با توجه به آنکه طی روزهای گذشته اخباری در خصوص حمله نظامی ایالات متحده از سوی رسانه‌های آمریکایی منتشر شد گمانه‌زنی‌های فراوانی در خصوص علل عدم حمله واشنگتن مطرح شد. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟

در درجه اول باید به مردم کشورمان حق دهیم که تا حدودی نگران هستند و بسیار دقیق این تحولات را دنبال می‌کنند. البته این استثنا را باید قائل شویم چون عده‌ای این پدیده‌های سیاسی را با شک و شبهه دنبال کرده و بر این نظرند که همه این مسائل بازی از پیش طراحی شده بوده و به‌دنبال تئوری‌های توطئه هستند. همچنین عده‌ای بر این قول هستند که همه این مسائل چیزی بیش از جنگ زرگری از سوی آمریکا نیست.

اما به‌نظر می‌رسد شما با هیچ‌یک از این تئوری‌ها در خصوص تنش میان تهران-واشنگتن موافق نیستید.

آنچه که در صحنه در حال وقوع بوده کاملا حقیقی است و دقیقا آنچه که افکار عمومی نیز دنبال می‌کنند واقعی بوده و در پشت پرده گفت‌و‌گوهای پنهانی میان تهران-واشنگتن نیست. واقعیت همین مسائلی است که افکار عمومی دنبال می‌کنند.

برای بسیاری از ایرانیان رفتار واشنگتن در قبال تهران قابل درک نیست. به‌گونه‌ای که رسانه‌های آمریکایی اعلام کردند که دونالد ترامپ دستور حمله نظامی به ایران را صادر کرده بود اما پس از آن اعلام شد که وی در لحظات آخر از این اقدام منصرف شده است. آیا واقعا ترامپ به‌دنبال حمله به ایران بود؟ همچنین مکانیسم تصمیم‌گیری در ایالات متحده در این خصوص چگونه است؟

رسانه‌های معتبر آمریکایی همچون نیویورک تایمز و واشنگتن پست این مساله را تائید کرده‌اند. در ایالات متحده مکانیسم تصمیم‌گیری وجود دارد. همچنین به‌نظر می‌رسد ترامپ یک هدفی از مطرح‌کردن مسائل به این گونه را دنبال می‌کند. همچنین به‌نظر می‌رسد ایالات متحده به‌دنبال آن است تا یک اجماع جهانی علیه ایران به‌وجود آورد. باید بدانیم که اینگونه نیست که پنتاگون وزارت دفاع ایالات متحده و یا مشاوران رئیس‌جمهور برنامه‌ریزی کنند که روزی مشخص قرار است اهدافی در ایران مورد هدف قرار گیرد. پس از آن در دقیقه 90 اندکی قبل از آنکه عملیات آغاز شود ترامپ دستور لغو حمله را صادر می‌کند. بعید به‌نظر می‌رسد این‌گونه باشد. اینکه چنین حمله احتمالی به ایران ساختگی بوده و یا نه خیلی نمی‌توان به آن پرداخت. اما نکته‌ای که حائز اهمیت بوده این است که ترامپ به‌دنبال اجماع جهانی در همراهی خود باید ایجاد کند.

چرا ترامپ نیاز دارد علیه ایران اجماع جهانی در همراهی با ایالات متحده ایجاد کند؟

اساسا ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهوری رادیکال و جنگ‌طلب چه خود و یا کابینه‌اش شناخته می‌شوند. اگر دقت کنیم در خود آمریکا نیز به‌طور اخص در میان دموکرات‌ها مخالفان ترامپ ابراز نگرانی می‌کنند از اینکه باید مراقب بود تا ترامپ آمریکا را وارد یک جنگ گسترده جدید در خاورمیانه نکند. از سوی دیگر شاهدیم که متحدان همیشگی ایالات متحده در اتحادیه اروپا به جز بریتانیا که همواره همراه آمریکا بوده است، اما فرانسه، آلمان و ایتالیا و در مرحله بعدی روسیه و چین به هیچ‌عنوان با آمریکایی‌ها به‌خصوص شخص دونالد ترامپ همراهی نکرده و مخالفت خودشان را با خروج یکجانبه واشنگتن از توافق هسته‌ای اعلام داشته‌اند. همچنین در آمریکا نیز کم نیستند دموکرات‌ها و منتقدانی که مقصر اصلی افزایش تنش‌ها را ترامپ می‌دانند که ایشان از برجام به‌صورت یکجانبه از توافق هسته‌ای (برجام) خارج شد. لذا اگر در حال حاضر و تحت این شرایط ترامپ وارد یک درگیری نظامی با ایران شود هم در خود آمریکا خیلی از او حمایت نمی‌شود چون با انتقادات خیلی زیادی همراه است و همچنین در اروپا نیز همین‌گونه است به‌گونه‌ای که بسیاری از متحدان آمریکا نیز با واشنگتن همراهی نمی‌کنند. از سوی دیگر روسیه و چین نیز با واشنگتن همراهی نمی‌کنند. همچنین ممکن است بسیاری از کشورهای دیگر نیز با واشنگتن همراهی نکنند. بنابراین با واشنگتن احتمالا عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی همراهی خواهند کرد. باید بدانیم که کابینه ترامپ از چنین مساله‌ای آگاهی دارند. بنابراین به‌دنبال آن هستند تا افکار عمومی را خیلی بیشتر علیه ایران همراه کنند. به همین دلیل به‌نظر می‌رسد ترامپ دارد تلاش می‌کند تا ایران را جنگ‌افروز و فراری از مذاکره نشان دهد و این‌گونه مطرح دارد که این ایران است که تن به مذاکره نمی‌دهد. بنابراین در نتیجه هیچ ‌راهی به‌جز درگیری نظامی باقی نمانده بود. لذا این مساله بسیار مهم است که جمهوری اسلامی ایران در تله‌ای که آمریکایی‌ها طراحی کرده‌اند گرفتار نشود. در حال حاضر اجماع جهانی علیه ایران نیست. این در حالی است که در سال‌های گذشته این‌گونه بود همچنین با توجه به قطعنامه‌هایی که در شورای امنیت علیه ایران صادر شد در زمان دولت احمدی‌نژاد به اتفاق آرا بود. به‌گونه‌ای که به‌جز بریتانیا، فرانسه و ایالات متحده حتی چین و روسیه نیز علیه ایران رای دادند. تمام قطعنامه‌هایی که علیه ایران در شورای امنیت در آن زمان صادر شد به اتفاق آرا بود یعنی حتی یک کشور نبود که با محکومیت ایران مخالفت کند. این در حالی است که در حال حاضر آن اجماع وجود ندارد. نه‌تنها آن اجماع در حال حاضر علیه ایران وجود ندارد بلکه کم نیستند کسانی که انگشت اتهام را به سوی ترامپ نشانه گرفته‌اند و صراحتا اعلام می‌دارند که در این افزایش تنش‌ها و درگیری که ممکن است به‌وقوع بپیوندد واشنگتن نیز مقصر بوده است، به‌گونه‌ای که بزرگترین تقصیر ترامپ این بوده است که با بیرون آمدن یکجانبه از توافق هسته‌ای (این در حالی است که همه کشورهای امضا‌کننده برجام مخالف خروج ایالات متحده از توافق هسته‌ای بودند) از سوی دیگر آژانس بین‌المللی انرژی اتمی بر اساس گزارشاتی که داده است تائید می‌کند که ایران بر اساس مقررات بین‌المللی عمل کرده و طی این مدت به تعهداتش در برجام متعهد بوده است. لذا این مساله باعث می‌شود برخلاف گذشته که علیه ایران اجماع وجود داشت چنین اجماعی در حال حاضر وجود ندارد. بنابراین دونالد ترامپ، جان بولتون و مایک پمپئو تلاش زیادی می‌کنند تا ایران را به‌گونه‌ای در میان افکار عمومی جهانی به‌خصوص در آمریکا محکوم کرده و این‌گونه وانمود نمایند با توجه به آنکه ایران تمامی درها را به روی صلح و مذاکره بست، این کشور دیگر چاره‌ای برای آمریکا به‌جز حمله نظامی باقی نگذاشت. این همان نکته‌ای است که باید به آن توجه داشت آمریکایی‌ها این‌گونه مطرح داشتند که واشنگتن به‌دنبال حمله نظامی به ایران بود اما اصطلاحا در دقیقه 90 ترامپ اعلام کرد دست نگه دارید. به‌نظر می‌رسد این مسائل بخشی از آن تلاش‌هایی است که واشنگتن سعی می‌کند اعلام دارد که ما همه‌گونه همراهی و تلاش را به کار بردیم تا کار به درگیری نظامی نکشد اما این ایران بود که خود به‌دنبال درگیری نظامی بود.

شواهد و قرائن دیگری نیز می‌توانید بر اثبات چنین سناریوی احتمالی از سوی واشنگتن ارائه کنید؟

دلیل دیگری که می‌توان مطرح کرد این است که اگر دقت کنیم بعد از آنکه تهران اعلام کرد پهپاد آمریکایی توسط پدافند ایران در پاسخ به تجاوز این پرنده ایالات متحده به حریم هوایی‌اش با دادن اخطار قبلی این پهپاد را منهدم کرد. ترامپ بلافاصله اعلام داشت که ایران مرتکب اشتباه فاحشی شد. معنی این موضع چیست؟ معنی آن این است که واشنگتن به تهران درسی خواهد داد که منهدم‌کردن پهپاد آمریکایی چه معنایی دارد. اما چند ساعت بعد ترامپ در دیدار نخست‌وزیر کانادا موضعش را اصطلاحا 180 درجه تغییر داده و اعلام داشت به احتمال زیاد این اشتباهی بوده که ایرانیان مرتکب شده‌اند به‌گونه‌ای که ممکن است یک فرد نظامی به اشتباه دستور انهدام را صادر کرده است. یعنی به‌گونه‌ای که این حرف را در دهان ایرانی‌ها می‌گذارد که ایرانی‌ها خیلی مقصر نبوده‌اند. به‌نظر همه این مسائل همان تلاش‌هایی است که آمریکایی‌ها و به‌خصوص دونالد ترامپ انجام می‌دهند تا احتمالا این‌گونه مطرح دارند که ایالات متحده تا حد ممکن با ایران همراهی کرد حتی من به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا حاضر شدم به ایرانی‌ها بگویم که به اشتباه پهپاد آمریکایی را منهدم کرده است. بنابراین به‌نظر می‌رسد ترامپ به‌دنبال آن است که این‌گونه وانمود نماید که این واشنگتن نبود که به استقبال جنگ رفت بلکه این تهران بود که خواستار جنگ بود. لذا این نگرانی وجود دارد که ترامپ و مشاورانش در کاخ سفید به‌گونه‌ای دقیق و از پیش طراحی شده ایران را در چنین دامی بیندازد و همانند گذشته یک اجماع جهانی علیه ایران ایجاد نماید. در نتیجه آن ممکن است همه کشورها این‌گونه مطرح دارند که درست است که با بسیاری از مواضع ترامپ موافق نیستیم و بسیاری از دیدگاه‌هایش مورد قبول نیست، اما ایران راه دیگری برای آمریکایی‌ها به‌جز درگیری نظامی باقی نگذاشت. بنابراین شکل‌گیری چنین فضایی کاملا به نفع ترامپ است. حال ترامپ لبخند می‌زند و این‌گونه ادعا می‌کند همان کسانی که پهپاد آمریکایی را منهدم کردند همان‌ها به نفتکش‌ها آسیب زدند. لذا واشنگتن به‌دنبال آن است تا ایران را ستیزه‌جو نشان دهد. تاکنون نتوانسته فضا را در حد مطلوب علیه ایران کند. بنابراین به‌نظر می‌رسد خیلی فاصله وجود دارد تا چنین فضایی به منظور درگیری نظامی ایجاد شود. اما واقع ماجرا این است که ترامپ در حال تدارک دیدن مقدمات لازم به منظور جنگ روانی و پس از آن یک جنگ را با ایران آماده می‌کند. هدف اولیه ترامپ آن است که افکار عمومی را علیه ایران بسیج کند.

اگر درگیری احتمالی میان تهران- واشنگتن با ایجاد اجماع جهانی (که البته خیلی مشکل است) و آماده‌سازی افکار عمومی جهانی به‌وقوع بپیوندد موقعیت و رفتار احتمالی ایران در قبال چنین درگیری تحمیلی احتمالی چه خواهد بود؟ همچنین آیا آمریکایی‌ها قدرت بازدارندگی ایران را دست‌کم گرفته‌اند؟

با توجه به آنکه این پهپاد پیشرفته آمریکایی که در ارتفاع خیلی بالایی پرواز می‌کرده است منهدم‌کردن آن کار ساده‌ای نبوده است اما ایران با دارا‌بودن موشک‌های دقیق موفق شد این پهپاد را منهدم کند. بنابراین به‌نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها هم قدرت بازدارندگی کشورمان را دست‌کم فرض نکرده‌اند. یعنی این‌گونه نیست که آمریکایی‌ها بر این تصور باشند که ایران هدفی آسان از لحاظ نظامی است. بعید به‌نظر می‌رسد چنین تصویر و تصوری از ایران داشته باشند. بدون شک ایران توانایی ضربه‌زدن به آمریکایی‌ها و متحدانش را دارد، اما با توجه به آنکه من نظامی نیستم بنابراین نمی‌توانم در مورد مسائل نظامی نظر کارشناسی بدهم. اما به‌نظر می‌رسد بدون شک حزب‌ا... لبنان می‌تواند موشک‌های زیادی به سوی سرزمین‌های اشغالی پرتاب کرده و خسارات و تلفاتی را به رژیم صهیونیستی وارد کند. همچنین بدون شک متحدان منطقه‌ای ایران می‌توانند در هر صورت صدماتی را به نیروهای آمریکایی در منطقه وارد کنند. از سوی دیگر در خلیج فارس هم به همین ترتیب است به‌گونه‌ای که موشک‌های میان‌برد و دوربرد ایران می‌توانند اهدافی را در عربستان، امارات و بحرین هدف قرار دهند. بنابراین ایران می‌تواند ضرباتی را به آمریکا و متحدانش وارد کند. البته آمریکایی‌ها و متحدانش هم بیکار نمی‌نشینند.

یعنی از دیدگاه شما آمریکایی‌ها به‌دنبال تکرار سناریوی افغانستان در 2001 و عراق در سال 2003 هستند؟

باید بدانیم که آمریکایی‌ها به گفته خودشان به‌دنبال تغییر حکومت در ایران نیستند. البته آنها علاقه بسیاری دارند تا تغییر در ایران صورت گیرد. اما آمریکایی‌ها خودشان که می‌گویند قصد چنین کاری ندارند.

توان آمریکایی‌ها در پیاده‌کردن چنین سناریویی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به‌نظر می‌رسد آمریکایی‌ها نمی‌توانند چنین سناریویی را عملیاتی کنند. به‌دلیل آنکه برخلاف عراق و افغانستان، اشغال ایران کار ساده‌ای نیست. بنابراین آمریکایی‌ها به‌دنبال آن نیستند که نیروهای نظامی خودشان را وارد ایران کنند. چون به خوبی می‌دانند نظام جمهوری اسلامی ایران از حمایت مردمی برخوردار است. بنابراین آمریکایی‌ها به هیچ‌عنوان به‌دنبال اشغال خاک ایران و پیاده‌کردن نیرو همچون افغانستان و عراق نیستند بلکه آنها از طریق شلیک موشک‌هایشان از خلیج فارس و از پایگاه‌هایشان در منطقه، به‌علاوه بمباران‌های هوایی زیرساخت‌ها و مراکز ارتباطی کشور را مدنظر دارند. باید بدانیم که ایالات متحده حتی یک سرباز هم وارد خاک ایران نخواهد کرد.

هدف آمریکایی‌ها از چنین حمله نظامی احتمالی چیست؟

هدف آنها کاملا مشخص است. آمریکایی‌ها به خیال خودشان در پی واردکردن آسیب‌هایی به کشور هستند که تا سالیان سال بازسازی آنها طول بکشد. البته امیدوار هستیم که چنین سناریویی هیچ‌وقت به‌وقوع نپیوندد. البته خیلی روشن نیست که آنها به‌دنبال عملیاتی‌کردن چنین سناریویی باشند، چون زمان تاکنون به نفع آمریکایی‌ها بوده است. اینکه ایران وارد جنگ نظامی نشده و جنگی میان تهران-واشنگتن به‌وقوع نپیوندد و همچنین مذاکره‌ای هم در مقابل انجام شود این دقیقا به نفع آمریکایی‌ها خواهد بود. به‌دلیل آنکه زمانی که نه ‌مذاکره و نه جنگ صورت نمی‌گیرد اما متاسفانه تحریم‌ها و فلج‌شدن اقتصاد ادامه می‌یابد. بنابراین این مساله دقیقا به نفع آمریکایی‌هاست، به‌دلیل آنکه براساس تخمین‌ها و گمانه‌زنی‌های صورت گرفته وضعیت اقتصادی کشورمان وضعیت مطلوبی ندارد. تخمین‌های موجود نشان می‌دهد که رشد اقتصادی ایران در سال 98 ممکن است به منفی 6 برسد. تورم بسیار بالا است. همچنین عملا آمریکایی‌ها با تحریم‌هایی که اعمال داشته‌اند جلوی صادرات نفت ایران را گرفته‌اند. به‌گونه‌ای که هیچ‌کشوری بر اساس تحریم‌های آمریکایی‌ها حاضر نیست و یا نمی‌تواند از ایران نفت خریداری کند. لذا ایران در بهترین حالت با استفاده از سایر راه‌های غیرمرسوم و معمول همچون قاچاق نفتش را به فروش برساند. همچنین پس از فروش نیز ایران نمی‌تواند پولش را بازگرداند. به‌عنوان نمونه مسئولان فوتبال کشورمان خیلی سعی کردند تا پول سرمربی فوتبال پرسپولیس را پرداخت کنند و در نهایت مسئولان فدراسیون فوتبال مجبور شدند تا به‌صورت نقدی (اسکناس) به ایشان پول بدهند. بنابراین نقل و انتقال ارزی از شبکه بین‌المللی بانکی بسیار سخت و پیچیده است.

با توجه به آنکه اروپایی‌ها در پی راه‌اندازی اینستکس بودند اما تاکنون اقدام عملی انجام نداده‌اند. آیا امکان راه‌اندازی‌ سازوکار مالی میان ایران و کشورهای اروپایی با توجه به فشارهای آمریکایی‌ها وجود دارد؟

واقعیت آن است که مساله حقوق بشر برای اروپایی‌ها بسیار حائز اهمیت است. اروپایی‌ها بسیار اصرار داشتند که ایران از برجام خارج نشود. بنابراین گذشت زمان بهبودی برای یافتن راه‌حلی میان ایران و کشورهای اروپایی نخواهد کرد. لذا زمان به نفع ترامپ است. متاسفانه تحریم‌ها به نفع واشنگتن تمام می‌شود. در حال حاضر تحریم‌های ظالمانه آمریکایی‌ها دردسرساز شده است. هرچند عده‌ای به‌دنبال آن هستند که کاسه و کوزه را بر سر دولت بشکنند اما چنین تحلیلی کاملا ساده‌انگارانه است که فقط مشکل ناتوانی‌های دولت دکتر روحانی است. ابعاد مساله بسیار بیشتر از این مسائل است. زمانی‌که هیچ‌ کشوری به‌دلیل تهدیدات آمریکایی‌ها حاضر نیست از کشورمان نفت خریداری کند همچنین اگر تازه نفتی هم از راه نامتعارف به فروش برسد معلوم نیست پول آن چگونه و در چه زمانی وارد کشور خواهد شد دیگر فرق نمی‌کند چه کسی رئیس‌جمهور باشد. لذا به‌نظر می‌رسد وضعیت کنونی وضعیت متعادلی نیست. به همین دلیل هم است که ترامپ درحال حاضر به گزینه نظامی نمی‌اندیشد، چون تمرکز خود را در بخش اقتصادی گذاشته است.

آیا این امکان وجود دارد در صورت پیروزی احتمالی ترامپ در دور دوم انتخابات در سال 2020 گزینه نظامی علیه تهران را عملیاتی کند؟

همه شواهد و قرائن نشان می‌دهد که متاسفانه شانس دونالد ترامپ خیلی زیاد است. آمار بیکاری در حال حاضر در دوره ترامپ کمترین و رشد اقتصادی نیز در بالاترین میزان و همچنین تورم در پایین‌ترین نقطه قرار دارد. از سوی دیگر طبقه متوسط در آمریکا وضعیت نسبتا مطلوبی دارند. بنابراین به‌نظر می‌رسد به ایشان رای خواهند داد. اما از سوی دیگر روشنفکران در آمریکا به‌دلیل عقاید خاص نژادپرستانه ترامپ خیلی موافق با او نخواهند بود. لذا ممکن است این برخورد نظامی احتمالی در صورتی که ترامپ در انتخابات موفق شود به‌وقوع بپیوندد اما چنین برخورد احتمالی در آینده نزدیک نخواهد بود.