«نه در مجلس میماند و نه قصد صندلی پاستور را دارد. این چیزی است که خودش گفته اما به نظر نمیرسد او در ایراد گزاره دوم نیت اصلیاش را آشکار کرده باشد... طبیعی است علی لاریجانی اگر هم قصد جدی برای نامزدی در انتخابات ۱۴۰۰ را داشته باشد، مانند دیگران از هماکنون دستش را رو نمیکند؛ بهویژه که میداند جریانی در اصولگرایی آماده است تا به هر نحو مانع بهثمررسیدن این تصمیم شود. علی لاریجانی اگرچه قدرتش در جمع اصولگرایان به نسبت گذشته کاسته شده اما همچنان سیاستمداری زیرک است پس همه کارتهایش را یکباره رو نمیکند. مشخصا بخشی از اصولگرایان اصرار دارند او را در قامت نامزد ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نبینند. اگر چه دیگران آینده سیاسی او را مبهم دانستهاند.
سایت جهاننیوز، نزدیک به زاکانی از مخالفان جدی علی لاریجانی، دیروز بخشی از گفتوگوی امیر محبیان، تحلیلگر سیاسی، با روزنامه اصولگرای انتخاب را بازنشر کرده و تیتر زده است: «علی لاریجانی شانس ریاستجمهوری هم ندارد!» بخشی از اصولگرایان که این روزها برای انتخابات مجلس با هم رقابت میکنند، آرزوی بازنشستگی سیاسی لاریجانی را درسرمیپرورانند؛ فردی که از نگاه آنها بیشتر متمایل به روحانی اعتدالگراست تا اصولگرایان. چنانچه علی لاریجانی بر مسند سیادت پارلمان نهم حضور نداشت، تصویب برجام در مجلسی که صدای اقلیت تند آن بلند و رسا بود، با مشکل و دستانداز روبهرو میشد.
اصولگرایان از قبل خط و نشانها را برای لاریجانی کشیدهاند. تلویحا به او فهماندهاند اگر حمایت قاطبه یا حداکثری اصولگرایی را میخواهد، باید از روحانی عبور کند؛ کاری که تاکنون نکرده است. خبرگزاری فارس تیرماه در یادداشتی به قلم متین منتظمی نوشته بود: «به نظر میرسد رئیس قوه مقننه برای حفظ موضع قدرت خود یک راه بیشتر نداشته باشد و آن عبور از روحانی برای آینده سیاسی خود است؛ چراکه وی همچنان خود را به عنوان یکی از گزینههای بالقوه آینده سیاسی کشور میداند.»
خروج علی لاریجانی از دایره سیاست و قدرت قطعا بر دوز تندروی در جریان اصولگرایی خواهد افزود و از سهم و قدر عملگرایان درون این جریان خواهد کاست. آنها همین حالا هم شورای ائتلاف و وحدت خود را با حذف لاریجانی و یارانش به پیش بردهاند. حالا هم بخشی از اصولگرایان که دست به کار ائتلاف و صدور نامزد در قم شدهاند، عملا او را کنار گذشتهاند و مخالفانش مانند زاکانی را از قم نامزد کردهاند. از این رو برخی میگویند این کنارهگیری علی لاریجانی در واقع نوعی برکناری و حذف هم تلقی میشود. یکی از نمونههای بارز برخورد اصولگرایان تندرو با لاریجانی، چند وقت قبل در صحن علنی مجلس رخ داد. در جریان بررسی طرح تشکیل وزارت بازرگانی، مشاجره لفظی لاریجانی با نصرالله پژمانفر، نماینده مشهد و اعضای شاخص جبهه پایداری و فراکسیون ولایی مجلس برای دقایقی جو مجلس را متشنج کرد. پژمانفر، لاریجانی را «دیکتاتور» خطاب کرد و لاریجانی هم پاسخ داد و به پژمانفر گفت: «دیکتاتور شمایید که هر کاری و هر حرفی دلتان میخواهد در کشور میزنید و کسی هم چیزی به شما نمیگوید و کاری هم با شما ندارند. مملکت این جوری شده که هر چه دلتان خواست به همه میگویید و کسی هم چیزی به شما نمیگوید. عادت کردید با فریاد کار خودتان را پیش ببرید.»
امیر محبیان معتقد است خروج لاریجانی بعد از سه دوره از مجلس موقعیتش برای موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری را کاهش میدهد، چون احتمال این که مخالفان آقای لاریجانی در مجلس موقعیت بالاتری بگیرند، وجود دارد و همین هم نمره منفی برای او تلقی خواهد شد. لاریجانی در صورتی که بخواهد خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده کند، قدرت رأیآوریاش در انتخابات ریاستجمهوری به این بستگی دارد که تا چه اندازه جناحهای سیاسی از او حمایت کنند. برخی معتقدند اگر این اجماع شکل نگیرد، بعید به نظر میرسد او بتواند رأی قابل توجهی برای ریاستجمهوری کسب کند. این ایده وجود دارد که مشی مستقل لاریجانی پاسخگوی رأی مردم برای انتخابات آینده ریاستجمهوری نیست. ماندن در میانه بدون حمایت قطعی یکی از دو جناح باعث میشود از طرفی او نه رأی اصولگرایان را پشت سرش داشته باشد و نه رأی اصلاحطلبان را.
آمدن قالیباف تنها شانس لاریجانی؟
اما برای لاریجانی یک شانس باقی مانده است؛ در صورتی که مجلس آتی سهم قالیباف و یارانش شود که نشانهها و برخی اخبار درزکرده از شورای وحدت و ائتلاف اصولگرایان گویای این امر است، به نظر میرسد بین او و قالیباف همسویی بیشتری در مقایسه با دیگر جریانهای اصولگرایی وجود دارد و راحتتر بتوانند با هم کنار بیایند. حتی این گزینه محتمل است که پشت پرده سهمها هم تقسیم شده باشد. مجلس به قالیباف میرسد و ریاستجمهوری با حمایت مجلس قالیبافی به لاریجانی. در این صورت جریانهای نزدیک به جبهه پایداری، ایثارگران و وفاداران انقلاب اسلامی و چهرهایی همچون جلیلی و زاکانی و... به حاشیه خواهند رفت و سالهای آتی ما شاهد قدرتمندشدن جریان اصولگرایی خواهیم بود که وجوه عملگراییاش پررنگتر از وجوه دیگر است. اما اگر جبهه پایداری بتواند سهم بیشتری از کرسیهای مجلس بگیرد، آن وقت لاریجانی در ۱۴۰۰ باید با سعید جلیلی رقابت کند در این صورت شانسی بهمراتب کمتر برای پیروزی خواهد داشت... البته همه اینها به شرایط سیاسی و اجتماعی کشور در آن شرایط بستگی دارد... هیچ بعید نیست که لاریجانی در همان موقعیتی قرار گیرد که روحانی در سال ۹۲ قرار گرفت.»