در ماههای گذشته نرخ ارز نوسان شدیدی داشت و صدور بخشنامههای متعدد و گاه متناقض از سوی دولت نیز باعث شد فعالان اقتصادی داخلی نتوانند برای آینده برنامهریزی کنند. از طرفی چالشهای بینالمللی هم وجود دارد. نقض برجام از سوی آمریکا باعث خروج شرکتهای بزرگ دنیا از ایران شد که پیش از این به واسطه برجام، همکاریهای خود را آغاز کرده بودند.
با همه اینها معتقدم ریسک بالا منجر به محدودیت در سرمایهگذاری خارجی در ایران نشده است چون کشورهای زیادی وجود دارند که ریسک سرمایهگذاری در آنها بالاست اما توانستهاند سرمایهگذارها را جذب کنند. نکته مهم، غیرقابل پیشبینیبودن اقتصاد ایران است به این معنا که سیاست داخلی ناهماهنگ، روی تصمیمگیریهای اقتصادی موثر بوده است.
زمانی که محور هدفگذاریها، اقتصادی نباشد، آنزمان شرایط به سمت ناپایداری پیش میرود. در هدفگذاری مسئولان، رشد اقتصادی ۸ درصد و میزان سرمایهگذاری داخلی و خارجی بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار برای هر سال تعیین شده است اما ایران نتوانسته به این اهداف نزدیک شود. در شرایط کنونی، فعال اقتصادی دید روشنی از آینده ندارد. این موضوع درست است که اقتصاد ایران دچار ریسکهای پروزن و مهم است اما اگر تصمیمگیریهای روشن اتفاق بیفتد و آینده تا حدی برای فعال اقتصادی مشخص باشد، آنزمان میتوان به بهبود سرمایهگذاری امیدوار بود.
اکنون در ایران، ریسک اقتصادی بالا نیست بلکه ریسک عدمقطعیت بالاست. همواره موضوعاتی مثل تحریمها، مشکلات نقل و انتقال مالی بینبانکی، FATFو... وجود داشته و این اولینبار نیست که ایران در چنین شرایطی قرار گرفته است. مسلما سرمایهگذاریهای خارجی تحت تاثیر تحریمها کاهش پیدا کرده است اما چه باید کرد که فعالان اقتصادی خودمان به سرمایهگذاری علاقهمند شوند و انگیزه پیدا کنند؟ مهمترین کار، بهبود متغیرهای اصلی اقتصادی نرخ ارز، بهره بانکی، تورم و... برای یک دوره حداقل سه تا پنجساله است تا آینده برای فعال اقتصادی قابلپیشبینی شود.