ایران تبدیل به کشور مهندس‌ها شده است! گزارش طرح آمارگیری از نیروی کار در سال‌های ٩٠ تا ٩٥ نشان می‌دهد که به ازای هر یک تکنیسین در ایران ١,٧ نفر مهندس وجود دارد. این موضوع درحالی رخ می‌دهد که به گفته علی ربیعی، وزیر کار در مناطقی که قطب صنعت نفت و گاز است کمبود تکنیسین و به‌عنوان مثال جوشکار ماهر احساس می‌شود. گزارش‌های مرکز آمار نشان می‌دهد که در کمتر از یک دهه تعداد دانشجویان ٢.٥ برابر شده است و سهم افراد دارای تحصیلات دانشگاهی از کل جمعیت ١٨ تا ٦٠‌سال از ١٤‌درصد به ٢٣‌درصد افزایش داشته است. این موضوع درحالی رخ می‌دهد که بازار کار نتوانسته به این سرعت خود را با ساختار آموزشی کشور تطبیق دهد و به گفته کارشناسان اقتصادی علاوه بر کمبود تکنیسین ماهر، سرمایه ملی گزافی صرف آموزش‌هایی شده است که مورد تقاضا و نیاز بازار کار نیست. جالب اینجاست که این آموزش‌ها هم از کیفیت لازم برخوردار نبوده و بر پایه گزارش ‌سال ٢٠١٥ مجمع جهانی اقتصاد، ایران با داشتن رتبه ٨٠ در رده‌بندی جهانی مهارت و آموزش در بین ١٢٤ کشور مورد بررسی، پایین‌تر از میانگین جهانی قرار گرفته است.
در قطب‌های نفت و گاز جوشکار ماهر کم داریم
آخرین محاسبات مرکز آمار ایران از وضع بازار کار کشور نشان می‌دهد که با وجود نرخ بیکاری
٦ /١٢‌درصدی کل کشور در فصل بهار، نرخ بیکاری جوانان ١٥ تا ٢٩‌سال بیش از دو برابر این میزان و معادل ٤ /٢٦‌درصد است. سهم این جوانان از
٣ /٣‌میلیون نفر بیکار در کل کشور هم به ٨ /١‌میلیون نفر می‌رسد که ١ /١‌میلیون نفر آنها پسران جوان و ٧٠٠‌هزار نفر آنها دختران جوان هستند. جوانانی که احتمالا بخش قابل توجهی از آنان در سال‌های گذشته در دانشگاه‌ها مشغول به تحصیل بوده‌اند و اکنون دیگر وقت آن فرارسیده که وارد بازار کار شوند. اما این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که تعداد دانشجویان در کمتر از یک دهه ٥ /٢ برابر شد و سهم افراد دارای تحصیلات دانشگاهی از کل جمعیت ١٨ تا ٦٠‌سال از ١٤‌درصد به ٢٣‌درصد افزایش یافت. افزایشی که برخلاف نظر عموم، جامعه کارشناسان اقتصادی با نگرانی نسبت به آن سخن می‌گویند.
امید شنعه، رئیس بنیاد توسعه و تعاون تهران در این‌باره به «شهروند» می‌گوید: دانشگاه‌های کشور به‌جای توجه و پاسخگویی به تقاضاهای اقتصادی بر تقاضاهای اجتماعی متمرکز شده‌اند و نرخ بالای بیکاری در میان افراد تحصیلکرده نسبت به سایر افراد نیز نشان از عدم تطابق رشته‌های تحصیلی بازار کار و تقاضای بنگاه‌های اقتصادی دارد.
میثم‌ هاشم‌خانی دیگر کارشناس اقتصادی است که عملکرد نظام آموزشی ایران را مورد انتقاد قرار داده و درباره کمیاب شدن نیروی ماهر سخن گفته و ادامه می‌دهد: امروزه دانشگاه‌ها صرفا به «کارخانه‌های تولید مدرک» تبدیل شده‌اند و به تدریج فراموش کرده‌اند که باید مهارت‌های مورد نیاز بازار کار را هم به دانشجویان خود یاد بدهند. از طرفی دانشگاه‌ها در کنار تولید انبوه «مدرک»، به تولید انبوه «اعتماد به نفس کاذب» هم مشغول هستند.
البته این تنها کارشناسان اقتصادی نیستند که از نبود آموزش‌های مطابق با نیاز بازار کار در دانشگاه‌ها انتقاد می‌کنند. علی ربیعی وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی در این‌باره می‌گوید: بسیاری از بیکاران کشور فاقد مهارت خاص بوده و این امر سبب شده که در مناطقی که پروژه‌های بزرگ مانند صنایع نفت و گاز داریم، نیروی کار مورد نیاز مانند جوشکار ماهر کم باشد.
البته برخی دلیل این اتفاق را نبود انگیزه برای تعریف رشته‌های جدید در دانشگاه‌ها و پیچیده بودن پروسه اخذ مجوز عنوان می‌کنند. میثم ‌هاشم‌خانی که معتقد است انگیزه دانشگاه‌ها برای ارایه رشته‌های متناسب با بازار کار پایین است، ادامه داد: از طرفی اگر دانشگاه‌ها بخواهند رشته‌های متناسب با بازار کار ارایه کنند یا حتی برخی درس‌های رشته‌های فعلی را به درس‌هایی سازگار با نیاز بازار کار تغییر دهند، معمولا نیازمند انواع مجوزهای پیچیده وزارت علوم و سایر نهادها هستند؛ برای مثال مدیران اکثر دانشگاه‌ها می‌دانند که بازار کار برای «تکنیسین‌های جوشکاری» بسیار بیشتر از اکثر رشته‌های مهندسی است، اما اکثر دانشگاه‌ها انگیزه برای راه‌اندازی رشته جدید در زمینه تکنیسین جوشکاری ندارند، چون به واسطه مدرک‌زدگی استخدام‌های دولتی و نیز پمپاژ شبانه‌روزی مدرک‌زدگی از طرف رسانه‌های تاثیرگذاری مانند صداوسیما، کم و بیش مطمئن هستند که همواره صندلی‌های هر رشته دانشگاهی، صرف نظر از انطباق یا عدم انطباق آن با نیازهای بازار کار پر خواهد شد.
رسوخ مدرک‌گرایی
غلبه فرهنگ مدرک‌گرایی در خانواده‌ها به‌واسطه اقتصاد دولتی کشور از دیگر عواملی است که به گفته برخی از کارشناسان اقتصادی به شکل‌گیری این ترکیب نامتوازن دامن زده است. نگاهی به گزارش طرح آمارگیری از نیروی کار سال‌های ١٣٩٠ تا ١٣٩٥ نشان می‌دهد در بین جمعیت شاغل کشور به‌طور متوسط به ازای هر نفر تکنیسین و دستیار، ٧ /١ نفر مهندس و متخصص وجود دارد. درحالی‌که این رویه در دیگر کشورها متفاوت است. رئیس بنیاد توسعه و تعاون تهران با بیان این‌که آموزش‌های کلاسیک جایگزین آموزش‌های کاربردی در کشور ما شده است، ادامه داد: درحالی تعداد تکنیسین‌ها در سایر کشورها ٣ برابر مهندسان آن جامعه است که به دلیل فرهنگ مدرک‌گرایی تعداد مهندسان در کشور از تکنیسین‌ها فزونی گرفته است. چنین مشکلی را در دیگر رشته‌های تحصیلی نیز شاهد هستیم . آن‌گونه که آمارها نشان می‌دهد تمایل به تحصیل در برخی از این رشته‌ها به صورت تصاعدی و چشمگیر افزایش یافته است. به‌عنوان نمونه متقاضیان تحصیل در رشته‌های گروه بهداشت و پزشکی ١٧ برابر شده، اما آیا بازار کار برای همه این افراد جا دارد؟
این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که به گفته‌ هاشم‌خانی، کارشناس اقتصادی دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها، عموما توقعات بالایی در بازار کار دارند و عموما حاضر نیستند بپذیرند که آموخته‌های دانشگاهی‌شان چندان ارزشمند نیست.
او معتقد است که دانش‌آموختگان دانشگاه‌ها باید یک دوره یادگیری ٢ تا ٣ ساله را برای خود در بازار کار برنامه‌ریزی کنند. در نتیجه دانش‌آموختگان دانشگاهی نه حاضرند در ٢‌سال نخست شغلی خود دستمزدهای پایین را بپذیرند و نه حاضرند در این دوره تلاشی برای یادگیری مهارت‌های مورد نیاز بازار کار انجام دهند.
آموزش منهای بازار کار
روند تغییرات هرم تحصیلی در کشور ایران (کارگاه‌های ١٠ نفر شاغل به بالا) طی سال‌های ١٣٨٥ تا ١٣٩٤ نشان می‌دهد که تعداد شاغلان با مدرک تحصیلی دانشگاهی از ١٨ به ٣٠درصد، با مدرک دیپلم از ٣٨ به ٤١‌درصد و با مدرک زیر دیپلم از ٤٤ به ٢٩‌درصد رسیده است. این اتفاق در شرایطی رخ می‌دهد که شنعه معتقد است بخش عمده‌ای از آموزش‌های ارایه شده به دانشجویان یا دانش‌آموزان هیچ تناسبی با نیاز بازار کار نداشته و به نوعی سرمایه کشور اتلاف می‌شود.
او که بزرگترین بحران نظام آموزشی ما را بالا بودن نرخ بیکاری و نبود شغل در رشته‌های علوم انسانی می‌داند، در ادامه می‌افزاید: اکثر کسانی که در این رشته تحصیل کرده‌اند، بیکارند یا در رسته‌های شغلی بی‌ارتباط با رشته تحصیلشان مشغول به کار هستند. وقتی قرار است چنین اتفاقی رخ دهد چه لزومی دارد که فردی سال‌های زیادی از عمر خود را صرف آموزشی کند که قرار نیست به کارش آید.
تولید انبوه مهندس
اما عملکرد نه چندان مناسب مراکز فنی و حرفه‌ای از دیگر عوامل بالا بودن نرخ بیکاری در ایران است که رئیس بنیاد توسعه و تعاون بدان اشاره می‌کند. او با بیان این‌که مهارت‌آموزی را از آمار و رقم خارج کنیم، ادامه داد: مهم نیست که چند نفر در‌ سال مهارت‌های فنی و حرفه‌ای را کسب می‌کنند. آنچه اهمیت دارد اشتغال ایجاد شده در کشور است.
شنعه ادامه داد: اکنون با بیکارانی روبه‌رو هستیم که تحصیلکرده هستند و برای خود منزلت اجتماعی دارند که حاضر نیستند تن به هر کاری دهند. از سوی دیگر هیچ پیوندی با دانشگاه و صنعت وجود ندارد و هر یک جزیره‌ای کار می‌کنند. در نتیجه ما با انبوهی از نیروی کار روبه‌رو هستیم که تحصیلکرده‌اند و تحصیلات آنها در صنعت کارایی ندارد. اکنون ما در تولید انبوه مهندس جزو پنج کشور اول دنیا هستیم که برای آنها نمی‌توان کار مناسبی پیدا کرد.
سیگنال غلط دستگاه‌های دولتی
سهم بالای افراد دارای تحصیلات دانشگاهی در بخش دولتی نسبت به بخش خصوصی از دیگر اتفاقات این روزهای بازار کار و نظام آموزشی ایران به شمار می‌آید. در بخش خصوصی این سهم حدود ١٠‌درصد و در بخش دولتی بیش از ٦٥‌درصد است! و سطح دستمزدها در بخش دولتی نیز به‌طور قابل ملاحظه‌ای بیش از بخش خصوصی است (متوسط درآمد سالانه حاصل از مشاغل مزد و حقوق‌بگیری در بخش دولتی در حدود دو برابر بخش خصوصی است). از این‌رو، اشتغال بخش دولتی این سیگنال را به متقاضیان کار داده که در شرایط کنونی که یافتن شغل مناسب دشوار است (احتمال بیکار ماندن بالاست)، افزایش سطح تحصیلات می‌تواند راهی باشد برای ورود آنها به اشتغال در بخش دولتی که هم امنیت شغلی بیشتر و هم دستمزد بالاتری نسبت به بخش خصوصی دارد.