سال‌هاست که در فصل گرما، فریاد العطش از جنوب ایران شنیده می‌شود. مردمی که نیمه اول سال آب ندارند و نیمه دوم سال هوا، حالا تمام زیست خود را رو به نابودی می‌بینند. کشاورزی از یک سو تخریب می‌شود و دام‌هایشان از سوی دیگر در حال تلف‌شدن هستند. آب شرب یا نیست یا اگر هست سلامتش را نمی‌توان تضمین کرد، بس که از دبه‌ای به دبه دیگر منتقل شده تا به دست روستاییان برسد. درخت‌های نخل دیگر جانی به اندامشان نمانده و حیات هورالعظیم، کرخه و کارون به شماره افتاده است. نفس مردم هم تنگ شده؛ یک روز از گرد و غبار و روزی دیگر به‌ خاطر آب شرب ناسالم؛ آن‌قدر که مردم برای چندمین بار در جنوب ایران اعتراضات خیابانی را شروع کرده‌اند و خواسته‌شان تنها یک چیز است:‌ آب! اعتراضاتی که تا به همین امروز ادامه دارد و تنش آبی در خوزستان چشم‌انداز تاریکی پیش‌روی خطه جنوب ایران ساخته است. تصویری که بعید نیست با توجه به ابعاد محیط‌زیستی و سلامتی‌اش و تغییرات اقلیمی که در کل جهان اتفاق افتاده و خشکسالی در ایران،‌ تبعاتش دامن استان‌های دیگر را هم بگیرد.
هورالعظیم را دریابید!
متخصصان عرصه محیط زیست خشک‌شدن تالاب‌ها، سدسازی و استخراج نفت را از مهم‌ترین عواملی می‌دانند که در سال‌های اخیر، بلای بی‌آبی را به جان امروز انداخته است. «شبنم قنواتی‌زاده»، مدیرعامل انجمن دیده‌بان جلگه سبز خوزستان، با اشاره به اهمیت تالاب هورالعظیم برای استان و کشور می‌گوید: «حیاتی‌بودن هورالعظیم در تمام سال‌های اخیر از طرف فعالان محیط‌زیستی گوشزد شده اما متأسفانه هیچ گوشی بدهکار حرف‌های ما نبود. این تالاب مانند جنگل آمازون نقش ریه تنفسی کره زمین را دارد. خشکیدگی این تالاب علاوه بر استان خوزستان باعث می‌شود 14 استان دیگر کشور هم با گردوخاک درگیر شوند. بماند که ریزگردهای با منشأ تالابی به‌شدت برای سلامتی مردم خطرناک است. بیماری سرطانی که سال 95 پانصد درصد در این استان افزایش پیدا کرد و حالا به 700 درصد رسیده است. همه اینها به‌ صورت مشخص از عدم توجه به زیست‌بوم ناشی می‌شود. از سوی دیگر، حیات وحش هم در این میان به‌طورکلی به دست فراموشی سپرده شده است. اگرچه شاید در ظاهر برخی تصور کنند که صرفا اولویت باید بر انسان باشد، اما نابودی حیات وحش هم به ‌طور مستقیم بر زندگی، سلامت و معاش انسان‌ها اثر می‌گذارد. اکوسیستم را برهم می‌زند و هزاران بحران همراه خود می‌آورد. حیواناتی که حیاتشان وابسته به این تالاب بود و بسیاری از آنها حتی پیش از اینکه کشف شوند، منقرض شدند. اتفاقی که در سال‌های اخیر موجب مهاجرت‌های جدی از خوزستان به سایر استان‌ها شده است». قنواتی در ادامه افزود: «پیش از فریاد العطش خوزستان که این روزها برخاسته، فریادهای هشدارآمیزی درباره تنش آبی در این استان داده شده بود. اینکه بیش از 700 روستا در خوزستان آب ندارند. تمدن‌هایی که به‌ واسطه وجود آب در همین استان از گذشته تا به امروز شکل گرفته بود حالا و در نبود آب به جایی رسیده که جمعیت مردمش به استان‌های دیگر می‌رود و حالا خوزستان در صدر استان‌های مهاجرفرست کشور است و استان‌های کویری تبدیل به مناطق مهاجرپذیر ما شده‌اند».
او با بیان اینکه تنها با اصلاح مدیریت می‌توان بحران امروز را مدیریت کرد، تصریح کرد: «عدم توازن در توزیع منابع با دخالت‌های انسانی و مدیریت ناکارآمد منابع آبی، امروز ما را ساخته‌اند و تا زمانی که در این بخش‌ها اصلاح صورت نگیرد، بحران ادامه خواهد داشت و بدتر هم خواهد شد. باید در اعطای این مدیریت‌ها بازنگری شود. باید به امر مهم مشارکت ذی‌نفعان توجه شود. اینکه 700 روستا در استان آب نداشتند در یک کلام ساده به نظر می‌رسد،‌ اما نشان‌دهنده یک فاجعه بزرگ است. من خودم دیدم که مردم یک روستا از کانال کشاورزی آب شرب خود را تهیه می‌کردند. برای سال‌های متمادی رودهایی را که باید براساس زیست خودشان به سمت جلگه حرکت می‌کردند، به کویر و فلات مرکزی فرستادیم. آن هم با توجیه اینکه قرار است صنعت را در آن مناطق گسترش دهیم. حال آنکه کویر بستری مانند اسفنج دارد و آب‌رساندن به این منطقه مساوی با بلعیده‌شدن آب توسط کویر است. چرا باید در استانی مثل اصفهان که می‌تواند با گردشگری درآمدزایی کند، صنعتی را راه بیندازیم که کشور را به نابودی بکشد؟ آمایش سرزمینی به ما می‌گوید که هر منطقه پتانسیل خاص خودش را دارد. صنعت در کویر نباید آب‌بر باشد. نباید در همه استان‌ها به‌ طور متوازن توسعه کشاورزی اتفاق می‌افتاد».
قنواتی در ادامه با بیان اینکه مسئله سدسازی هم مشکل دیگری است که باز هم هشدار درباره آن زیاد بود؛ اما نهادهای مرتبط توجهی به آن نکردند، گفت: «در کتاب‌های درسی استحصال انرژی از سدها را به‌عنوان پاک‌ترین روش معرفی می‌کنند، درحالی‌که این مطلب به‌هیچ‌عنوان علمی نیست. از قضا این روش به‌شدت باعث به‌هم‌خوردن توازن زیستی می‌شود و اثراتش را ما به‌خوبی مشاهده می‌کنیم. در شرایطی که می‌توان با استفاده از روش‌های علمی به‌روز، از پسماند و انرژی خورشیدی برق تولید کرد، ما هنوز در دوران گذشته مانده‌ایم. اگر این کار را شروع کنیم و به سمت توسعه برویم و سدها را جمع کنیم، می‌توان امید داشت که به مرور شرایط بهتر شود؛ اما درصورتی‌که بخواهیم همین روش‌های غلط را ادامه دهیم، باید منتظر اتفاقات تلخ‌تری باشیم».
آب ناسالم خوزستان، عامل سرطان و بیماری‌های عفونی
چند سالی می‌شود که تأثیر فقدان آب باکیفیت در جنوب ایران، موضوع پژوهش بسیاری از پزشکان شده است. «کاوه جاسب»، فوق تخصص بیماری‌های خونی و سرطان‌شناس، از‌جمله افرادی است که تحقیقات متعددی در این زمینه داشته است. او در گفت‌وگو با «شرق» با اشاره به تأثیر مستقیم و غیرمستقیم آب بر افزایش ابتلا به سرطان در خوزستان می‌گوید: «کم‌آبی معضل بزرگی است که در ابعاد متعدد بر زندگی افراد تأثیر می‌گذارد و یکی از آنها هم همین مسئله بهداشت است. دقیقا در روزهایی که جهان درگیر پاندمی کروناست و موضوع سلامت و بهداشت بیشتر از همیشه مورد تأکید قرار گرفت، ما دیدیم که آب چه نقش برجسته‌ای داشت؛ برای مثال، شستن دست‌ها به مدت 20 تا 30 ثانیه می‌تواند بهترین نقش را در ضدعفونی‌کردن داشته باشد و همه مواد ضدعفونی قوی که در بازار وجود دارند، تنها حدود 20 درصد از آب قوی‌تر عمل می‌کنند. تنش آبی فعلی در استان خوزستان دو تأثیر جدی بر سلامت دارد. نخست اینکه می‌تواند عامل ایجاد انواع بیماری‌های عفونی شود و از سوی دیگر در شرایط فعلی آب و هوایی، باید منتظر انواع گرمازدگی‌های حاد هم بود. انسان هم تنها کسی نیست که گرفتار این شرایط می‌شود؛ دام‌ها و گاومیش‌های خوزستان هم از بی‌آبی در حال تلف‌شدن هستند و آسیب همین مسئله هم دوباره به زندگی انسان بازمی‌گردد».
او با اشاره به اهمیت نقش محیط بر سرطان ادامه می‌دهد: «علم ثابت کرده که عوامل محیطی حدود 90 درصد بر ابتلای سرطان تأثیر می‌گذارند. محیط ما هم از آب و هوا تشکیل شده است و وقتی این دو سالم نباشند، می‌توان تصور کرد که اوضاع چگونه می‌شود، نه فقط برای آب شرب بلکه همه تغذیه ما وابسته به آب سالم است. برنج، سبزیجات و ماهی که از آب‌های آزاد و به شکل پرورشی سر سفره‌های ما هستند، همه اینها با آب تولید می‌شوند و آلودگی آب از طریق همه این مواد غذایی بر سلامت ما اثر خواهد داشت. بیماری سرطان حدود 85 درصد به‌ طور مستقیم تحت تأثیر آب و حدود 15 درصد به‌ طور غیرمستقیم به این مایه حیات مرتبط است؛ یعنی سالم و ناسالم بودن آب تا این اندازه می‌تواند بر سلامت ما اثر داشته باشد».
اکثر مردم خوزستان ترجیح می‌دهند مهاجرت کنند
تبعات اجتماعی کم‌آبی تنها به محیط زیست و سلامت ختم نمی‌شود، بلکه به‌ طور مستقیم زیست روزمره مردم این خطه از کشور را نشانه گرفته است. سارا اصالتا خرمشهری است، اما اهواز به دنیا آمده و تا 18‌سالگی هم در این شهر زندگی کرده است، تا اینکه برای دانشگاه به شیراز رفت. او حالا ساکن شیراز است اما از آنجایی که همه خانواده‌اش هنوز اهواز زندگی می‌کنند، مدام به خوزستان سفر می‌کند. دختری که روزی تصورش را هم نمی‌کرد اهواز را رها کند اما به ‌خاطر داشتن سطح معقولی از امکانات و زندگی بهتر، محکوم به زندگی در شهری دیگر و دور از خانواده شده است. خودش می‌گوید تلاش زیادی کرده تا خانواده‌اش را هم ببرد اما مادرش توان دل‌کندن از اهواز را ندارد: «وضعیت آب و هوای خوزستان و به‌خصوص اهواز واقعا اسف‌بار است. از طرف دیگر از نظر امکانات واقعا سطح استان ما پایین است. من خودم برای کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز قبول شدم. تا قبل از سفر به شیراز خیلی تعصب داشتم اما وقتی به این شهر رفتم متوجه تفاوت جدی شدم. قبلا و در سفر به شهرهای دیگر هم متوجه این تفاوت شده بودم اما این‌بار بهتر فهمیدم؛ برای مثال ما در اهواز پنج ماه سال را به ‌خاطر گرما اصلا هیچ تفریحی نداریم، چون محیط تفریحی جز کافه وجود ندارد و بیرون‌رفتن مساوی با گرمازدگی است. واقعا حس می‌کردم که نصف عمرم در حال هدررفتن است. اهواز مرکز استان است اما به‌هیچ‌عنوان شرایط خوبی ندارد. آسفالت، فاضلاب شهری و وضعیت ساختمان‌ها خیلی بد است. اهواز فقط شب‌هایش زیباست، شاید چون در شب خیلی از این موارد پوشیده می‌شود. در چنین شرایطی است که بخش زیادی از مردم ترجیح می‌دهند مهاجرت کنند. عده کمی مانند مادر من هستند که حاضر به ترک شهرشان نمی‌شوند، در غیراین‌صورت بقیه انتخابشان مهاجرت است».
او که در روزهای شلوغی شهر و اعتراضات در اهواز بوده، با اشاره به اختلال اینترنت گفت: «واقعا این چند روز ناراحت‌کننده بود. به ‌محض اینکه اعتراضات مردمی شروع شد، اینترنت خانگی و سیم‌کارت هم با اختلال مواجه شد. مردم چیزی جز آب نمی‌خواهند. در زمستان که اوضاع آب خوب است و حتی سیل هم رخ می‌دهد، انتقال آب کمتر صورت می‌گیرد، اما در تابستان که مردم هم برای دامداری و کشاورزی و هم برای زیست روزمره به آب نیاز دارند، انتقال آب هم بیشتر است. سال گذشته هم که متأسفانه بارندگی کم بود، بحران امسال مردم بیشتر از همیشه است».
سارا معتقد است اگرچه بحران‌ها قدیمی است اما هیچ سالی به این شدت نبوده: «دعواهای انتقال آب به اصفهان هیچ سالی به این شدت نبود. هیچ ‌وقت ندیدیم که دام‌ها تلف شوند و کشاورزان محصولاتشان را از دست بدهند. البته درد ما برای امروز و دیروز نیست. ما سال‌هاست از وضعیت ناراضی هستیم و همیشه هم گفته‌ایم اما کسی توجه نمی‌کند. کارون یک روزی شناسنامه شهر ما بود اما الان تقریبا خشک شده است. از طرف دیگر فاضلاب هم وارد این آب می‌شود. هویزه، سوسنگرد، شادگان همه اینها مناطقی هستند که هم محصولاتشان از بین می‌رود و هم دام‌هایشان نابود می‌شود. در چنین شرایطی معلوم است که من و امثال من ترجیح می‌دهیم عمرمان را در جای دیگری سر کنیم که حداقل برای یک پیاده‌روی ساده در خیابان راحت باشیم. آب و هوایمان تمیز باشد و بتوانیم زندگی کنیم».
سیل در خوزستان نه بلای طبیعی بلکه حاصل سدسازی است
اینها همه در حالی است که خوزستان در تاریخ ایران به‌عنوان جلگه سبز معرفی شده است. «محمد مالی»، کارشناس محیط زیست و فعال اجتماعی خوزستان از تاریخ گفت: «چند صد سال است که معیشت و حیات مردم خوزستان به کشاورزی و دامپروری گره خورده است. روستاییان و عشایر این استان طبق آنچه تاریخ نشان می‌دهد با همین دو روش پیش رفتند و زندگی کردند، چراکه بیشترین رودخانه‌های جاری کشور و 70 درصد آب شیرین در همین منطقه بود. در سفرنامه‌های دوره صفویه و قاجار از خوزستان با نام جلگه یاد شده و مورخان و نویسندگان نوشته‌اند که بین دزفول و شوشتر و شوش، میزان سبزی آن‌قدر زیاد بود که به‌سختی می‌شد خورشید را دید. در آخرین سال‌های قرن 19 و اوایل قرن بیستم، شهرهای مسجدسلیمان و هفت گل به‌عنوان نخستین شهرهای نفت‌خیز در خاورمیانه کشف شدند و اینجا بود که به مرور، اقتصاد از کشاورزی و دامداری به سمت صنعتی‌شدن رفت. صنعتی مانند فولاد به‌سرعت پا گرفت و تولید بر محیط زیست اولویت پیدا کرد. از همین‌جا هم ابتدا اقلیم شرایطش تغییر کرد و به‌مرور تأثیرش را بر زندگی مردم گذاشت».
این روند به‌مرور و با تغییر سبک اقتصادی تغییر کرد. مالی افزود: «کشوری که به ‌خاطر مصرف‌گرایی و تأکید بر تولید نیازمند انرژی بود، بدترین نوع تولید انرژی را انتخاب کرد و با شهوت سدسازی به جنگ با زیست‌بوم رفت. ده‌ها سد روی رودخانه‌های استان تأسیس شد و اکوسیستم و روند طبیعی هیدرولوژی آب را نابود کرد. به‌ دنبال همین اقدام بود که هزاران سایت میراث فرهنگی استان نابود شد. روستاهای زیادی از بین رفتند. بزرگ‌ترین حاشیه‌نشینی کشور در خوزستان رخ داد و حلبی‌آبادهای متعددی در اطراف شهرها شکل گرفتند. به‌مرور، طرح‌های نسنجیده شرکت نیشکر آب شیرین و پرآب‌ترین رودخانه‌های کشور را به کم‌آب‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین نوعش تبدیل کرد. ابتدا سد کارون و سپس سد گتوند به‌عنوان بزرگ‌ترین دشمنان این استان تمام پایین‌دست کارون را به شوره‌زار تبدیل کرد. همین چند وقت پیش بود که دانشگاه تهران روی این پروژه کار کرد و نتیجه این شد که تنها درصورتی‌که هیچ آبی از سد گتوند تخلیه نشود، می‌توان بحران این سد را کنترل کرد. این سدها آن‌قدر آب ذخیره کردند که دمای هوای استان‌های ایلام و خوزستان حدود پنج درجه افزایش یافته است».
مالی معتقد است سیل‌های خوزستان را نمی‌توان جزء بلایای طبیعی شمرد. او دراین‌باره نیز افزود: «هر بار که سیلی جاری می‌شود، می‌گویند بلای طبیعی است. درحالی‌که سیل خوزستان طبیعی نیست چون از سدها ناشی می‌شود. شرایط زندگی مردم حقیقتا بحرانی شده است. 20 سال پیش که سازمان محیط زیست مجوز برداشت نفت را داد، تالاب هورالعظیم هم به سمت نابودی رفت. تالابی را که نقش رگ حیاتی برای کشور دارد، به پنج حوضچه تبدیل کردند و با کانال‌کشی از هم جدا شدند. آنچه امروزه از هورالعظیم خشک شده است، در واقع یک‌پنجم این تالاب است، چون بقیه تالاب را پیش‌تر با استخراج نفت از بین برده بودند. حالا شما خودتان تصور کنید که این تالاب چه وسعتی دارد. روستاهایی که آب ندارند یک طرف، هزار روستا در این استان حدود چند ساعت در هفته آب دارند. درحالی‌که لوله‌کشی وجود دارد اما آبی یافت نمی‌شود. 50 شهر بزرگ و کوچک استان با مشکل کیفیت آب شرب مواجه هستند. مردم به‌سختی زندگی می‌کنند. دام‌ها در حال نابودشدن هستند. گاومیش‌هایی که می‌تواند از نظر اقتصادی برای استان ما بازدهی بالا و درآمد فوق‌العاده داشته باشند، به‌ خاطر بی‌آبی تلف می‌شوند. درحال‌حاضر لبنیات حاصل از گاومیش‌ها بالاترین قیمت را در جهان دارد، اما اینجا آب نیست تا این حیوانات سیر شوند. من دیروز به خانه یک روستایی رفتم که عکس پسران شهیدش روی دیوار بود. از همه دنیا فقط یک گاومیش برایش مانده و همان حیوان هم رو به نابودی است. آنچه برای مردم خوزستان ساخته شده، حق آنها نیست. حق این مردم زندگی راحت‌تری بود».