سه اثر منفی در مقابل سه اثر مثبت
علی فراهانی
دبیر سابق کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی
نکته مهم در رابطه با تحلیل اثر قیمت نفت بر اقتصاد ایران این است که در اقتصاد فروش روزانه نفت محاسبه نمیشود و میانگین قیمت نفت به صورت سالانه یک عدد مهم و مورد توجه است. بنابراین نمیتوان اثر این کاهش قیمت کوتاه مدت را سنجید. در تأیید این گفته باید به سال 2008 اشاره کرد که قیمت نفت از 140 دلار در هر بشکه به 40 دلار کاهش یافت. اما میانگین فروش نفت ما در آن سال نزدیک به 100 دلار بود. بنابراین در همین کاهش قیمت اخیر هم اگر ارقام پایدار باشد، میتوان از اثر آن بر اقتصاد ایران صحبت کرد. اما به نظر میرسد چنین امری بعید باشد پس در اتفاقات اخیر هم اگر میخواهیم نسبت نفت و اقتصاد ایران را بسنجیم باز هم باید بر میانگین قیمت نفت متمرکز باشیم و نمی توان یک یا دو ماه اخیر را ملاک ارزیابی قرار داد. از آنجایی که صادرات نفت ما به دلیل تحریمها کاهش پیدا کرده، میتوان گفت آسیب پذیری اقتصاد کشور تا حدودی نسبت به درآمد نفتی کمتر شده است. در چند سال اخیر درآمدهای نفتی ما کاهش داشته و تأثیر این درآمد بر بودجه به حداقل زمان ممکن رسید و شاید کمتر کسی تصور میکرد کشور بتواند در چنین شرایطی دوام بیاورد.
در مجموع میتوان گفت کاهش قیمت نفت از سه جنبه بر اقتصاد ایران اثر میگذرد: نخست کاهش درآمدهای نفتی است، دوم کاهش فروش محصولات پتروشیمی و سوم کامودیتیهای صادراتی مانند فولاد و مس و محصولات معدنی است که اکنون با کاهش تقاضا روبهرو است و منجر به کاهش قیمت آنها هم شده است. در رابطه با محصولات کامودیتی این نکته را باید اضافه کرد که تاکنون قیمت انرژی در ایران ارزان بوده اما اگر سایر کشورها هم به انرژی با این قیمت دسترسی پیدا کنند مزیت رقابتی ما از بین میرود و شاید بتوان گفت ما در شرایط رقابتی تری قرار میگیریم پس در این حوزه هم با کاهش مصرف کامودیتیها و هم ارزان شدن انرژی رو به رو خواهیم بود که هر دو براقتصاد مؤثر است.البته دو اثر مثبت هم از این جریان برآورد میشود.
نخست باید به محصولات پتروشیمی اشاره کرد که مزیت نسبی ماست و درست است که با نفت نسبت مستقیم دارد اما به اندازه قیمت نفت کاهش نداشته است بنابراین ما در بخش درآمدهای ارزی حاصل از فروش محصولات پتروشیمی خیلی با کاهش قیمت مواجه نمیشویم. یک اثر مثبت دیگر بر کالاهای وارداتی ما است که قیمت آنها هم کاهش مییابد اما باید تأکید کرد که اثر آن سه مورد منفی بر این موارد مثبت بیشتر است و خود را در اقتصاد بیشتر نمایان میکند.حال ادامه این روند با دو سناریو همراه است که مستلزم اتخاذ سیاست گذاریهای متفاوت است؛ نخست آنکه اگر کاهش قیمت به دلیل شیوع کرونا و کاهش تقاضا باشد این یک مشکل جهانی است و قطعاً بر بودجه اثر میگذارد و راهکارهای رفع آن احتمالا ادامه روند برداشت از صندوق توسعه ملی اخذ وام از مجامع بینالمللی مثل صندوق بینالمللی پول باشد. علاوه بر آن هم سیاست گذار باید در تأمین مالی از عملیات بازار باز و خرید اوراق قرضه در این کانال اقدام کند.
در واقع استقراض از بانک مرکزی نه با چاپ پول بلکه به کمک اوراق قرضه انجام شود. اقدام دیگر دولت میتواند تأمین بخشی از منابع درآمدی خود از طریق تصدی گریهایی که تا کنون از طریق شرکتهای بورسی انجام شده صورت بگیرد. در حالت دوم اگر کاهش بی سابقه نفت به دلیلی عدم توافق اوپک باشد بازی به گونه دیگری رقم میخورد.
نباید از عارضه اصلی غافل شد
محمد مروتی
مدیر مؤسسه پژوهشهای پیشرفته تهران، عضو هیأت علمی گروه اقتصاد دانشگاه خاتم
منفی شدن قیمت نفت در چند روز گذشته را میتوان تشبیه کرد به اقدام دو سال پیش کشاورزان ارومیه که به علت اشباع بازار، سیبهایشان را کنار خیابان رها کردند چرا که اگر چیده نمیشد، به درختان آسیب میزد. رها کردن سیبها به معنی رایگان شدن نرخ سیب در بازار میوه و تره بار نبود. همین اتفاق در رابطه با نفت هم رخ داده است که به دلیل پر شدن ظرفیت انتقال و انبارهای نگهداری، تولیدکنندگان مجبور به فروش با چنین رقمی شدند زیرا تولیدکنندگان امکان توقف فرآیند تولید را هم نداشتند چرا که متوقف کردن چاه هزینههای بیشتری دربرداشت، لذا حاضر شدند برای مدتی کوتاه مبلغی نیز پرداخت کنند که کسی حاضر شود مسئولیت حمل نفت را به عهده بگیرد تا چاه ضربه نبیند. البته که این رخداد هم به معنای مجانی شدن انرژی نخواهد بود.
در همین شرایط هم بنزین و فرآوردههای نفتی همچنان کالاهای ارزشمندی هستند و منفی شدن قیمت نفت بر آنها اثر بسیار کمی داشته است و قیمتهایشان همان قیمت یک ماه پیش بوده است. علاوه بر آن با توجه به دستور ترامپ برای آغاز فعالیت اقتصادی در امریکا و اقدامات مشابه بقیه کشورها به نظر میرسد این کاهش قیمت و کاهش تقاضا بزودی مرتفع شود. هرچند که مصرف ممکن است به میزان 6 ماه پیش نرسد اما تا 80 یا 90 درصد رقم گذشته نزدیک میشود. همچنین باید اضافه کرد که این روند کاهش قیمت مختص قراردادهای نفتی تحویل 20 ماه مه میلادی بوده است و حتی قراردادهای نفتی 20 ژوئن هم مثبت بود بنابراین میخواهم بگویم کاهش قیمت و حتی منفی شدن قیمت نفت یک موضوع بسیار مقطعی است و سر کوه یخ است و اصل مشکل پیش از این هم بوده ولی این گونه بروز نکرده است. لذا نباید از عارضه اصلی غافل شد. آنچه مسأله اصلی این روزهاست کاهش تقاضای نفت در جهان به علت شیوع کروناست نه منفی شدن قیمت نفت در یک مقطع زمانی کوتاه. حال برای بررسی اثر این اتفاق بر اقتصاد ایران میتوان گفت به دلیل اعمال تحریمها فروش نفت ما بشدت کاهش یافته بود پس ایران کمترین اثر را از کاهش جهانی قیمت نفت در میان کشورهای صادرکننده میپذیرد. در واقع نفت دیگر درآمد مطمئنی برای کشور به شمار نمی رفت. از سوی دیگر نفتی که صادر میکردیم حجم زیادی نداشت و اثر زیادی بر منابع درآمدی ما نخواهد داشت البته نباید منکر این قضیه بود که در شرایط بحرانی همان آب باریکه هم غنیمت است ولی چه بسا تبعات بسته شدن مرزها برای صادرکنندگان کاشی و لبنیات به عراق و افغانستان بعد از شیوع کرونا بسیار بیشتراز کاهش قیمت نفت در اقتصاد ایران خود را نشان میدهد.
ما کمابیش از بازار نفت منقطع بودهایم و کشورهای دیگر از این اتفاق جهانی بیشتراز ایران آسیب میبینند. همه اینها بدان معنا نیست که اقتصاد ایران توانسته خود را در مقابل اقتصاد بدون نفت مقاوم کند. تحقق این مهم مستلزم تغییر در سیاست گذاریهای اقتصادی کشور است و بیشتر جنبه ساختاری دارد. یک مثال بزنم: ممکن است یک فرد سالم و جدی تصمیم به وزنه برداری بگیرد و روز اول یک وزنه 20 کیلویی را بلند کند و بتدریج بر وزن وزنه اضافه کند و ظرف یک سال مثلاً بتواند یک وزنه 50 کیلویی را بردارد. ولی اگر فردی که مشکلات سلامتی قبلی نیز دارد و تحمل یک وزنه 20 کیلویی را هم ندارد، مجبور کنید یک وزنه 50 کیلویی را بردارد نمیتواند.
حال اگر این وزنه 50 کیلویی را به زور به دوش او بگذاریم، لزوماً قوی نمیشود بلکه فشار زیادی به او خواهد آمد و ممکن است آسیب های جدی ببیند. خلاصه اینکه این اتفاقات ناگهانی از قبیل کاهش قیمت نفت که در شرایط کاهش صادرات ما هم رخ داده است و به دلیل تحریم مشکلات صادرات و واردات هم داریم، لزوماً برای افزایش تاب آوری اقتصاد امر مبارکی نیست.