70درصد سپردههای بانکی در اختیار 2.5 درصد
اولا نظام مالیاتی ما کاملا در خدمت ثروتمندان است. به این صورت که ثروتمندان در کشور ما مالیات نمیدهند، از این منظر مالیات 153هزار میلیارد تومانی که دولت در لایحه بودجه سال آینده در نظر گرفته نیز عملا از تولیدکننده واقعی و از نیروی کار و کارگر دریافت خواهد شد.
لطفا در این ارقام دقت کنید؛ 70درصد سپردههای بانکی در اختیار یک درصد سپردهگذاران است؛ 85 درصد از سود سپردههای بانکی را سال گذشته 2.5 درصد سپردهگذاران گرفتهاند، بهتر بگوییم سال گذشته بالغ بر 200 هزار میلیارد تومان سود سپرده را 2.5 درصد از سپردهگذاران بانکهای کشور دریافت کردهاند که همه اینها حتی یک ریال هم مالیات ندادهاند. ما با این نظام مالیاتی متاسفانه در آینده شاهد شکاف عظیم طبقاتی خواهیم شد و نظام مالیاتی ما موجب میشود که یک نابرابری عظیم ثروت در کشور به وجود بیاید. شاخص سنجش شکاف طبقاتی ضریب جینی است که تا پایان سال 97 احتمالا به بالای 42صدم خواهد شد که این شاخص نشان میدهد یک تمرکز عظیم ثروت در کشور اتفاق افتاده است.
دولت و مجلس وامدار ثروتمندان هستند
ثروتمندان در اقتصاد ایران سالهاست که مالیات پرداخت نمیکنند و اینها در دالانهای دولت و مجلس همه را وامدار خود کردهاند. نظام مالیاتی ما اجحاف عظیمی به دهکهای کمدرآمد و به نفع ابر طبقات دارد.
پایههای مالیاتی جدید در کشور ما سالهاست که تصویب نمیشود، ما مالیات بر ثروت نداریم و آنچه مالیات بر ثروت نامیده میشود مربوط به سرقفلی، مالیات بر ارث و مالیات نقلوانتقال املاک است که نهتنها ثروتمندان، بلکه هر شخصی بخواهد این امور را انجام دهد، مالیات آن را پرداخت میکند. برخلاف ایران، در همه جای دنیا و در لیبرالترین اقتصادهای جهان دولتها تمرکز زیادی بر دریافت مالیات بر ثروت دارند اما ما از سرمایهدارترین کشورهای دنیا، سرمایهدارتر عمل میکنیم. نه دولت و نه مجلس ما جرات تصویب پایههای مالیاتی جدید را دارد و نه ثروتمندان اجازه این کار را میدهند. با این شرایط نظام اقتصادی ما، یک نظام سرمایهداری مالی است و یکی از بدترین نوع از سرمایهداری را در کشور به راه انداختهایم. در فرانسه هر فردی اگر از یک عددی بیشتر سرمایه داشته باشد، سالانه از ثروت او مالیات دریافت میکنند.
نظام مالیاتی ایران عامل فروپاشی اقتصادی است
این نظام مالیاتی موجب فروپاشی نظام اقتصادی کشور خواهد شد، زیرا نظام مالیات کشور علیه طبقه کارگر و علیه تولیدکننده نوشته شده است. ثروتمندان ما همه را میخرند و اجازه نمیدهند پایههای مالیاتی علیه آنها تصویب شوند و کسی هم توان و جرات اصلاح و مقابله نظام مالیاتی در کشور را ندارد. متاسفانه نظام مالیاتی، کشور ما را به سمت فروپاشی و نظام دو طبقهای هدایت میکند و اصلا اجازه شفافیت داده نمیشود که مالیات تصویب شود.
5 برابر کمتر از کشورهای پیشرو مالیات داریم
یکی از شاخصهای بسیار مهم برای سنجش کارآمدی سیستم مالیاتی کشورهای جهان، سهم یا نسبت مالیات در تولید ناخالص داخلی است. بررسیهای آماری نشان میدهد در کشورهای توسعه یافته نسبت مالیات در تولید ناخالص داخلی بیش از 35درصد است، این درحالی است که شاخص مذکور در اقتصاد ایران کمتر از 7درصد است.
فردی با 23 هزار میلیارد سود بانکی، مالیات نمیدهد
یک فرد عادی اگر یک ساندویچ یا فلافل 10 هزار تومانی بخرد، باید 9درصد مالیات بر ارزش افزوده بدهد، اما فردی سال گذشته 23 میلیارد تومان سود بانکی گرفته و یک ریال هم مالیات نداده است. ما در ایران مالیات بر مجموع درآمد نداریم، مالیات بر واردات کالاهای لوکس را نداریم، مالیات تصاعدی در مصرف را نداریم، مالیات بر مجموع درآمد خانوار را نداریم، مالیات بر درآمد اتفاقی را نداریم، مالیات بر عایدی سرمایه را نداریم و مالیات تصاعدی بر مصرف سوخت و انرژی را نداریم. هیچ کشور سرمایهداری مثل کشور ما عمل نمیکند. در تمام نظامهای سرمایهداری نیز نظام مالیاتی به نفع دهکهای کمدرآمد است، حتی در آمریکا نیز تمام تلاششان این است که نظام مالیاتی را به نفع دهکهای پایین تنظیم کنند ولی در اقتصاد ایران متاسفانه فساد و دستهای پنهان پرزور اجازه اصلاح نظام مالیاتی را نمیدهند. آنقدر ثروت ثروتمندان بزرگتر شده که همه را میخرند.
61 درصد درآمد ثروتمندان سوئدی، مالیات داده میشود
گفتیم که در ایران بار سنگین مالیات روی دوش طبقه کارگر و تولیدکننده واقعی است و ثروتمندان سالانه هزاران میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند. برخلاف ایران، در سوئد ثروتمندان جامعه 61 درصد از درآمد خود را مالیات پرداخت میکنند که عدد بسیار بالایی است. در فرانسه 40درصد از ثروت فردی که فوت میکند را دولت بهعنوان مالیات دریافت میکند که شامل زمین و سپردههای بانکی و... است این میزان در کشور ما کمتر از 5 درصد است. در کشورهای حوزه اسکاندیناوی نرخ مالیات بالای 40درصد است. در همه کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشورهای درحال توسعه، مالیات به صورت تصاعدی بر درآمد دریافت میشود. در نظام مالیاتی ما مالیات بر مجموع درآمد دریافت نمیشود، مالیات بر مجموع درآمد این است که از مجموع درآمد یک فرد در پایان سال مالیات دریافت میشود. مالیات بر ثروت این است که ثروت افراد مشخص شود هر کسی که از یک عددی بیشتر ثروت دارد باید سالی بین نیم تا 2درصد از ثروتش را مالیات پرداخت کند.
پیشرفت طرح جامع مالیاتی فقط 35درصد
از سال 1379 دغدغه طراحی و اجرای طرح جامع مالیاتی در کشور مطرح شد. این طرح یکی از عظیمترین طرحهای شفافیت اقتصادی در کشور بود که پس از 18 سال، دولت میگوید پیشرفت طرح 85درصد است اما پیشرفت این طرح بیشتر از 35 درصد نیست. 18 سال است که طرح جامع نظام مالیاتی پیش نمیرود، فقط به این دلیل که هم از درون نظام مالیاتی و هم دستهای پشتپرده اجازه این کار را نمیدهند. کارکرد نظام جامع مالیاتی این است که بانکهای اطلاعاتی را به این نظام متصل کرده و تاریکخانههای اقتصادی را آشکار سازد، اما حداقل 15 یا 16 بانک اطلاعاتی باید به این سامانه متصل شوند ولی متصل نمیشوند. فساد عظیمی که در این کشور وجود دارد اگر ثروت ثروتمندان بر ملا شود، شوک عظیمی به تاریکخانههای اقتصادی وارد خواهد شد.
اصلاح نظام مالیاتی نیازمند انقلاب اقتصادی است
ما درگیر جامعهای هستیم که یک درصد اقتصاد ایران ثروت افسانهای دارند و بخش عظیمی از جامعه با مشکلات معیشتی گستردهای روبهرو هستند. تصور کنید 2.5 درصد از جامعه ما سال گذشته بیش از 200 هزار میلیارد تومان سود سپرده دریافت کردهاند، اینها میتوانند کل دولت را بخرند. اصلاح نظام مالیاتی کشور کاملا بحث جدی است ولی این اقدام نیازمند یک انقلاب اقتصادی و یک دگرگونی است. وقتی 15 سال است که مالیات بر درآمد و ثروت تصویب نمیشود، باید دید که چه ذینفعانی اجازه تصویب این قوانین را نمیدهند.