بایدها و نبایدهای حفاظت از میراث جهانی
در ابتدا به عنوان مقدمه لازم میدانم نکاتی را در رابطه با میزان اهمیت و نحوه مدیریت میراث جهانی و پایگاههای آن ارائه دهم که در مورد تمام پایگاهها و بناهای ثبت میراث جهانی ملاک است.
یک. به دلیل اینکه پایگاههای میراث جهانی موقعیت ویژهای دارند مدیران آن باید از میان افراد شایسته و با حساسیت بالایی انتخاب شوند تا از هر جهت توان اداره پایگاهها را داشته باشند. تاکید میکنم پایگاههای جهانی محلی برای کسب تجربه افراد کم تجربه نیستند.
دو. طبق قوانین میراث جهانی اداره پایگاهها باید بر اساس طرح، برنامه، طرح راهبردی و پلان مدیریت انجام شود و هر 6 سال یکبار نیز مورد تجدید نظر قرار گیرند. همچنین مدیران پایگاه مکلفاند هر 2 الی 4 سال یکبار گزارشهای ویژهای را از چگونگی اداره پایگاهها تهیه و به سازمان جهانی یونسکو ارسال کنند، زیرا این گزارشها روند مدیریت و مدیریت ما را مشخص و تحت عنوان پایش واکنشی مسائل درون پایگاهها را حل و فصل میکند.
سه. سطح اهمیت میراث جهانی حتی از برنامهها و طرحهای کلان شهری و منطقهای نیز بالاتر است. نکتهای که در راهنمای عملی کنوانسیون 1972 به صراحت ذکر شده است. در منطق و عرف هم معقول است زیرا معادلات و محاسبات میراث جهانی از منطقهای که در آن قرار گرفته است بالاتر است لذا مسامحه و مماشات با تغییرات مخرب و ساخت و ساز در حرایم میراث جهانی خلاف قانون است و متخلف یا متخافان باید پاسخگو باشند.
چهار. میراث جهانی باید استقلال مالی و اداری داشته باشد از این رو در تمام پروندههای میراث جهانی این موضوع را متعهد شده ایم. بنابراین داشتن استقلال مالی اداری نباید سلیقهای و مختص پایگاه خاصی باشد.
پنجم. باید توجه داشت در میراث جهانی فقط کالبد دارای اهمیت نیست بلکه تمام بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی در جامعه محلی و ذیفع با کالبد به یک اندازه اهمیت دارند. این مقوله نیاز به یک فهم کلان و منطقه ای دارد. بنابراین عمدتا تعرض های محلی و ساکنان مناطق در میراث جهانی ریشه در بی توجهی به ایشان در برنامه های کلان دارد .
ششم. شورایهای راهبردی شوراهای مشورتی هستند و در هیچ کجای قانون حضور و تشکیل این شوراها الزامی نشده است. پس شان و جایگاه خُبرگی اعضای این شوراها را حفظ کرده و نباید خود را پشت تصمیمات این شوراها پنهان کنیم.
هفتم. در نقشهها و برنامههای استراتژیک میراث جهانی مسایل و حکمتهای محلی حرف اول را میزنند و در اولویت قرار دارند نه نخسههای عام و یکپارچه سراسری.
هشتم. همیشه توجه داشته باشیم میراث جهانی نقطه اتصال و ثبات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی محوطه های میراثی ما در کشور با سازمان جهانی یونسکو است و دارای جایگاه و منزلت فراملی هستند.
نهم. عملکرد ما در برابر میراث جهانی الگویی است برای برنامهریزی و مرمت سایر ابنیه تاریخی. بنابراین این محوطه ها مانند معلم هستند که هر اتفاق خطایی که در آنها رخ دهد باید منتظر خطاهای بزرگ در سایر بناها باشیم.
دهم. در میراث جهانی اشخاصی عضو شورای راهبردی قرار میگیرند نباید به هیچ عنوان برای انجام خدمات میراث جهانی طرف قرارداد پایگاه و شورا قرار گیرند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد علاوه بر تخلف قانونی، ما میراث جهانی را به قتلگاه بردهایم.
یازدهم. ناظران بر این نوع میراث باید حتما در سطح ملی مطرح باشند نه محلی و استانی.
دوازدهم. هر اقدامی حتی کوچک برای میراث جهانی باید با طرح، برنامه و آزمایش انجام شود و همیشه قابل دفاع باشد در غیر اینصورت می بایست در کفایت شورای راهبردی، مدیریت ستاد و صف آن تجدیدنظر صورت گیرد و به هیچ عنوان جایگاهی برای خطا وجود ندارد.
سیزدهم. باید توجه کرد میراث جهانی هر کشور آبروی آن کشور است. باید از تجربیات گذشته و قرارگیری این میراث در فهرست میراث در خطر عبرت بگیریم.
چهاردهم. در برابر حفظ این میراث نباید بر اشتباهات گذشته پافشاری کرد زیرا به هیچ عنوان جبران پذیر نیست.
پانزدهم. برای حفظ میراث جهانی حمایت های اداری مالی و توزیع اعتبارات را باید بر اساس نیاز و شرایط میراث جهانی دانست نه مصلحتهای اداری.
شانزدهم. میراث جهانی مشمول ماده 5 قانون اساسنامه سازمان میراثفرهنگی برای هیاتامنایی شدن قرار نمیگیرد. اینگونه میراث تحت پوشش قانون الحاق کنوانسیون 1972 و متعهد شدن ایران است و نمیشود شیوه مدیرت عملیاتی آن را تحت پوشش ماده 5 اساسنامه وزارت میراثفرهنگی برد. این تقابل با قوانین بینالمللی ایجاد خواهد کرد.
هفدهم. همه نیروهای انسانی پایگاه ها اعم از کارگران تا کارشناسان در دوره های عملیاتی مختلف، سرمایه های این حوزه تلقی می شوند بنابراین هرگونه اخراج و تعدیل های گروهی و غیرکارشناسی به مفهوم زمینه سازی در تخریب میراث جهانی و خلل در حفاظت آن محسوب خواهد شد .
بازهم تاکید میکنم تمامی موارد مذکور الزامات شیوه حفظ، نگهداری و مدیریت میراث جهانی است که تمامی مدیران و مسوولان در برابر حراست از اینگونه میراث ملزم به انجام آن هستند.
مشت نمونه خروار/ میراث جهانی و تَرک گنبد شیخلطفالله
اما در رابطه مرمت گنبد مسجد شیخلطفالله اصفهان که میراثجهانیست و صاحبنظران آن را زیباترین گنبد جهان اسلام میدانند.
همانگونه که در جریان هستید سال گذشته یکی از ترکهای این گنبد در اثر مرمت دچار تغییر رنگ و حتی به گفته افرادی که از نزدیک آن را مشاهده کردهاند تغییر سطح نیز شده است.
عمق این اتفاق تا آنجایی بود که نیمه دوم سال گذشته واکنش های بسیاری در این رابطه ایجاد شد و واکنش کارشناسان، صاحبنظران، فعالان و دوستدارن میراثفرهنگی و انعکاس آن در رسانههای ملی و حتی بینالمللی را در پی داشت.
در نهایت نیز برای بسیاری مانند من بعنوان یک کنشگر و کارشناس میراثفرهنگی که اخبار مربوط به مرمت این گنبد نفیس را دنبال میکردم مشخص نشد، آیا هدفگذاری اشتباه بود؟ آیا طراحی برای مرمت کاشیها اشتباه بود و آیا اصلا طراحی وجود داشت یا خیر؟ آیا مرمتگران در اجرا به مشکل برخوردند و اینکه آیا نیاز به انجام آزمایشی برای رنگ و پُخت کاشیها نیاز بوده؟ انجام شده یا خیر؟
هرچند مسئولان سعی میکردند این تغییر رنگ را عادی جلوه دهند اما با توجه به مبانی نظری مرمت به اعتقاد من چنین اتفاقی آن هم در میراث جهانی غیرعادی است.
بله درست است طبق همان مبانی نظری، مرمت یک اثر تاریخی باید بهگونه انجام شود که آجهای لعاب دار یا کاشیهای مرمت شده متاخر از سایر بخشهای کهن گنبد قابل تشخیص باشد اما برای کارشناسان و آن هم از فاصله نزدیک، نه به اندازه ای که حتی از فاصله دور هم یک شهروند عادی بتواند این تغییر رنگ را رویت کند.
اما جدای بحثهای مبانی نظری، مواردی در رابطه با چگونگی پروسه انتخاب مرمتگر و واگذاری مرمت به آن نیز برای بسیاری هنوز با ابهام روبهروست.
از این رو من بعنوان یک کنشگر میراثفرهنگی و یکی از اعضای شورای راهبردی پایگاه جهانی میدان نقشجهان که از سال 1395 عضو این شورا هستم اما فقط تنها در دو جلسه در همان سال دعوت شدم! موارد زیر را مطالبه کنم:
یک. مشخص شود این پروژه به لحاظ ماهیتی بر اساس چه نیازی تعریف شده است.
دو. شرح خدمات نحوه و فرایند کار مورد سفارش قرار گرفته و مصوبات شواری راهبردی دراینباره کجاست؟ نمیگویم نیست! اما میخواهم بدانم کجاست؟ بیان شود!
سه. طراحی مرمت این گنبد توسط چه کسی انجام شده است و آیا شایستگی و قابلیت انجام آن را داشته است؟
چهار. فرایند آزمایشها و تست رنگ آجرهای لعاب دار و کاشیها کجاست و چگونه انجام شده است؟ آیا تعویضی در مصالح صورت گرفته؟ آیا شرایط اقلیمی و بارندگی و ... در این گزینش و حفاظت مورد سنجش قرار گرفته است؟ تاکید میکنم در میراث جهانی ما امکان سعی و خطا نداریم. برای همین باید تمام موارد مستند باشد.
پنج. نظارت بر این کار چگونه انجام شده است؟ نظارت بر اینکه آیا مغایرتی میان طراحی و اجرا اتفاق افتاده است یا خیر با چه کسی بوده است و آیا اصلا نظارتی انجام شده است؟ این رویداد آنقدر حایز اهمیت هست که گزارش های گام به گام نظارت بر این میراث جهانی منتشر شود تا متولیان مرمت و حفاظت در کشور به آن اقتدا کنند و از آن الگو بردارند.
ششم. نقش شواری راهبردی در فرایند اجرا پروژه از ابتدا تا انتها چه بوده است؟ آیا این نقش تنها در پاسخگویی به مشکلات حادث شده باید باشد یا علاوه بر نقش راهبردی می بایست راهبری به معنای هدایت کننده هم باشند؟
هفتم. چرا طبق مقررات، صورت جلسات شورای راهبردی جهت شفافیت و الگوبرداری و نقش آموزشی آن منتشر نمیشود تا بدانیم در جلسات این شورا چه اتفاقی افتاده است؟ چه کسانی موافق و چه کسانی مخالف برخی اقدامات بوده اند.
هشتم. در آخر نیز شنیدهها حاکی از آن است که مقرر بود مرمت دو ترک دیگر به شیوه ترک تشریفات به مرمتگر سابق واگذار شود. در این زمینه ابهامات بیشتری پیش میآید که چرا و به چه دلیل وقتی شیوه مرمت یک تَرک آنچنان نارضایتی ایجاد میکند و با واکنشهای فراوانی روبهرو میشود تا جایی که برای بررسی و اصلاح احتمالی آن داربستها را مجدد نصب میکنند و این نشانگر اشکال کار است باز هم همان پیمانکار انتخاب میشود.
ایراد و اشکال کار واقعا کجاست؟ آیا مقصر تابش نور خورشید است که تغییر رنگ را ایجاد کرده یا رطوبت یا تدبیر در سطوح دیگر گنبد به گونه ای دیگر بوده است؟ آیا مقصر مدیر و مسئولان پایگاه هستند؟ آیا پیمانکار و یا طراح مقصر هستند؟
تاکید میکنم اول تکلیف تَرک مرمت شده روشن شود تا بدانیم اگر ایرادی وجود دارد چگونه باید آن را رفع کرد سپس تاکید داشته باشیم که همان پیمانکار سابق یا هر مجری دیگری کار را انجام دهد. در غیر این صورت ممکن است موجب شود پیمانکار به اشتباه زیر سوال برود.
در آخر پرسش های بسیار مهم من این است که گزارش اتفاقهای انجام شده به یونسکو کجای کار قرار دارد؟ گنبد شیخلطفالله گنبد معمولی نیست همانطور که ابتدا نیز ذکر کردم این گنبد زیباترین گنبد جهان اسلام است. نقش مشورتی موسسه ایکوموس ایران که مقام رسمی مشورتی یونسکو در ایران است کجای کار است؟ نقش پژوهشکده های مرتبط در پژوهشگاه میراث فرهنگی با آن همه کارشناس با تجربه و دستگاه و آزمایشگاه کجای کار است؟
تکتک این ابهامات باید رفع شود و به اعتقاد من شاید بد نباشد اشخاص ثالث و ارگان های نظارتی هم به این ماجرا ورود کنند و با دقت بیتشری حسب راهبری ورود کنند! در غیر اینصورت ممکن است تجربیات تلخ گذشته در رابطه با سازمان جهانی یونسکو تکرار شود .