اقتصاد بازار: این روزها حال زاینده رود خوب نیست. این را همه قبول دارند؛ چه آنها که در اصفهان زندگی میکنند و چه آنها که در چهارمحال و بختیاری، خوزستان، کرمان، قم و یزد روزگار میگذرانند. با این وجود، هنگامی که به دلایل این وخامت حال میپردازیم، دیگر آنقدرها اتفاق نظر بین مردم، مسئولین در مناطق یاد شده وجود ندارد!
در چنین بزنگاهی است که نقد منصفانه و ارایهی تحلیلی علمی و همهجانبه از شرایط آبشناختی موجود در حوضه آبخیز زاینده رود و بررسی سهم بخشهای خدمات، صنعت، کشاورزی و محیط زیست از منابع آبی این حوضهی راهبردی کشور میتواند به برخی از مهمترین دلایل بوجود آمدن این بحران کمک کند.
خطر نابودی میراث فرهنگی اصفهان در پی خشک شدن زایندهرود، خشک شدن باغهای چند صدساله و دارای حقابه مطرح در طومارشیخ بهایی و پیامدهای ویرانگر خشک شدن رودخانه بر زندگی مردم از جمله پیامدهای کمبود آب در زایندهرود است.
اصفهان را از دیرباز نصف جهان میگفتند؛ چرا که بیش از هر شهر دیگری در ایران و جهان، صاحب کهنزادبومهای تاریخی و جذابیتهای فرهنگی است؛ به نحوی که پادشاه اسپانیا در دیداری که سالها پیش از این شهر زیبا داشت، با حسرت گفت: اگر ابنیهی تاریخی اصفهان در اسپانیا بود، بی شک کشور من در شمار ثروتمندترین کشورهای قاره اروپا جا میگرفت.
با این وجود به جای آنکه مدیریت حاکم بر اصفهان بر این مزیت نسبی ناهمتای سرزمین شیخ بهایی بنازد و آن را بیش از پیش صیقل داده و به صندوقی پایدار برای افزایش ثروت ملّی بدل سازد، کوشید تا با استقرار گروهی از آب برترین صنایع، نظیر فولاد، ذوب آهن، پتروشیمی، سیمان، سفال و ... همچنین ادامهی روشهای سنتی کشاورزی، بر وابستگی معیشتی بر سرزمین بیافزاید و مردمان سختکوش و هنرمند اصفهانی را بیش از پیش چشم به راه عطوفت و مهر آسمان سازد؛ آسمانی که بارها اعلام کرده و نشان داده که میانگین ریزشهایش بین 20 تا 40 درصد کمتر از میانگین ریزشهای آسمانی کل کشور است و آن هم کشوری که خود کمتر از یک سوم میانگین کرهی زمین از موهبت باران و برف بهرهمند میتواند باشد.
پرسش اصلی آن است: آیا این آسمان است که با اصفهان نامهربانی پیشه کرده و یا ما هستیم که قانون حاکم بر آسمان و زمین اصفهان را درک نکرده و به جای طراحی توسعه و بارگذاری درخور و متناسب با توانمندیها و خواهشهای بومشناختی استان، کوشیدهایم تا بر اساس مصلحتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خود، سیمای اصفهان را دگرگون سازیم؟!
به عنوان یک شهروند این روزها مشاهده برخی از صحنه ها خشکی زاینده رود دیگر باور پذیر نیست؛ چسبیده به بستر خشک زاینده رود شاهد سر ریز آب از چمن ها و درختان حاشیه زاینده رود هستیم.
اتلاف آب فقط مخصوص مصارف خانگی نیست و حجم بالایی از آب توسط دستگاه های دولتی و شهرداری ها هدر می رود. ضمن اینکه اصولاً کاشت محصولی مثل چمن که نیاز بالای آبی دارد با اقلیم منطقه اصفهان همخوانی ندارد و سالهاست که کارشناسان و هواداران محیط زیست از شهرداری اصفهان می خواهند که چمن کاری در پارک ها و بوستان ها را متوقف کند.
کشت برنج و عدم نظارت مسئولین ؛با توجه به اینکه استان اصفهان به دلیل مشکلاتی که پیرامون حوضه آبریز زاینده رود دارد، تغییر الگوی کشت از موضوعات بسیار مهم در بخش کشاورزی برای آن محسوب می شود. در هیچ کجای دنیا، برنج در مناطقی با بارش کمتر از 800 میلیمتر کشت نمیشود.اما در غفلت و خواب مسئولین و باتوجه به ممنوعیت کشت برنج شاهد آن هستیم که در اطراف شهر کشاورزان مشغول کاشت آن هستند.
در دو سه سال گذشته رئیس شورای شهر اصفهان مقصر اصلی کمبود آب در زاینده رود را استانداری اصفهان اعلام کرده و گفته بود: در ماجرای خشکی آب زاینده رود و برهم ریختن منظره زیبای سی و سه پل استانداری اصفهان مقصر است و این موضوع به شهرداری اصفهان هیچ ربطی ندارد. اما شهرداری و شورای شهر پیگیر این موضوع هستند و درخواست های بسیاری از استانداری داشته اند.
حالا بایددید امروز چه کسی مقصر خشکسالی زاینده رود است: استانداری،شهرداری و یا شایدمردم اصفهان.
آنچه که مشهود است این روزها اصفهان "آب ندارد" و این مسئله رفته رفته مثل سایر مسائل تبدیل به یک معضل همیشگی می شود که در رخوت و تکرار ایام بدست فراموشی خواهد سپرده شد.
جاری بودن همیشگی زاینده رود تبدیل به یک خواب برای اصفهانی ها شده است . نشستن در کنار پل خواجو با صدای آب ویا قایق سواری در کنار سی و پل همگی تبدیل به یک آرزو برای مردم شهر شده است.
/کسری عابدینی/