نزدیک شدن سیاست گذار به بنگاه

بعد از حملات تروریستی یازده سپتامبر، صنعت هواپیمایی که از کار افتاده بود، از دولت حدود ۲۴ میلیارد دلار تقاضای حمایت مالی کرد. کنگره یک برنامه کمک مالی تصویب کرد که بر اساس آن، ۵ تا ۱۵ میلیارد دلار به صورت نقدی مستقیم و ۱۰ میلیارد دلار به صورت تضمین وام پرداخت می شد. صنایع دیگری که دچار مشکل بودند نیز به سرعت درخواست کمک مالی کردند. در واقع دولت برای نجات صنایع ضعیف اقدامات زیادی انجام داد. بعضی از مداخله های دولت موفقیت های کاملی بوده اند. کرایسلر وامش را ۷ سال زودتر از موعد پرداخت کرد و دولت ۳۵۰ میلیون دلار سود کرد. اگرچه دیگر شرکت ها مشکلات فراوان داشته اند. کمک مالی به لاک هید از همان ابتدا دچار مشکل بود. زمانی که رشوه دادن لاک هید آشکار شد، دولت دو تن از مدیران اجرایی عالی خود را اخراج و در ادامه همه فعالیت های لاک هید را کنترل کرد. امروزه تعداد کمی از صاحب نظران استدلال می کنند که یک خط مشی صنعتی (همان مداخله دولت در اقتصاد) قوی به شرکت ها کمک می کند که در اقتصاد جهانی که به سرعت در حال تغییر است، رقابت کنند. بیشتر کشورهای توسعه یافته، به دنبال تاسیس یک خط مشی صنعتی قوی نیستند. با وجود این، دخالت دولت در کسب وکار گاهی به روش مناسب و گاهی به روش نامناسب همچنان ادامه دارد. به عنوان مثال، منتقدان از دخالت های مختلف دولت از محدودیت های عمدی بر واردات، کمک های مالی به شرکت های در حال ورشکستگی، ارائه حجم زیاد یارانه، ضمانت های وامی، مزایای مالیاتی ویژه برای شرکت ها و صنایع خاص که دربرگیرنده یک خط مشی صنعتی پیش فرض هستند، انتقاد می کنند.

نزدیک شدن بنگاه به سیاست گذار

تلاش های صورت گرفته در حوزه کسب وکار به منظور تاثیرگذاری بر دولت بخش اصلی و پذیرفته شده فرآیند سیاست عمومی در ایالات متحده محسوب می شوند. مشارکت فعالانه گروه های ذی نفع جهت تحقق اهداف شان از سیستم سیاسی ایالات متحده ناشی می شود. درگیری سیاسی به مشارکت در تدوین و اجرای خط مشی عمومی سطوح مختلف دولت گفته می شود. از آنجایی که تصمیمات مربوط به شاخص های کنونی و آتی جامعه و نقش بخش خصوصی از حوزه بازار به سمت عرصه های سیاسی پیش می رود، شرکت ها نیز (همانند تمامی گروه های ذی نفع) به منظور افزایش فعالیت و درگیری های سیاسی خود وجود آن را امری ضروری یافتند. در آمریکا قبلا شرکت هایی که با واشنگتن وارد جنجال می شدند، درگیری شان تنها بر مبنای موضوعات و موارد بود، نه بر اساس یک هدف، مقصود، یا استراتژی. همچنین شرکت ها اغلب منفعل بودند؛ یعنی تنها پس از تبدیل مسائل به تهدید با آنها مواجه می شدند. امروز، موفقیت در واشنگتن هم طراز با موفقیت در بازار است. همه دریافته اند که برای موفقیت در کسب وکار توسعه استراتژی های رقابتی و استراتژی های سیاسی ضروری است. حتی شرکت های بزرگی مانند مایکروسافت نیز مجبور به یادگیری فعال و موثر هستند.

لابی گری

لابی گری فرآیند تاثیرگذاری بر مقامات دولتی برای تسهیل یا امن کردن مسیر به نفع خود یا توقف قانون گذاری است. لابی گری همچنین برای ترویج انتخابات یا نقض آن توسط نامزدها استفاده می شود. لابی گران به شدت به نفع خود رفتار می کنند. هدف آنها ترویج قوانین همسو با منافع سازمان خود و مقابله با قوانین مغایر با آن است. گروه های مختلف درباره منافع کسب وکار، منافع کارگری، گروه های قومی و نژادی، سازمان های حرفه ای، و حتی سازمان هایی که به دنبال اهداف ایدئولوژیک هستند در همه سطوح حکومتی به لابی گری می پردازند. لابی گری تحت عنوان «هنر ترغیب سازی» تعریف شده است. لابی گری مقاصد مختلفی را دنبال می کند. این کار فقط یک روش برای به دست آوردن حمایت قانونی یا تایید نهادی با اهدافی مانند تغییر سیاست، احکام قضایی، یا اصلاح یا تصویب یک قانون نیست؛ بلکه می تواند در جهت تقویت سیاست وضع شده یا نقض و تغییر سیاست پیشنهادی باشد.

در واشنگتن برخی از لابی گران از اعضای سابق کنگره هستند. بقیه دستیاران کارکنان ریاست جمهوری یا سایر مقامات دولتی اند. قانون، بسیاری از این افراد را از لابی گری برای یک سال پس از خروج از دفتر ممنوع کرده است؛ با این حال، این یک سال تنها مانند یک دوره کارآموزی ساده طی می شود که فرد پس از آن در آمد سابق خود را چندبرابر خواهد کرد.

به عنوان مثال، بیلی تاوزین (نماینده سابق ایالت لوئیزیانا) پس از کار به عنوان معمار اصلی قانون تجویز داروی مراقبت های پزشکی (مدیکر)، پیشنهاد شغل پردرآمدی را برای لابی گری در صنعت داروسازی دریافت کرد. لایحه های مربوط به مراقبت های پزشکی، سودهای هنگفتی را برای بازار دارو به ارمغان آورده بودند. تاوزین کار خود را به عنوان رئیس هیأت مدیره و مدیر عامل گروه صنفی صنعت دارو و انجمن تولید کنندگان و تحقیقات دارو سازی آمریکا (PhRMA) در ژانویه سال ۲۰۰۵ آغاز کرد. او تا سال ۲۰۰۶ به علت گذراندن یک دوره اجباری یک ساله که توسط اصل اصلاح اخلاقیات از سال ۱۹۸۹ وضع شده بود برای لابی گری ثبت نام نکرد. با این حال، در این میان او توانست به لابی گران دیگر در مورد چگونگی ادامه دادن مسیر مشاوره دهد.

مطالعه موردی: مایکروسافت

مایکروسافت اولین دفتر لابی گری خود را در سال ۱۹۹۵، ۲۰ سال پس از تاسیس شرکت افتتاح کرد. این دفتر فقط یک کارمند به نام جک کروم هولتز، با تنها ۳۳ سال سن داشت که یک وکیل بی تجربه در واشنگتن بود و حتی یک منشی هم نداشت. این دفتر در بخش فروش مایکروسافت، رو به روی یک مرکز خرید در حومه شهر و در فاصله هفت مایلی از مرکز شهر قرار گرفته بود. پس از اینکه وزارت دادگستری ایالات متحده پرونده آنتی تراست را علیه مایکروسافت باز کرد، این شرکت دریافت که سیاست انزواطلبی اش کار به جایی نمی رساند. این شرکت با افزایش خدمات سیاسی خود کادر خوبی از لابی گران و مسئولان روابط عمومی تشکیل داد تا کارکردهای خود را به قانون گذاران و مردم معرفی کند. مقاله بیزنس ویک نشان داد که مایکروسافت تغییراتی را در پیش گرفته است. کروم هولتز و همکارانش به یک ساختمان جدید نقل مکان کردند. شمار کارکنان داخلی به ۱۴ تن رسید و آنها اختیارات بیشتری در قراردادهای شان داشتند. آنها میلیون ها دلار به هر دو طرف در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۰ دادند، مشاوران بوش و آل گور را به عنوان لابی گر استخدام کردند و به یکی از بزرگ ترین شرکت های اهدا کننده بزرگ «پول نرم» (پولی که شرکت ها به احزاب سیاسی می دهند) در ایالات متحده تبدیل شدند. آنها کمپین های تبلیغاتی ملی دایر و کمپین خیریه چند میلیون دلاری خود را تبلیغ کردند. اتاق فکرهایی که حامی آنها بودند هدایای زیادی گرفتند، ولی مخالفان شان هیچ چیزی دریافت نمی کردند.

پس از سال ها مبارزه با موارد آنتی تراست در داخل و خارج از کشور، این فعالیت ها نتیجه داد. مایکروسافت موفق شد یکی از وکلای بلندپایه خود را در موقعیت ریاست بخش آنتی تراست کانون وکلای آمریکا قرار دهد، گروهی که تاثیر چشمگیری بر توسعه سیاست و قانون آنتی تراست دارد. افزون بر این، یکی از وکلای طراز اول آنتی تراست در یک شرکت که به نمایندگی از مایکروسافت در چندین دعوای حقوقی مربوط به آنتی تراست شرکت کرده بود، یکی از بالاترین مقامات آنتی تراست در وزارت دادگستری شد. در سال ۲۰۰۷، او با ارسال یادداشتی به وکلای دولت در سراسر ایالات متحده، آنها را به رد شکایت محرمانه گوگل ترغیب کرد. وزارت دادگستری تحت دولت جورج واکر بوش یک هیأت نمایندگی به اتحادیه اروپا به ریاست وکیل و لابی گر سابق مایکروسافت ارسال کرد تا مورد مایکروسافت را مطرح کند. این گروه همچنین از کمیسیون اروپا و کمیسیون تجارت عادلانه کره برای مواضع شان درباره مایکروسافت انتقاد کرد. دادگاه تجدید نظر مایکروسافت را تبرئه کرد، در حالی که هنوز خواستار نظارت دقیق تر بر فعالیت های شرکت بودند. با توافق وزارت دادگستری اتهامات آنتی تراست حل و فصل شد.

کمک های بلاعوض

پژوهشی که در سال ۲۰۰۷ انجام گرفت نشان داد که کمک های بلاعوض شرکت ها به مبارزات انتخاباتی سیاسی، با افزایش ۵/۳ درصدی در ارزش شرکت همراه بوده است. نویسندگان معتقدند که افزایش ارزش شرکت ها ناشی از منافع اقتصادی ای است با حمایت خود از نامزدها به دست آورده اند. بازدهی این سرمایه گذاری برای شرکت های مستقر در ایالت های بومی حوزه انتخابیه برخی نامزدهای خاص بیشتر از سایر شرکت هاست. مطالعه دیگری که از سوی مرکز انسجام عمومی مستقر در واشنگتن منتشر شد، ارتباط بین کمک های سیاسی ۸ میلیارد دلاری و قراردادهای اعطاشده به بیش از ۷۰ شرکت آمریکایی برای کار در افغانستان و عراق پس از جنگ را گزارش می دهد. بسیاری از این شرکت ها بازیگران سیاسی واشنگتن بودند که دارای کارکنان یا اعضای هیأت مدیره ای بودند که روابط نزدیکی با هر دو طرف از طریق شعبه اجرایی، اعضای کنگره، یا بالاترین سطوح ارتش داشتند. از آنجا که پول گرفتن از کمیته های اقدام سیاسی در ایالات متحده آسان است، نفوذ آنها بسیار بالا رفته است. مبالغ دریافتی نامزدهای انتخابات از این کمیته ها رو به افزایش است. وابستگی زیاد به مشارکت کمیته های سیاسی تا حدودی از افزایش هزینه انتخاب شدن و سهولت گرفتن پول کمیته ناشی می شود. نه تنها وابستگی به پول کمیته به یک مشکل جدی تبدیل شده است، بلکه شواهد نشان می دهد که بخش عمده این پول به جیب مسئولان دولتی می رود.