اقتصاد بازار: بحث نحوه تأمین مالی شرکت های کوچک و متوسط بهانه‌ای بود برای برپایی میزگردی با حضور مجتبی متقی، مشاور شهرک علمی تحقیقاتی اصفهان در امور بورس و تأمین مالی؛ احسان خیام باشی، هماهنگ کننده ملی پروژه توسعه نظام مبادلات پیمانکاری فرعی (SPX) سازمان توسعه صنعتی ملل متحد (یونیدو) و احمد ورد، مدیرعامل شرکت غیر دولتی صندوق پژوهش و فناوری اصفهان؛ میزگردی که در آن موانع ارتقاء و توسعه شرکت های خرد، کوچک و متوسط و راهکارهای پیشنهادی برای تأمین مالی در کسب و کار شرکت ها مطرح شد. بازاری تازه که بال دوم تأمین مالی پس از بازار پول خوانده می شود اما بسیاری از کسب و کار های ایران از نحوه استفاده از مزایای آن اطلاع چندانی ندارند.

اقتصاد بازار: ضمن خوش آمدگویی و تشکر برای گفت‌و‌گو درباره نحوه تأمین مالی شرکت های کوچک و متوسط از بازار بورس؛ به عنوان نخستین پرسش از آقای متقی می خواهیم بپرسیم که جایگاه شرکت های کوچک و متوسط تا کجاست و تا چه اندازه حضور آن ها در سیستم اقتصادی کشور اهمیت دارد؟
مجتبی متقی: شرکت هایی که از آن ها به عنوان بنگاه های کوچک و متوسط یاد می شوند، نقش مهمی در تولید ناخالص ملی و اشتغال کشور دارند. سهم 15 درصد در تولید ناخالص ملی و طبق آمار رسمی 45 درصد در ایجاد اشتغال نشان دهنده اهمیت و جایگاه این شرکت هاست. هرچند سهم صادرات آن ها زیاد نیست ولی سهم آن ها در اشتغال زایی و کاهش نرخ بیکاری، برای کشور بسیار حائز اهمیت است. با استناد به تعریف سازمان صمت، مجموعه های زیر 50 نفر را کوچک و متوسط می نامید؛ در حالی که بانک مرکزی، حدود 100 نفر را ارزیابی می کند که این حاکی از نقش پررنگ آن ها در اقتصاد کشور است. از طرفی، چون راه اندازی این نوع شرکت ها به آسانی امکان پذیر است و میزان انعطاف پذیری بالایی دارند، درسیستم اقتصادی مورد توجه هستند و مدل های حمایتی، سیستم بانکی و بازار سرمایه، نهادهای مالیاتی و دارایی، برای آن ها برنامه ریزی می کنند که نشان از اهمیت شرکت های کوچک و متوسط دارد.

اقتصاد بازار: آقای خیام باشی! جایگاه این شرکت ها در سطح جهانی چگونه است و آیا تفاوت محسوسی بین ایران و سایر کشورها وجود دارد؟
احسان خیام باشی: در سطح جهانی به ویژه کشورهای توسعه یافته و اروپا، کسب و کارهای کوچک و متوسط 95 درصد کل کسب و کارها را شامل می شود که در مقایسه با ایران که حدود 97 درصد کسب و کارها، جزو کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط هستند، تفاوت چندانی مشاهده نمی شود. اما سهم کسب و کارهای کوچک و متوسط ما در تولید ناخالص ملی 15 درصد و این سهم در کشورهای اروپایی 65 درصد است و این تفاوت بیش از 4 برابری، نشان می دهد که کسب و کارهای کوچک و متوسط ما طبق نُرم جهانی، در واقع کوچک و متوسط نیستند.
به عنوان مثال شرط مهم در نرم جهانی در یک کسب و کار متوسط در کنار تعداد نیروی بین 50 تا 250 و یا 50 تا 150 نفر، فروش بین 10 تا 50 میلیون یورو با حجم سرمایه گذاری 10 تا 45 میلیون یورو است در حالی که در کشور ما، عمده کسب وکارهای متوسط از نظر تعداد نیرو، در فروش و سرمایه گذاری، بسیار کمتر از رقم فوق هستند و این باعث شده شرکت های متوسط ما در رده شرکت های کوچک در استاندارد جهانی قرار گیرند. لذا شکاف بزرگی بین صنایع کوچک و بزرگ ما به وجود آمده است. در یک جمع بندی کلی می توان گفت تعداد زیادی از صنایع و شرکت های ما، خرد و کوچک و تعداد معدودی بزرگ هستند و شکاف بزرگی میان کسب و کارهای کوچک و بزرگ وجود دارد که با کسب و کارهای حد متوسط پر نشده است و در نتیجه سهم آن ها در تولید ناخالص ملی نیز کافی نیست.
ما باتعداد نسبتاً مناسبی از کسب و کارهای بزرگ در سطح ملی مواجه هستیم که نمی توانند در یک زنجیره تأمین کامل به کسب و کارهای متوسط و کوچک متصل شوند و مجبورند با کسب های درواقع خرد و در ظاهر متوسط ارتباط بگیرند و کاملاً مشخص است که این کسب و کارهای خرد نیز نمی توانند نیازهای آن ها را تأمین کنند . این توسعه ناقص در طی سال های گذشته باعث شده که همواره زنجیرۀ تأمین ما دچار مشکل باشد.

اقتصاد بازار: این مشکل به دلیل فقدان نهادهای حمایتی و قوانین است؟
احسان خیام باشی: ابداً! ما معادل تمام کشور های دیگر نهاد های حمایتی، قوانین و سیاست های حمایتی داریم ولی کشور های توسعه یافته توانسته اند فضای کسب و کار خود را به گونه تنظیم نمایند که صنایع در یک رشد تدریجی از خرد به کوچک و به متوسط و از متوسط به بزرگ رشد می کنند، ولی متأسفانه این اتفاق در ایران نیفتاده است. صنایع ما نه تنها توسعه نمی یابند بلکه به سمت خردی و کوچک شدن میل می کنند ومسئله ی اصلی این است که ما باید به سیاست هایی بیندیشیم که رانت خاصی را برای صنایع کوچک و متوسط ایجاد نکند.
احمد ورد: موتور محرکۀ اقتصاد بسیاری از کشورها بر عهده شرکت های کوچک و متوسط است؛ ولی متأسفانه، حجم بزرگی از اقتصاد کشور دولتی است که عملاً شرکت ها باید یا مشتری دولت و یا خدمات رسان به دولت باشند و با توجه به سهم دولت در تولید ناخالص ملی، عملاً جایی برای شرکت های کوچک وجود ندارد. مدلی از شرکت های کوچک و خرد که همان استارت آپ ها هستند می توانند نو آوری ها را به کسب و کارهایی پایدار تبدیل کرده و به بازار عرضه کنند. خوشبختانه در ایران جوّ مناسبی برای استارت آپ شکل گرفته است و امکان تبدیل به شرکت هایی که بتوانند روی پای خود بایستند و سپس به شرکت های کوچک و متوسط تبدیل شوند وجود دارد.

اقتصاد بازار: راهکار تأمین مالی در این شرکت ها چیست؟
احمد ورد: در خصوص تأمین مالی شرکت های خرد و استارت آپ ها، چندین روش برای تأمین مالی وجود دارد، در اولین مرحله (مرحله ایده پردازی) تأمین مالی به عهده مؤسسین و دوستان و نزدیکان آن ها است در قدم بعدی و در مرحله تهیه کمینه محصول پذیرفتنی (کمپ) تأمین مالی به عهده فرشتگان کسب و کار یا خیرین کارآفرین که معمولا به خاطر انجام مسئولیت اجتماعی خود در این مرحله علیرغم ریسک بالا، سرمایه گذاری می کنند؛ پس از تطابق محصول و بازار، سرمایه گذاری با شرکت های سرمایه گذاری حرفه ای و متخصص یا VC است. در ایران شرکت های حمایتی با وام های قرض الحسنه، حمایت های مالی را انجام می دهند.
مجتبی متقی: به دلیل فقدان منابع مالی کافی و جایگزین، امکان رشد تدریجی فراهم نیست. در کشور ما همیشه تأمین مالی منوط به وام های بانکی است و این عاملی برای کشاندن شرکت ها به ورطۀ کوچک شدن و توسعه نیافتگی به دلیل مشکلات مربوط به پرداخت وام های بانکی است و چون بنگاه ها و شرکت های اقتصادی ما چندان به روش های تأمین مالی مسلط و مطلع نیستند، مثلاً بازار سرمایه برای استارت آپ مناسب نیست چون هنوز شرکت وارد عرصۀ فعالیت های خود نشده است؛ همین طور شرکت های نوپا به دلیل نداشتن جریان نقدینگی کافی برای بازپرداخت وام، در تأمین مالی از بانک و پرداخت آن دچار مشکل می شوند؛ همچنین بزرگترین مشکل در توسعۀ SME، فقدان منابع مالی کافی و جایگزین است. امکاناتی که اکنون در این راستا درکشور ما وجود دارد این است که شرکت می تواند وارد بازار کوچک و متوسط فرابورس شده، پذیرش شود و عرضۀ عمومی سهام دهد و از طریق عرضۀ عمومی سهام برای شرکت تأمین مالی کند. شرکت می تواند با سرمایۀ از 100 میلیون تومان تا 50 میلیارد تومان وارد بازار بورس شود. اگر شرکتی در سالیان گذشته دچار ضرر و زیان انباشته شده است، به شرط آن که چشم انداز روشن و موفقی داشته باشد در SME پذیرش می شود. مثلاً شرکت گز سکۀ اصفهان به عنوان اولین شرکت دانش بنیان در بازار بورس پذیرفته شد.
احسان خیام باشی: مطالعات یونیدو نشان می دهند که هر برنامۀ توسعه با تمرکز بر صنایع کوچک و متوسط به سه دلیل می تواند با شکست مواجه شود: اول عدم اطلاع این صنایع کوچک و متوسط از برنامه های حمایتی؛ دوم طرح های خاص حمایت از صنایع کوچک و متوسط معمولاً منجر به ایجاد رانت خاصی شده که از بزرگ شدن آن ها جلوگیری می کند. مثلاً یک نوع سیاست خاص حمایت مالیاتی یا تأمین اجتماعی و معافیت بیمه ای برای این صنایع باعث می شود که آن ها از بزرگ شدن خود اجتناب کنند؛ و سوم سیاست های حمایتی منجر به افزایش بوروکراسی می شود. یونیدو برای توسعه کسب و کارهای کوچک و متوسط تنها سیاست هایی را پیشنهاد می کند که منجر به بهبود فضای کسب و کار در سطح عمومی و برای همه ابعاد صنایع گردد. به طور مثال گروه بزرگی از استفاده کنندگان از روش تأمین مالی از طریق بدهی، صنایع کوچک و متوسطی هستند که از بورس غافل مانده اند و می توانند به ابزار های مناسب تأمین مالی که نه ایجاد رانت کرده و نه محدودیتی برای آن ها ایجاد می کنند، متوسل شوند. لذا ابزارهای نوین مالی در سیاست های سازمان های توسعه ای دنیا پذیرفته شده است به شرطی که دارای فراگیری کافی، اطلاع رسانی کامل و بدون ایجاد بروکراسی باشد.
مجتبی متقی: استفاده از ابزارهای نوین به شرکت ها در تأمین مالی و افزایش سرمایه کمک می کنند. شرکت ها باید برای فراگیر شدن از پشتیبانی نهادهای ذی ربط برخوردار شوند. اطلاع و بهره برداری از روش های تأمین مالی متعدد و متفاوت مزیت خاصی است که هر شرکت به فراخور خود باید امکان بهره مندی از آن را فراهم سازد.
احسان خیام باشی: نهادهای حمایتی باید بدون ایجاد رانت، به تسهیل فضای کسب و کار کمک کنند. یقیناً تعداد نیرو، ملاکی برای بزرگ شدن کسب وکار نیست و بسته بودن راه های توسعه نیز دلیلی برای عقب نشینی نیست. صنایع کوچک و متوسط باید بپذیرند برای ورود به بازارهای بین المللی باید به حداقل استانداردها رسید و توجه داشته باشند که استفاده از هر نوع حمایت رانتی برای صنایع کوچک و متوسط، هر چند در کوتاه مدت می تواند برایشان مؤثر باشد ولی در دراز مدت با شکست مواجه می شود.
به نقل از ماهنامه نوسان