«بیشترشان میخواهند کارمند شوند و حقوق بالاتر از یکمیلیون و ٧٠٠هزار تومان درخواست میدهند. مهارت خاصی بلد نیستند و تهتهش به معدل بالای نمراتشان تأکید دارند یا مثلا میگویند در دانشگاه دولتی درس خواندهاند.»
کاریابیهای تهران میگویند کفه کارجویانشان به سمت درسخواندهها میچربد و بالاتر از ٥٠درصد متقاضیان کار، دانشگاهرفتهها هستند اما مشکل اینجاست که لیسانسهها بیشتر به دنبال کارهای اداری و مدیریتی هستند و طبیعی است در کشوری که تنها تعداد مدیران دولتیاش بیشتر از تمام کارمندان ژاپن است، برآورده کردن تقاضای درسخواندهها بسیار دشوار است. کاریابیهای تهران به «شهروند» توضیح میدهند که دیپلمهها بیشترین تقاضا را برای کارهای فنی دارند و زیر دیپلمهها هم دنبال کارهای خدماتی مثل نگهبانی، پیک موتوری، ظرفشویی و... هستند.» مدیر یکی از موسسات کاریابی که خود را قاسمیزاده معرفی میکند، به «شهروند» میگوید: درسخواندهها کار تولیدی را در شأن خود نمیدانند و اگر نگویم همهشان، بیشترشان برای کارهای مدیریتی و کارمندی فرم پر میکنند. جالب است بدانید حتی تحصیلکرده رشتههای فنی هم حاضر نیستند وارد کارخانهها شوند و نهایتش راضی میشوند که در دفتر فروش کارخانهها و در وسط شهر مستقر شوند!
او ادامه میدهد: موارد زیادی بوده است که فایل درخواستی کارخانهها را باز کردهایم اما تا متوجه میشوند کارخانه چند کیلومتر خارج از تهران است، از بررسی تقاضای کار انصراف میدهند.
البته کارجویان اعتقاد دیگری دارند. آنها به ارزش پایین پول کشور، تورم بالا و شرایط بنگاههای کاری اشاره میکنند و میگویند؛ وقتی تولید در ایران با هزار مشکل مواجه است و کارخانهها مدام تعدیل نیرو انجام میدهند، نهتنها امنیت کاریشان در خطر است بلکه مجبورند با شرایط مالی بنگاههای تولیدی خودشان را تطبیق دهند و کار بیشتری انجام دهند و دستمزد کمتری بگیرند.
امید شنعه مدیرعامل بنیاد توسعه کارآفرینی و تعاون تهران به «شهروند» میگوید: مردم کشورهای نفتی راحتطلب و مصرفی بار آمدهاند و حتی سرمایههای کارآفرینی که بهعنوان وام و تسهیلات در اختیارشان قرار میگیرد، برای اشتغال استفاده نمیکنند و با هزارویک ترفند صرف خرید کالاهای مصرفی میکنند.
دنبال پشت میزنشینی هستند
حمید دهقانان، مدیر یکی از موسسههای کاریابی در تهران به «شهروند» میگوید: بیشتر دانشگاهیها جویای کار دنبال مشاغل عام و نه تخصصی هستند. در واقع آنها برای مشاغل کارمندی و مدیریتی فرم پر میکنند.
وی تأکید میکند: بسیاری از جویندگان کار بدون اینکه بدانند در بازار کار چه خبر است، اغلب دستمزدهای بالایی را مطالبه میکنند. ضمن اینکه انتظار بسیاری از آنها این است که مانند کارمندان دولتی پشت میز بنشینند و سیستمی هم به آنها داده شود و کار سنگینی هم انجام ندهند اما زمانی که جذب شرکتهای خصوصی میشوند، میبینند که کارفرما از آنها انتظار بهرهوری بالا و مسئولیتپذیری را دارد.
شرط و شروط کارجویان زیاد است
مدیر کاریابی دیگری به نام صفرپور به «شهروند» میگوید: آقایان بیشتر از خانمها دنبال کار فنی هستند و خانمهای تحصیلکرده اغلب به کارهای کارمندی تأکید دارند.
به گفته صفرپور، متأهلها دستمزدهای بالاتری نسبت به مجردها تعیین میکنند و البته تأکید میکنند سرکارهایی که شیفت شب داشته باشند یا تعطیلاتشان مطابق با تعطیلات رسمی نباشد، نمیروند.
زارع مسئول یک دفتر کاریابی در غرب تهران هم به «شهروند» میگوید: خانمها برای محدوده کاریشان بعد مسافت را تعیین میکنند. ساعت کار برایشان مهم است. کارهای یدی را انجام نمیدهند و تمام این موارد دایره انتخابهای آنها را محدود و محدودتر میکند.
چالش متخصص رایانه
و بازار خوب حسابدارها
«مهارت کارجویان در سطح انتظار کارفرمایان نیست. مثلا افرادی میآیند و مدعی هستند که به زبان انگلیسی مسلطند اما در عمل نمیتوانند با یک مشتری خارجی شرکتها به راحتی مکالمه کنند یا حتی در رشتههای تحصیلی خودشان صاحب مهارت کافی نیستند. بهعنوان مثال، کارفرمایی به دنبال کارشناس آزمایشگاه است اما حدود ٦ماه است که نتوانسته کارشناسی با مهارتهای مورد نظرش پیدا کند.» این موارد را حسین رمضانی مدیر یکی از دفاتر کاریابی در شرق تهران به «شهروند» میگوید.
صفرپور هم به «شهروند» میگوید: مشاغل مرتبط با حوزه فناوری اطلاعات سختترین مشاغلی است که برای آنها به ندرت متخصص پیدا میشود. او تأکید میکند: اغلب درخواستهای مرتبط با برنامهنویسی و پشتیبانی وب و شبکه بیجواب میماند و دانشآموختههای زیادی تخصص کافی برای حضور در واحدهای فناوری اطلاعات شرکتها و کارخانهها را ندارند.
و البته حسابداری هم جزو مشاغلی است که بیشترین متقاضی را دارد و به گفته مدیران، کاریابیهای تهران حتی ظرف دوساعت برای متقاضی کار پیدا میشود.
به گفته مدیران، کاریابیهای تهران تحصیلکردههای زیادی هستند که به محض قبول نخستین پیشنهاد کاری دوباره بیکار میشوند و برای درخواست کار مراجعه میکنند. اغلب آنها شرایط کار را سختتر از حد تصورشان میدانند.
مشکل فرهنگی بیکاران
حالا بنا به اعلام مراجع رسمی نرخ بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی ایران به ٢٥درصد رسیده است. درحالی که نرخ بیکاری عمومی بین ١١ تا ١٣درصد برآورد شده است. حمید دهقانان، مدیر یک کاریابی عمده مشکل بیکاری دانشآموختگان دانشگاهی را فرهنگی میداند و میگوید: در فرهنگ ما ایرانیها دکتر و مهندسشدن، مدیر و رئیسشدن از کودکی بهعنوان ارزش شغلی به بچهها آموخته میشود و بخش عمدهای از سیل تقاضای ورود به دانشگاه هم ناشی از همین نگاه است. جالب است که رشتههای فنی و حرفهای با همین نگاه از ابتدا مورد استقبال قرار نگرفت و خانوادههای زیادی خواهان تحصیل بچههایشان در رشتههایی بودند که از آنها دکتر و مهندس تولید میشود.
دهقانان تأکید میکند: علاوه بر این، بیشتر فارغالتحصیلان دانشگاهها پیش از انتخاب رشته، شناختی از بازار کار ندارند و صرفا برای اینکه مدرکی بگیرند، وارد دانشگاه میشوند اما پس از فارغالتحصیلی متوجه میشوند که بازار کاری برای رشتهای که آنها درس خواندهاند، وجود ندارد یا مهارتهای دانشگاهی با مهارتهایی که بازار کار به آنها نیاز دارد، تطابقی ندارد.
هزینههای آموزش به انحراف رفته است
عباس وطنپرور، رئیس انجمن کارفرمایان ایران مشکل را از نظام آموزشی میداند و به «شهروند» میگوید: نظام آموزشی کشور نهتنها کارآمد نبوده و در راستای خواستههای بازار کار تنظیم نشده است بلکه هزینه سنگینی از اقتصاد ملی و جیب خانوادهها پرداختیم که جوانان در رشتههایی تحصیل کنند که به هیچ عنوان بازار کار به آنها چه از لحاظ کمیت و چه کیفیت نیازی ندارد.
او تأکید میکند: در واقع آموزش محل درآمدزایی برای عدهای خاص شده است و در جهت بازار کار و خواستههای واقعی اقتصاد ایران پیش نمیرود. از سوی دیگر، برای جوانان توقع ایجاد کرده است. بهعنوان مثال، فردی که با صرف هزینه و وقت لیسانس میگیرد، این را حق خود میداند که در جایی بنشیند و مدیریت کند اما بازار کار او را پس میزند، زیرا از تجربه و کارآیی لازم برخوردار نیست.
او تأکید میکند که اغلب جوانان به هیچ عنوان از روی شناخت و نیاز بازار کار، رشته تحصیلی خود را انتخاب نمیکنند و بعد که کنکور میدهند و رتبه آنها میآید، تازه به این فکر میافتند که چه رشتهای را انتخاب کنند.
به گفته رئیس انجمن کارفرمایان ایران، نتیجه این شده که امروز با موج بیکاران برخورد میکنیم که نه بار تجربی و نه بار علمی لازم را دارند و توقعات بالایی هم دارند.
همه به دنبال آب باریکه هستند
اما امید شنعه، مدیرعامل بنیاد توسعه کارآفرینی و تعاون استان تهران در گفتوگو با «شهروند» تأکید میکند که در کشورمان آموزشها براساس نیاز بازار کار نیست و در شرایطی که افراد آموزشهای تئوری را در دانشگاهها دریافت میکنند، نیاز بازار کار چیز دیگری است. او در رابطه با بالابودن سطح توقع متقاضیان کار میگوید: برخی افراد پس از مدت کوتاهی کارکردن، کار را رها میکنند، چون با توقعات آنها همخوانی ندارد و کارفرما را دچار مشکل میکنند. به همین دلیل کارفرماها مجبورند در ابتدا که یک نیرو را جذب میکنند، خدمات چندانی به او ندهند و حتی بیمه هم نکنند و بعد از گذشت مدتی خدمات لازم را به او ارایه بدهند. به گفته شنعه مشکل دیگر، فرهنگی است؛ به این معنا که همه به دنبال کار دولتی و آب باریکه و پشت میزنشینی هستند. از همینرو باید از پایه و اساس و در سطح مدارس کار فرهنگی انجام شود تا زمانی که فرد به مقطع دانشگاه و ورود به بازار کار میرسد، درگیر این موضوعات نباشد. مدیرعامل بنیاد توسعه کارآفرینی و تعاون استان تهران معتقد است؛ دلیل فاصله زیادی که بین خواستههای متقاضیان کار و شرایط واقعی بازار کار وجود دارد، به مشکل فرهنگی مربوط میشود؛ به این معنا که جوانان آموزش ندیدهاند و خانوادهها به کارمندی و آب باریکه از گذشته روی آوردهاند و به آن یقین دارند.
منبع: شهروند