اندک چهرههای اطراف احمدینژاد مدعیاند که او بین مردم محبوبیت فراوانی دارد ولی جریانی مانع بازگشت او به قدرت است. جوانفکر در مطلبی با عنوان «تخریب» مدعی شده است که کسانی میخواهند آقای احمدینژاد را برای بازنگشتن به قدرت تخریب کنند. او نوشته است: «هر دو جناح سیاسی رسمی کشور تصمیم گرفتهاند تا با استفاده از امکانات در اختیار خود، فاز جدیدی از حملات مخرب علیه دکتر احمدینژاد را آغاز کنند. این دو جریان که در ۱۶ سال گذشته اهتمام خویش را معطوف به انجام تبلیغات مسموم علیه دکتر احمدینژاد و اندیشههای مدیریتی ایشان کردهاند، جز تخریب خادمان راستین ملت، هیچ رهاوردی برای کشور و رستگاری و نجات ملت ایران نداشتهاند. هر دو جناح سیاسی به گمان حضور ایشان در انتخابات سال آینده، مصمم شده و برنامهریزی کردهاند تا به فعالیتهای تخریبی خود علیه دولت قبل و خادم ملت ایران، ابعاد گستردهتری ببخشند. یکی از چهرههای شاخص رسانهای و محفلی که ید طولایی در سخنپراکنیهای مخرب علیه دکتر احمدینژاد دارد، بهتازگی گفته است، باید با افزایش حجم تبلیغات، کاری کنیم که فشار ناشی از مطالبه عمومی برای بازگشت ایشان به عرصه مدیریت کشور را از روی دوش رهبری برداریم. به این ترتیب، در ماههای آینده شاهد فعالیتهای پرحجم تبلیغاتی جریانهای مدعی در فضاهای سیاسی و رسانهای برای تحقق اهداف سیاسی و انتخاباتی خواهیم بود». محمود احمدینژاد از سال84 به اینسو در سه انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرده است. به نظر میرسد که سال 92 هم بهدلیل منع قانونی از ثبتنام بازماند.
احمدینژاد پیش از ثبتنام در انتخابات 96 صراحتا ازسوی رهبری از ثبتنام در انتخابات منع شده بود و با انتشار نامهای هم تبعیت خود را از این نهی اعلام کرده بود، اما ناگهان در انتخابات ثبتنام کرد که درنهایت صلاحیتش ازسوی شورای نگهبان رد شد.اخیرا صادق زیباکلام هم در تحلیلی قصد بازگشت احمدینژاد را محتمل دانسته، او گفته است که «احمدینژاد در میان جریان اصولگرایان طرفداران خیلی زیادی دارد که البته به دلایلی، حمایتشان را علنی نمیکنند. همچنین او در جامعه و میان اقشار کمتر تحصیلکرده رأی بالایی دارد و اگر سال بعد در انتخابات باشد، حتی اگر هیچ حمایتی از او نشود و صداوسیما و ائمه جماعت هم برایش تبلیغ نکنند، بازهم حداقل ۲۰ میلیون رأی دارد. بنابراین شورای نگهبان نمیتواند بهراحتی احمدینژاد را ردصلاحیت کند». زیباکلام با اشاره به اینکه شرایط ۹۲ با ۹۹ خیلی فرق میکند، گفته است: «یعنی کشور الان دچار بحرانهای عدیدهای است که میتوان به بههمریختگی فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد. درواقع زمانی که آیتالله هاشمیرفسنجانی را ردصلاحیت کردند، فضا متفاوت بود. ما نباید اعتراضهای دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ را فراموش کنیم. در این دو سال تغییراتی ایجاد شده است. حتی اگر فرض را بر ردصلاحیت احمدینژاد بگیریم، کسی مثل سعید جلیلی را که شباهت زیادی به او دارد، وارد کارزار انتخاباتی کرده و به احتمال زیاد دولت را در دست میگیرند... خودشان هم میدانند شورای نگهبان نگاهی منفی به احمدینژاد دارد. به همین دلیل همه تلاششان را به کار میگیرند تا این شورا را برای تأیید احمدینژاد تحت فشار قرار بدهند. به همین دلیل با سخنرانیها، ازطریق روزنامهها و تریبونهایی که دارند، می خواهند کاری کنند تا احمدینژاد برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ مجوز بگیرد».
عباس امیریفر، باجناغ فیضالله عربسرخی و از چهرههایی که سابقا به احمدینژاد بسیار نزدیک بود پیش از این گفته بود که شک ندارم برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۴۰۰ میآید و پیشبینی میکنم مانند سال ۹۶ که دست در دست بقایی برای انتخابات ثبتنام کرد اینبار همراه با آقای الهام وارد این رقابتها خواهد شد. شنیدههای دیگر هم حاکی از این است که غلامحسین الهام، همسر فاطمه رجبی، نویسنده کتاب «احمدینژاد معجزه هزاره سوم»، همچنان حامی احمدینژاد است و بهشدت به بازگشت احمدینژاد به قدرت چشم دوخته یا حداقل امیدوار است که از کانال او مستقیم یا غیرمستقیم خودش هم به قدرت بازگردد. در شرایطی که دو چهره نزدیک به احمدینژاد، یعنی مشایی و بقایی، در حال طی محکومیت قضائی هستند، قطعا فضا برای فردی مانند الهام که سعی کرده پشتسر احمدینژاد ولی با فاصله و در حاشیه امنتری قرار بگیرد تا کمتر در تیررس برخورد باشد مهیاتر است. امیریفر هم گفته بود: «اینطور که من رصد میکنم آقای الهام تنها چهره نزدیک به احمدینژاد است که احتمال تأیید صلاحیتشدن را دارد و از آنجا که او تا امروز درباره تخلفات و رفتارهای محمود احمدینژاد سکوت کرده است میتواند او را معرفی کند و پشتسر او قرار بگیرد. شک نکنید آقای الهام را برای انتخابات معرفی میکند خودش هم حاضر میشود حال ممکن است مانند دفعه قبل چند نفری مانند آقای شیخالاسلام او را همراهی کنند؛ درواقع او با علم به اینکه ردصلاحیت خواهد شد در انتخابات حاضر میشود تا تنش ایجاد کند. من دفعه پیش هم پیشبینی کردم و گفتم احمدینژاد علیرغم نهی رهبری در انتخابات کاندیدا خواهد شد که این اتفاق هم رخ داد.
علت این کارش هم این بود که میگفت با ردصلاحیتشدن محبوبیتم بیشتر میشود؛ ما طلبهها یک اصطلاحی داریم که میگوییم «خالِف تُعرَف» یعنی «مخالفت کن تا مشهور شوی» حکایت اینها هم هست. اصلا یکی از دلایلی که من از این گروه نا امید شدم همین بود آنها این صحبتها را در جمعهای خصوصیشان مطرح میکردند و میگفتند تحت فشار قرار دهیم؛ یادم هست در آن زمان قبل از آنکه حضرت آقا در درس خارج آقای احمدینژاد را نهی کنند ۱۰ روز قبل از آن این نهی ایشان را من افشا کردم که همان زمان هم به من هجمه کردند و گفتند باید تکذیب کنی که من گفتم چرا من تکذیب کنم خودتان تکذیب کنید.
عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب، هم پیشبینی کرده است که احمدینژاد برای 1400 خواهد آمد: «پیشبینی من این است احمدینژاد دوباره ورود خواهد کرد، یا به او پیغام میدهند که نیاید یا ردصلاحیتش میکنند؛ اما حتما هم جامعه از تفکر احمدینژاد عبور کرده و او را تجربه کرده و هم تصمیمگیران سیاسی دیگر برای حفظ استدلالهای خودشان باید کماکان امثال احمدینژاد را در چارچوب تفکر خودشان رد کنند... فکر میکنم که جامعه از رفتارهای پوپولیستی عبور کرده هرچند هنوز آقای احمدینژاد در خیلی از نظرسنجیها از آقای روحانی بالاتر است... اما بر این نظر هستم که حاکمیت یا اجازه ورود او را نخواهد داد یا ردصلاحیتش خواهد کرد.
احمد خورشیدی، پدر داماد احمدینژاد، هم پیش از این گفته بود که احمدینژاد محبوبترین چهره سیاسی جمهوری اسلامی است و بعید است برای ۱۴۰۰ برنامه نداشته باشد: «آقای احمدینژاد وظیفهاش بود با خاندانهایی که داشتند انقلاب اسلامی را به قبل برمیگردانند، منازعه و برخورد داشته باشد. دیدید که نحوه برخورد آقای دکتر احمدینژاد در رابطه با این آقایان خیلی مؤثر بود و اگر نگاه کنید اکثرا در جامعه این برداشت وجود دارد که میگویند با آقای هاشمی و لاریجانیها هیچکس جرئت برخورد نداشت و احمدینژاد آمد هم برخورد کرد و هم اوت کرد و این یک واقعیتی است که کسی نتوانست جلوی این افراد بایستد و احمدینژاد محکم ایستاد و پیروز هم شد. شما نگاه کنید الان لاریجانیها کجا هستند؟ آقای علی لاریجانی تمام شد و آن داستان اینکه ممکن است برای ۱۴۰۰ هم کاندید شود، حتی اگر هم کاندید شود، در هر صورتی زمینهای برای او وجود ندارد. آن یکی هم [آیتالله آملیلاریجانی] که به مجمع تشخیص رفته و در مجمع هم با نوع رفتاری که ایشان دارد خیلی کارآمدی ندارد».
ناصر ایمانی، تحلیلگر رسانهای اصولگرا، با اشاره به اینکه طبعا آقای احمدینژاد، طرفدارانی در جامعه دارد، گفته بود:«اما این کفایت نمیکند. فردی که میخواهد بیاید و در کشور مسئولیتی را در سطح بالا مانند ریاستجمهوری، ریاست مجلس یا مسئولیت بالا و تأثیرگذار در حکومت به عهده بگیرد، باید عامه مدیران و سیاسیون که میخواهند با او در قسمتهای دیگر کشور همکاری کنند، نسبت به او دیدگاه مثبت و روشنی داشته باشند. بسیاری از افراد صرفا به پایگاه رأی یک نفر توجه میکنند. ممکن است فردی در حدودی پایگاه رأی در جامعه داشته باشد، اما صرفا پایگاه رأی کفایت نمیکند. این فرد باید کسی باشد تا بتواند با کسانی که نخبگان، افراد اهل فکر و تدبیر، سیاسیون و مدیران کشور هستند، کار کند. درحالیکه از مجموعه کسانی که نام بردم فکر نمیکنم کسی آمادگی پذیرش آقای احمدینژاد را داشته باشد... فکر میکنم آقای احمدینژاد هیچ زمینهای در مجموع اصولگرایان ندارد. خود آقای احمدینژاد هم داعیه این را ندارد که در هیچکدام از جناحهای سیاسی مطرح کشور زمینهای داشته باشد. به دلیل اینکه ایشان اساسا به این تقسیمبندیها اعتقادی ندارد. بنابراین اصولگرایان برای ۱۴۰۰ که هیچ، در ۱۴۰۴ و ۱۴۰۸ و ۱۴۱۲، هیچگاه متمایل به شخصیتی مانند آقای احمدینژاد نخواهند شد؛ چون میدانند که نظر نظام نسبت به آقای احمدینژاد چیست و خودشان هم بهلحاظ فکری و سیاسی زاویه جدی با ایشان داشتند و دارند، بنابراین من تصور نمیکنم مطلقا چنین اتفاقی صورت بگیرد».