اینروزها دلار کشش بالایی برای افزایش قیمت دارد. هرچند پیشبینیهای قبلی عبور دلار از مرزهای روانی را محتمل نمیدانستند اما رفتار این روزهای معاملهگران نشان از تمایل برای خریدهای بیشتر دارد. شروع افزایش قیمتها اما از هفتههای قبل آغاز شده است، درست در روزهایی که دولت جدید در گیر و دار چینش اعضای کابینهاش بود و هنوز فعالیت رسمی خود را آغاز نکرده بود. اما از همان روزها بازیگران عرصه بازار ارز به میدان آمدند تا نخستین نشانههای سقفشکنی قیمت دلار آشکار شود. طی چند هفته اخیر دلار چند بار تغییر کانال داده و با عبور از مرز روانی ۲۶ هزار تومانی و پیشروی تدریجی خود توانسته در کانال قیمتی ۲۸ هزار تومانی مستقر شود. از میان همه عواملی که در ترسیم چهره این روزهای بازار ارز نقش دارند، آینده نامطمئن اقتصادی نقش پررنگی دارد. به نظر میرسد اقتصاد ایران بار دیگر در گرداب عدم قطعیتها گرفتار شده و پیشبینیهای مشخصی از سرنوشت آتی آن ارائه نمیشود.
بازار خوش بین نیست!
در شرایطی که بازار ارز نگاه مثبتی به آینده برجام و موضع دولت جدید ندارد و نسبت به رفع تحریمها و وعده بازگشت ارزهای بلوکهشده چندان خوش بین نیست. معاملهگران با چنین ذهنیتی به بازار ارز روی آوردهاند تا شاید بتوانند با خرید و فروش دلار برای حفظ ارزش داراییهای خود کاری کنند. موضوع مهمتر اما به مساله صادرات ایران به این کشور مربوط میشود. از آنجا که برخی از شرکتهای ایران برای انجام فعالیتهای صادراتی خود برخی محصولاتشان را با عبور از افغانستان به سایر کشورها میرسانند به دلیل بیثباتیهای شکل گرفته در این کشور صادرات خود را متوقف کردهاند. ضمن آنکه افغانستان خود نیز یکی از مقاصد مهم صادراتی برای ایران است و بنابراین تحولات این کشور به معنای کاهش توان صادراتی ایران و حتی سقوط صادرات به افغانستان است که تاثیر زیادی در صعودی شدن قیمت دلار داشته است. ضمن آنکه ایران با موانع صادراتی دیگری از قبیل عراق و ارمنستان نیز دست به گریبان است که به خودی خود بازگشت ارز به چرخه اقتصادی و افزایش قیمت دلار را در ایران ممکن میکنند.
با این حال کارشناسان بر این باورند که بعد از آرام شدن نسبی شرایط در افغانستان بازار ارز ایران نیز مقداری روی آرامش به خود میگیرد و قیمتها نیز فروکش میکند بنابراین آنچه در این شرایط میتواند تعیین کننده وضعیت بازار ارز باشد انتظارات تورمی و تحولات بازار پول است. به نظر میرسد با وجود رخدادهای سیاسی اخیر که بدون شک نقش مهمی در ایجاد بینظمی در بازار ارز دارند، افزایش نقدینگی و تورم نیز عوامل مهم تاثیرگذاری بر این مساله بودهاند. هرچند در دولت قبلی تلاش میشد که رشد قیمت دلار را دلیل اصلی افزایش تورم عنوان کنند اما واقعیت این است که دلار خود معلول تحولات بازار پول است و بینظمی در این بازار به نیرو محرکه رشد قیمتها هم در بازار کالاها و هم در بازار ارز تبدیل میشود. در آمارهای اخیر بانک مرکزی رشد نقطه به نقطه پایه پولی ۶/۴۲ درصد و رشد نقطه به نقطه نقدینگی نیز ۴/۳۹ درصد اعلام شده که رکوردشکنی جدید در حوزه چاپ و تزریق پول به اقتصاد است. آنطور که گفته میشود چنین افزایشی به دلیل برداشتهای دولت از تنخواهگردان بانک مرکزی آن هم با هدف تامین کسری بودجه بوده است. بنابراین دولت به طور آشکار برای تامین هزینههایش از منابع بانک مرکزی برداشت کرده است. این همان موضوعی است که به سکوی پرتاب رشد قیمتها تبدیل شده و با کاهش ارزش و اعتبار پول ملی به افزایش قیمت دلار انجامیده است. بدیهی است در اقتصادی که حجم پول در گردش در اقتصاد بالاست تمایل برای سرمایهگذاری در بازارهای موازی همچون بازار ارز بالا میرود چه آنکه مردم برای حفظ ارزش داراییهایشان در واکنش به رشد تورم، راهی جز روی آوردن به فعالیتهای سوداگرانه ندارند.
اقتدار اندک بانک مرکزی
علی قنبری- اقتصاددان- در "جهان صنعت" می نویسد: با وجود حساسیت بالایی که دلار نسبت به تحولات مختلف سیاسی و اقتصادی دارد کشف قیمت آن وابسته به نیروهای عرضه و تقاضای بازار است. از این رو افزایش قیمتها در بازاری که تقاضا برای دلار از حجم ارز موجود در بازار بیشتر است را باید طبیعی دانست. اقتصاد ایران نیز در حال عبور از یک برهه خاص تاریخی است که از یک سو تحت فشار تحریمهای آمریکا قرار دارد و از سوی دیگر نیز به دلیل نبود چشمانداز روشن اقتصادی در داخل، گرفتار عدم قطعیت شده است. این اقتصاددان ادامه می دهد: با وجود آنکه از زمان روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا مقداری از فشارها علیه ایران کاسته شده اما ایران هنوز هم نمیتواند همچون گذشته نفت بفروشد و درآمد حاصل از آن را در داخل صرف امورات جاری کشور کند. ضمن آنکه محدودیتها در مسیر صادرات همچنان پابرجاست و پتانسیلهای صادراتی ایران حتی به کشورهای همسایه و دولت نیز به میزان زیادی کاهش یافته است. بنابراین تمام عواملی که هماکنون بر بازار ارز ایران حاکم هستند به نفع تقاضا عمل میکنند و عرضه ارز فاصله زیادی با میزان تقاضای موجود دارد.
وی اضافه می کند: اما دولت جدید هم که زمان زیادی از حضورش در صحنه سیاسی ایران نمیگذرد، هنوز برخورد شفاف و روشنی با مساله برجام نداشته و در عین حال در مقابل پیشنهاداتی که در این زمینه وجود دارد موضعگیری کرده است. نامشخص بودن سرنوشت مذاکرات منجر به ایجاد نااطمینانی نسبت به آینده برای فعالان بازار ارز شده و انتظارات افزایش قیمتی آنان را فعال کرده است. این همان مسالهای است که در ماههای اخیر و در دورههایی که اخبار مثبتی از برجام به گوش میرسید به تغییر جهتگیری بازار میانجامید و میل به کاهش قیمت را در بین متولیان این بازار نیز افزایش میداد.
در کنار عوامل اصلی و بنیادی اثرگذار یاد شده، تحولات افغانستان نیز توانسته به ایجاد التهاب در بازار ارز ایران بینجامد. همزمان با سقوط دولت افغانستان و ناامنیهایی که پس از آن شکل گرفته، سرعت خروج دلار از ایران به سمت افغانستان را برای تبدیل داراییهای شهروندان کشور همسایه به دلار افزایش داده است. بدیهی است رخدادهای اخیر در افغانستان تاثیر مستقیمی بر میزان صادرات ایران به این کشور نیز میگذارد و این به معنای از دست رفتن یکی دیگر از مقاصد مهم صادراتی برای کشورمان و در نتیجه کاهش عرضه دلار است.
قنبری تاکید دارد: اما در خصوص چگونگی کنترل بازار ارز یک نگاه مترتب بر نقش بانک مرکزی و مقام پولی در این زمینه است؛ اما واقعیت این است که به دلیل اثرپذیری بالای مسائل اقتصادی از مسائل سیاسی، بازار ارز ایران تابع تصمیماتی است که در سطوح کلان کشور گرفته میشود که حتی بانک مرکزی نیز نمیتواند جلودار آن باشد. در دولت جدید نیز چهرههای کارآمد و متخصصی برای به دست گرفتن امور و سیاستهای پولی کشور مطرح نشده و این میتواند زنگ هشداری برای سلطه بیشتر سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی باشد. وی تضریح می کند: تجارب گذشته نیز نشان داده که تصمیمگیری حتی در زمینه بازار ارز نیز همواره بر عهده دولت (تحتتاثیر مسائل کلان کشور و مسائل مربوط به حاکمیت) بوده و بنابراین نمیتوان امید داشت فردی ریاست بانک مرکزی را بر عهده بگیرد که تصمیماتش برای مقاومت در برابر سیاستهای دولت و به کرسی نشاندن سیاستهای پولی راه به جایی ببرد.