علی ایوبی در هم‌میهن نوشت: محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی دیروز در جلسه غیرعلنی اعضای اقتصادی دولت با نمایندگان گفت: «نرخ‌هایی که در بازار می‌بینید غیرواقعی است.» این اولین بار نیست که مسئولان می‌گویند قیمت‌های بازار غیرمتشکل را قبول ندارند. پیشتر هم بارها از مسئولان شنیده‌ایم که نرخ واقعی همانی است که ما اعلام می‌کنیم. اما مشخص نیست چرا خرید و فروش‌هایی که در بازار انجام می‌شود؛ سازی مخالف با نرخ‌های دست‌ساخت مسئولان می‌نوازد. همچنین مشخص نیست که چرا بازار متشکل هم به‌تدریج از همان نرخ‌های بازار غیرمتشکل پیروی می‌کند و باز مشخص نیست چرا بلندپایه‌ترین مقام پولی کشور این بازار غیرواقعی را آنقدر مهم می‌داند که تصمیم به ورود به آن می‌گیرد.

در جلسه غیرعلنی دیروز گفته شده: «فضای روانی شدیدی بر بازار ما حاکم شده و بر پارامترهای واقعی اقتصاد غلبه کرده است. یعنی به‌جای مباحث حقیقی و اقتصادی بیشتر بعد روانی کارها را جلو می‌برد.»
به‌عبارت دیگر دولت معتقد است، رشد نرخ نقدینگی و کمبود ذخایر ارزی آنقدرها هم روی نرخ اثری نداشته و این جو روانی بازار است که قیمت‌ها را به جلو می‌راند. هرچند همین جو روانی هم ناشی از سیاست‌های بین‌المللی ماست، اما تحلیلگران بازار برخلاف گفته مسئولان، اعتقاد دارند با توجه به نرخ رشد نقدینگی، قیمت فعلی بازار آزاد برای دلار یک قیمت منطقی و واقعی است.

 

کفگیر ذخایر به ته دیگ خورد؟

یک بسته جدید ارزی به‌تازگی از سوی بانک مرکزی رونمایی شد. این نخستین سیاست ارزی جدی فرزین پس از انتصاب به ریاست بانک مرکزی است. با وجود آنکه از ظاهر این بسته نمی‌توان فهمید دقیقا چه برنامه‌ای برای نظام ارزی چیده شده، اما چند نکته مهم از این بسته قابل برداشت است.
حذف سهمیه ارزی افراد، نخستین سیگنال به بازار است. این اقدام به‌طور ضمنی بر حفظ ذخایر موجود ارزی که احتمالا در مضیقه قرار دارد، تاکید می‌کند. مدت زیادی از تصمیم بانک مرکزی برای افزایش سهمیه افراد از 2000 یورو به 5000 یورو نمی‌گذرد که این بار در بسته جدید این سهمیه به‌طور کامل حذف می‌شود.
در کنار این تصمیم لیستی از مشمولان خرید ارزی از سوی بانک مرکزی منتشر می‌شود که افرادی که با احراز شرایط می‌توانند ارز خریداری کنند را مشخص می‌کند. با خواندن این لیست مشخص می‌شود که خرید ارز برای متقاضیان عادی ممنوع شده است.
به‌عبارت دیگر فرزین در شروع کارش سهمیه 2 هزار یورویی با نرخ توافقی که 38 هزار تومان بود را به 5 هزار یورو با نرخ آزاد 43 هزار تومانی تبدیل کرد، اما یک ماه پس از این تصمیم، سهمیه متقاضیان عادی را به‌طور کامل حذف می‌کند و به این ترتیب هیچ متقاضی‌ای با کارت ملی امکان خرید ارز را نخواهد داشت. این تناقض سیاستی افزایش سهمیه و حذف سهمیه، احتمالا گواهی است بر کمبود ذخایر ارزی و مضیقه‌هایی که دولت برای تامین ارز واردات دارد.

تناقض عجیب بازار فردایی

تناقض دوم در سیاست‌های فرزین به ماجرای بازار فردایی باز می‌گردد. او از یک سو تاکید می‌کند که بازار فردایی و قیمت‌هایی که در آن مشخص می‌شود را قبول ندارد. از سوی دیگر می‌گوید: «یکی از ابزارهایی که انتظارات عاملین اقتصادی را دچار اخلال می‌کند، نرخ فردایی است.»
او بر این اساس متذکر می‌شود: «عملا ما مدتی است به صورت فردایی ارز را در بازار متشکل ارزی به فروش می‌رسانیم. بدین معنا که از ساعت 15 بعدازظهر با نرخ مورد انتظار فردا، ارز را به صرافی‌ها می‌فروشیم و به‌عبارتی تلاش کردیم وارد بازار فردایی شویم.»
اینکه چرا بانک مرکزی در بازاری که قبول ندارد و نرخ‌های آن را واقعی نمی‌داند، وارد می‌شود، یک بخش ماجراست. اینکه چطور بازار غیرقانونی فردایی که ورود به آن منجر به محکوم شدن رئیس کل بانک مرکزی وقت و معاون ارزی او در دادگاه می‌شود؛ امروز قانونی شده بخش دیگر.
در زمان ولی‌الله سیف و به‌طور دقیق‌تر در زمستان 1396، نرخ ارز شروع به افزایش کرد. برای کنترل نرخ‌ها احمد عراقچی، معاون ارزی بانک مرکزی از طریق یک صرافی عامل به نام سالار آقاخان وارد
بازار فردایی شد و طی یک دوره 159 میلیون دلار در این بازار عرضه کرد. سیاست ورود به بازار فردایی منجر شد در طول اجرای این سیاست، نرخ ارز ثابت نگاه
داشته شود.
اما همین سیاست یعنی تصمیم به ورود به بازار فردایی موجب شد در تابستان سال 1397 معاون ارزی بانک مرکزی بازداشت و پس از تشکیل پرونده برای رئیس کل و معاون او، حکم حبس برای آنها صادر شود. هرچند این حکم بعدا نقض شد، اما این پرسش امروز مطرح است که چه شد ورود به بازار فردایی که زمانی جرم محسوب می‌شد، امروز به‌عنوان یک سیاست ارزی مورد پذیرش است؟

پیمان‌سپاری صددرصدی

یک سیاست دیگر در بسته جدید ارزی، آلارم‌های کمبود ذخایر را نشان می‌دهد. این سیاست پیمان‌سپاری صددرصدی صادرکنندگان است. بانک مرکزی تاکید کرده صادرکنندگان از این پس ملزم هستند تمامی ارز حاصل از صادرات را با نرخی که سیاستگذار ارزی مشخص می‌کند در اختیار بانک مرکزی قرار دهند. یک تعهد سفت و سخت برای صادرکنندگان که احتمالا روی انگیزه‌های صادراتی و میزان صادرات در آینده اثرخواهد داشت. این سیاست در جلسه دیروز مجلس با سه عضو اقتصادی دولت هم مورد تاکید
قرار می‌گیرد.
محمدتقی نقدعلی، نماینده خمینی‌شهر در بیان جزئیات در جلسه غیرعلنی مجلس می‌گوید: «دولت تدابیری چون تشکیل بازار مبادله ارزی را انجام داده است و تصمیماتی هم برای بازگرداندن دلارهای ناشی از صادرات فولاد و پتروشیمی اتخاذ شده است که این کارها برای کنترل بازار ارز است. همچنین مقرر شد کمیته مشترکی بین مجلس و دولت تشکیل شود و تدابیر لازم برای کنترل بازار ارز به‌صورت هماهنگ بین مجلس و دولت در نظر گرفته شود.»
فشار بیشتر به صادرکنندگان به‌منظور عرضه ارز بیشتر در حالی است که دولت بارها تاکید کرده وضعیت ذخایر ارزی خوب است و فروش نفت و مشتقات آن مضیقه‌های ارزی را کاهش داده است.
با وجود نقدهایی که به بسته جدید ارزی بانک مرکزی وارد است، اما اینکه سیاستگذار پولی تصمیم گرفته نرخ نیما را از 28500 تومان افزایش دهد و واردات را با نرخ‌های واقعی‌تری تامین ارزی کند؛ یک اقدام مثبت در نظام ارزی تلقی‌شده که حجم رانت‌های احتمالی این حوزه را کاهش می‌دهد.

تاثیر دلار 56 هزار تومانی را درک می‌کنید؟

عبدالناصر همتی، رئیس کل اسبق بانک مرکزی پیشتر اقدام بانک مرکزی و اینکه ارز صادرات غیرنفتی را به بازار ثانویه برده بودند یک قدم رو به جلو دانسته بود و تعلل بانک مرکزی در این خصوص را عاملی برای عبور نرخ ارز از 50 هزار تومان عنوان می‌کرد. او آذرماه در گفت‌وگویی که با هم‌میهن داشت نیز تاکید کرده بود که اگر مسئولان ارزی حرفه‌ای عمل نکنند نمی‌توانند بازار را کنترل کنند.
به گفته او: «اگر خوب عمل کنند می‌توانند نرخ را کاهش دهند، اما اگر برنامه درستی نداشته باشند، ممکن است قیمت‌ها افزایش بیشتری را تجربه کند. اگر انتظارات تورمی کنترل شود یا روش‌های بیشتری برای خنثی کردن تحریم ایجاد شود می‌توان نرخ ارز را کنترل کرد.»
همتی روز گذشته نیز در توئیتی به جلسه مسئولان اقتصادی با مجلس اشاره کرد و نوشت: «امروز مجلس و دولت برای ساماندهی بازار ارز به جمع‌بندی رسیدند و به‌زودی در بازار ارز شاهد حل مشکلات و ثبات خواهیم بود. اگر با جلسه یک‌ساعته می‌شد برای ساماندهی ارز جمع‌بندی کرد تا به حال چه می‌کردید؟ تیم اقتصادی تاثیر دلار 56 هزار تومان بر زندگی و سفره مردم را درک می‌کند؟»

 

نگاه کارشناس 1

کمال سیدعلی معاون اسبق ارزی بانک مرکزی :

قیمت دلار واقعی است

آیا بسته جدید ارزی بانک مرکزی می‌تواند گره بازار ارز را باز کند؟ این سوالی است که از کمال سیدعلی، معاون اسبق ارزی بانک مرکزی و کارشناس بازار ارز پرسیدیم، اما او گفت که نه بانک مرکزی بلکه این وزارت‌خارجه است که باید مشکل را حل کند، چراکه اجرایی شدن برجام کمک بزرگی به تعدیل قیمت دلار خواهد کرد. او می‌گوید با توجه به نرخ بالای ۴۰ درصد تورم در سال‌های اخیر قیمت فعلی دلار رقم عجیبی نیست هر چند باید صبر کرد تا مدتی از فعالیت‌های اتاق مبادلات بگذرد تا بتوان بهتر درباره آن قضاوت کرد.

‌بانک مرکزی مدعی است قیمت امروز ارز در بازار حباب است، تحلیل شما چیست؟

ما امسال تورم بالای چهل درصد را تجربه کردیم و در طول دو سال اخیر قیمت دلار جهش زیادی داشت. بعد از اینکه برجام اجرایی نشد و ایران و همچنین آمریکا اعلام کردند که برجام متوقف شده است، حرکت نرخ ارز به بالا بیشتر نیز شد. از طرف دیگر بالا رفتن نرخ ارز مصادف شد با اتهام غرب درباره فروش پهپادهای ایران به روسیه در جنگ با اوکراین که فضای بین‌المللی را برای ما سخت و پرتنش کرد. در نتیجه با محاسبه تورم سه سال گذشته که معمولا بالای چهل درصد بوده، قیمت ارز رشد معمولی را طی کرده است و رقم حدود ۵۰ هزار تومان رقم عجیبی نیست. به هرحال باید این را قبول کنیم که مسائل بین‌المللی نرخ ارز را برای ما تعیین می‌کند و سیاست‌ها و تصمیمات بانک مرکزی شاید حدود 10درصد در این فرايند تاثیرگذار باشد.

ضمن اینکه رانتی که در ازای دلار ۲۸ هزار و پانصد تومانی در حال توزیع است، چنان رقم درشتی است که همچنان تقاضای ارز را طلب می‌کند و اکنون به جایی رسیده‌ایم که همه ترجیح می‌دهند پول خود را تبدیل به ارز و دلار کنند. به هرحال سیاست‌هایی که بانک مرکزی اعمال می‌کند بیشتر از 10درصد در روند ماجرا تاثیر ندارد و بیشتر وزارت‌خارجه است که باید راجع به نرخ ارز حرکت کند تا بانک مرکزی.

‌ایجاد مرکز مبادلات ارز و طلا  می‌تواند منجر به کنترل قیمت‌ها شود؟ اساسا با سیاست‌های داخلی می‌توان وضعیت را تحت کنترل درآورد؟

به نظر من افزایش سود بانک‌ها می‌تواند تاثیرگذار باشد، اگر نرخ سود بانک به ۳۰ درصد برسد، خیلی از مردم پول خود را در بانک‌ها خواهند گذاشت، البته ممکن است در این میان ضرر کنند اما متقاعد هستند که پول‌شان در سیستم بانکی است. اما وقتی بانک‌ها سود ۱۸ درصد و ۲۰ درصد می‌دهند هر فردی اگر کمی الفبای اقتصاد را بلد باشد با توجه به تورم حدود ۵۰درصد  نرخ سود منفی نخواهد رفت و  خرید ارز می‌رود، پس افزایش نرخ سود و کنترل ریال می‌تواند مشکل را تا حدی حل کند. من فکر می‌کنم باید کمی از بازار مبادلات بگذرد تا ببینیم چه نتیجه‌ای به همراه خواهد داشت ولی ثبت سفارش‌های بانک مرکزی باید تقاضاها را کنترل کند و آنها را مدیریت کند چه با ارز ۴۱ هزار و پانصد تومانی و چه با نرخ ۲۸ هزار و پانصد تومانی.

‌فکر می‌کنید با توجه با اینکه تحریم‌ها رفع نشده دلار تا چه میزان رشد پیدا کند؟

این پرش یک ماه اخیر به دلیل حضور آقای فرزین در بانک مرکزی بود که باعث افزایش حدود ۱۲ هزار تومانی دلار شد. بالاخره قیمت ارز باید طوری باشد که بتوان با آن کالا وارد کرد و فروخت، بنابراین با توجه به نگاه دولت برای سرکوب ارز من فکر نمی‌کنم که با قیمت بالاتری مواجه باشیم.

‌دو سال پیش سازمان برنامه و بودجه پیش‌بینی کرد که قیمت دلار به ۳۲۰ هزار تومان خواهد رسید...

ببینید، اگر روال مملکت عادی و منطقی باشد باید نرخ ارز را از طریق مدل‌های اقتصادی آن هم از طریق بانک مرکزی استخراج کرد، اگر سازمان برنامه و بودجه چنین پیش‌بینی داشته چرا همان موقع تمهیدی نیاندیشید تا دچار کسری بودجه۴۰ تا ۵۰ درصدی نشود؟ چرا اوضاع را کنترل نکرد که اکنون مجبور نباشد به بانک مرکزی فشار بیاورد تا اسکناس چاپ کند؟

‌مدیرکل امور تجارت خارجی بانک مرکزی گفته به‌زودی تغییراتی در امور ارزی اعمال خواهند کرد، فکر می‌کنید با تغییر سیاست می‌توان ترمز افزایش نرخ ارز را کشید؟

اگر خیلی خوب کار کنند شاید در حد ۱۰ درصد بتوانند اوضاع را کنترل کنند، مگر قرار نبود بعد از اجرایی شدن برجام نرخ ارز کاهش یابد؟ اجرایی شدن برجام برعهده وزارت خارجه است و اگر اتفاقی نیفتد، بانک مرکزی باید به دنبال دلار ۵۰ هزار تومانی بدود.

‌تغییر نرخ نیما از ۲۸۵۰۰ تومان در بسته جدید ارزی اقدام مثبتی محسوب می‌شود اما هنوز نرخ نیما با دلاری که در بازار وجود دارد، فاصله زیادی دارد. به نظر شما نرخ‌های تعیین‌شده مناسب است؟

به نظر من چون نرخ ۳۶ هزار تومان به نرخ بازار نزدیکتر است، اتفاق خوبی است. همچنین باعث تقلیل رانت توزیعی است ولی کماکان باید دید فاصله آن نرخ بازار آزاد چقدر خواهد بود. نکته مهم اینجا است که ما باید نرخ بازار را بپذیریم چون قیمت تعیین‌کننده‌ای است اما نباید رقمی که در گوشه خیابان شنیده می‌شود را نرخ بازار بدانیم. به هرحال بانک مرکزی باید سوار این اسب سرکش شود و حتی نرخ بازار آزاد را مدیریت کند. البته مدیریت نرخ بازار آزاد در اختیار بانک مرکزی است ولی به هرحال نرخ اعلامی که قانونا صرافی‌ها می‌توانند خرید و فروش کنند، باید نزدیک قیمت بازار آزاد باشد.

این بسته به نوعی ترمیم نرخ ۲۸ هزار و پانصد تومان است و چون امکان‌پذیر نبود این نرخ را به همه کالاها اختصاص دهند، می‌خواهند آن را به کالاهای اساسی و دارو تقلیل دهند و این احساس را دارند که با این شیوه رانت کمتری توزیع شود. البته باید صبر کرد تا از فعالیت‌های اتاق مبادلات چند مدتی بگذرد تا بتوان میزان تقاضا را بررسی کرد.

‌با توجه به شرایط فعلی که دچار تحریم و کمبود ارز هستیم، اصولا می‌توان با سیاست‌های ارزی نرخ‌ها را کنترل کرد؟

به هرحال مملکت را نمی‌شود تعطیل کرد و در هر موقعیتی فعالیت‌های بانک‌مرکزی باید سر جای خود صورت بگیرد و بازارساز نباید عقب‌نشینی کند. تجارت کشور براساس سیاست‌های ارزی در حال انجام است اما سلطه سیاست‌های تجاری بر سیاست‌های ارزی نیز تاثیرگذار است، در صورتی که باید با هم هماهنگ باشند. در گذشته نیز هرگاه بانک مرکزی و وزارت صمت با همدیگر هماهنگ شدند، باعث شد تا ثبت سفارش‌ها براساس منابع ارزی انجام شود، نه اینکه تقاضاها در بانک مرکزی زیاد و باعث ایجاد امضای طلایی شود. باز تاکید دارم سه سرفصل «رفع تحریم‌ها»، «مذاکرات هسته‌ای» و «FATF» باید همگام با هم پیش برود تا بتوان بازار ارز را مدیریت کرد.

‌رئیس جدید بانک مرکزی گفته که باید در بازار فردایی مداخله کرد، درصورتی‌که در گذشته دیدیم آقای عراقچی دقیقا به همین دلیل محاکمه شد و به‌دنبال این اتفاق در دوره بعد مداخلات از دستور کار روسای بانک مرکزی خارج شده بود...

وقتی ارز با نرخی زیر بازار آزاد فروخته شود، خود به خود ایجاد رانت خواهد کرد و فروش ارز توسط بانک مرکزی حتی در مورد واردات و حتی در مورد خرید ارز حاصل از صادرات مداخله در بازار محسوب می‌شود، چون سرریز آن قیمت ارز را در خروج سرمایه و واردات قاچاق مدیریت می‌کند.

 

نگاه کارشناس 2

میثم رادپور تحلیلگر بازار ارز :

قیمت فعلی دلار حباب ندارد

این روزها بازار ارز پرتلاطم است و بانک مرکزی ترجیح می‌دهد افزایش قیمت دلار را حباب بنامد. اما میثم رادپور کارشناس بازار ارز در گفت‌وگو با هم‌میهن این سوال را از مسئولان می‌پرسد که با چه شیوه و نظریه‌ای به این نتیجه رسیده‌اند که بازار ارز دارای حباب است؟ او معتقد است آن چیزی که در این میان نگران‌کننده است نه بالا رفتن قیمت دلار بلکه بی‌ارزش شدن ریال است. او می‌گوید: به خیلی پایین آمدن ارزش ریال نزدیک می‌شویم.

‌مدیرکل امور تجارت خارجی بانک مرکزی گفته قیمت دلار حباب است، آیا با توجه به ذخایر ارزی، رشد نقدینگی و تورم انتظاری واقعا قیمت دلار را حباب می‌دانید؟

سوال من از ایشان این است که با چه روشی و چگونه محاسبه کردند که متوجه شدند قیمت دلار حباب است؟ باید پرسید میخ را کجا کوبیده‌اند که ادعا دارند هر چقدر قیمت بیشتر از آنجا بود پس حباب است؟ ما یک رابطه شسته و رفته برای محاسبه قیمت ذاتی ارز نداریم البته چند نظریه مثل نظریه «برابری قدرت خرید» و یا «مبادله پرداخت‌ها» وجود دارد که می‌توان توسط آن قیمت تئوریک و نظری ارز را به دست آورد، اما آنها دارای محفوظاتی هستند که در طول زمان دچار تغییرات می‌شوند. سوال اینجاست که بانک مرکزی کدام را معیار قرار داده و بر اساس آن استنباط کرده قیمت ذاتی ارز چقدر است و نتیجه گرفته که حباب داریم؟ محاسبه قیمت ذاتی طلا خیلی راحت است و با ضرب قیمت دلار با اونس جهانی به دست می‌آید، اما برای قیمت ذاتی ارز کار سختی خواهیم داشت، مهمترین نظریه در قیمت‌گذاری ارز که می‌توان به آن استناد کرد نظریه «برابری قدرت خرید» است. وقتی آقای رئیسی رئیس‌جمهور شدند قیمت دلار حدود 25 هزار تومان بود، اما از آن زمان تاکنون نزدیک به صددرصد تورم داشته‌ایم یعنی اگر خیلی ساده بخواهیم به همین نظریه استناد کنیم قیمت دلار باید دو برابر می‌شده است بنابراین قیمت فعلی دلار حباب ندارد. دولت باید اعلام کند براساس کدام نظریه اعلام می‌کند که دلار حباب دارد؟ وضعیت اقتصادی کشور باعث شده تا ترم‌های جدیدی در اقتصاد ایجاد شود که تولید خودمان است و هیچ ردپایی در ادبیات اقتصاد جهان ندارد.

ما در ادبیات اقتصاد جهانی چیزی با عنوان قیمت واقعی نداریم و هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند قیمت واقعی ارز را می‌داند. مثل آقای سیف در دوره خود از واژه جدید «شوک مورد انتظار» استفاده کرد در صورتی که وقتی یک نفر منتظر چیزی است قطعا از آن شوکه نخواهد شد، مردم نباید این حرف‌ها را جدی بگیرند باز اگر از واژه «قیمت ذاتی» استفاده می‌کردند خیلی بهتر بود چون به هرحال یک فهم پشت آن وجود دارد البته که فهم محکمی هم نیست متاسفانه ادبیات مسئولان ما را  گمراهی می‌برد. اگر قیمت واقعی داشتیم قطعا هیچ‌کس حاضر نبود با قیمت بازار معامله انجام دهد در صورتی که الان قیمت بازار از همه قیمت‌ها واقعی‌تر است.

‌پیش‌بینی شما برای آینده چیست؟

ما در یک کشور کنترلگرا هستیم که مسئولان اقتصادی آن هم می‌خواستند کارهای خود را پیش ببرند و هم اوضاع را کنترل و مرتب کنند در صورتی که این دو را با هم نمی‌توان انجام داد. من به طرز نگران‌کننده‌ای فکر می‌کنم به پایین آمدن زیاد ارزش ریال نزدیک شده‌ایم البته فعلا ارزش ریال ما به اندازه قیمت کاغذ آن پایین نیامده اما در حال وقوع است. به نظر من با تورم ۵۰ درصد حفظ قیمت ارز و هر اقدامی در جهت کنترل قیمت آسیب‌زننده است. همین اتفاقات رخ داده که این با تعداد زیادی اختلاسگر، احتکارگر و مفسد اقتصادی مواجه شده‌ایم. تفاوت الان با سال‌های قبل بسیار زیاد است، ما پیشتر تورم 15 تا 20 درصد را شاهد بودیم، معمولا در هشت سال ریاست‌جمهوری هر فردی، قیمت‌ها چهار یا پنج برابر می‌شود، اما با تورم 50 درصد در این دولت باید شاهد ۲۵ برابر قیمت‌ها باشیم. ما در این دوره به وضوح می‌بینیم که ارزش ریال  به سمت پایین می‌رود و آقای رئیسی در پایان هشت سال ریاست خود دلار را با چه قیمتی تحویل می‌دهد. باید قبول کنیم که قیمت دلار نیز مانند دیگر محصولات با بالا رفتن تورم بالا رفته است و تنها گاهی با کنترل توانسته‌اند آن را پایین‌تر از تورم نگه دارند، اما نمی‌توان همه چیز را کنترل کرد و قیمت را ثابت نگه داشت. پول اصولا ارزش ذاتی ندارد و تنها یک عدد در حساب بانکی و یا یک کاغذ در جیب ما است، اما اعتماد و اعتبار آن در حال از بین رفتن است. مردم نیز یاد گرفته‌اند پول نقد نگه ندارند و آن را تبدیل به کالا می‌کنند که معنی آن پایین آمدن خیلی زیاد ارزش پول کشور است.

‌نتیجه آن چه خواهد شد؟

باعث سقوط نظام مالی می‌شود، به جایی خواهیم رسید که مردم با دلار یا کالا خرید روزانه خود را انجام خواهند داد. شما به قیمت خودرو و خدمات نگاه کنید که چگونه بالا می‌رود چون مردم پول نگه نمی‌دارند.

‌دو سال پیش سازمان برنامه و بودجه اعلام کرد که تا سال ۱۴۰۴ قیمت دلار را ۳۲۰ هزار تومان پیش‌بینی کرده بود، فکر می‌کنید این پیش‌بینی چقدر زودتر محقق خواهد شد؟

باید قبول کنیم که پول ذاتا ارزش ندارد و اعتبار آن مهم است اگر رویه دولت با همین شدت ادامه پیدا کند بالاخره به مشکل اساسی خواهیم خورد. من می‌گویم اصلا مهم نیست در سال ۱۴۰۴ دلار چه قیمتی دارد ما باید نگران این باشیم که در آن سال ارزش ریال ما خیلی کم خواهد بود. در آن زمان باید اینگونه حساب کنیم که مثلا چند کیلو کاغذ بدهیم که یک پراید تحویل بگیریم. مگر آلمان بعد از جنگ جهانی را به ياد نداریم که ارزش پول‌شان صفر شد. واقعا یک نفر باید به دولت بگوید اتفاقا کنترل کردن اوضاع را بدتر می‌کند و ما نیاز به کنترل کمتر داریم. دولت چیزی را می‌خواهد ثابت نگه دارد که ذاتا ثابت نیست و این کار بدبختی‌های بزرگتری را به دنبال خود می‌آورد. چرا دولت فکر می‌کند باید قیمت دلار را تعیین کند؟ دولت بازار ارز را به بهانه اینکه دلال ها باعث افزایش نرخ ارز می‌شوند و همچنین با طمع کنترل از واسطه‌های ارزی خالی کرد که نه‌تنها باعث نشد تقاضا کم شود، بلکه اوضاع بدتر نیز شد.

‌فکر می‌کنید تغییراتی که قرار است دولت در امور ارزی ایجاد کند کمک‌کننده خواهد بود؟

هیچ تضمینی وجود ندارد، بازار به دولت بی‌اعتماد شده است چون کارکردهای مثبت بازار را از آنها گرفته است. اوضاع نگران‌کننده شده و واقعا نمی‌دانیم اگر اقدام عاقلانه‌ای انجام شود باز قیمت دلار به قبل برمی‌گردد یا خیر. البته می‌گویند هنگام سقوط هرگاه چتر نجات را باز کنی به نفع تو است و آسیب کمتری می‌بینی. هر اقدامی قطعا تاثیر خود را خواهد گذاشت اما سوال من این است سامانه نیما، سامانه سنا و بازار متشکل ارزی چه دستاوردی داشته‌اند؟ الان با موتور ارز جابه‌جا می‌شود و روی همان موتور نیز قیمت را تعیین می‌کنند و در محل تسویه می‌کنند، معلوم است که بازار متشکل ارزی توان مقابله با این شیوه خرید و فروش را ندارد آن هم در بازاری که معلوم نیست چه کسی و با چه شیوه‌ای در حال معامله است. در این حدود ۱۰ سالی که سامانه نیما راه‌اندازی شده چه اتفاق مثبتی رخ داده است؟ در نتیجه بازار ارز نمایشی دولت باعث افزایش بیشتر ارز خواهد شد.