آجر و بیسکوئیت کاشی در زمان پخت در دماهای بالا دچار تغییرات فیزیکی و شیمیائی مختلفی میشوند که حاصل نهایی همان آجری است که از کوره خارج می شود و ما می بینیم.
یکی از این اتفاقات در سطح بیرونی آجر رخ میدهد که بیشترین مواجهه را با حرارت دارد در این موضع از کاشی بدلیل نزدیکی به حرارت و بالا رفتن دما تا نزدیکی دمای ذوب حالتی شبیه به ذوب رخ میدهد که اگر دما بالاتر رود سطح آجر ذوب و گاهی روان می شود. اگر به سطح آجرهای سوخته در کوره که اصطلاحاً به آجر جوش معروفند نگاه کنیم این حالت را خواهیم دید. اما قبل از سوختن و تبدیل به آجر جوش در سطح آجر حالتی شبیه به شیشه ای شدن رخ میدهد که به پدیده زینترینگ شهرت دارد. این لایه زینترشده (شیشه ای) ویژگیهایی دارد که در بعضی از مصارف آجر این ویژگیها مطلوب و مورد نظر قرار میگیرد، از جمله این ویژگیها عدم نفوذ پذیری یا نفوذ پذیری بسیار ناچیز نسبت به آب و عدم نفوذ غبار و چرکی به داخل خلل و فرج آجر میباشد، و معمولاً مقدار ناچیز چرکیهای نشسته روی سطح هم بر اثر بارش نزولات جوی شسته شده و زدوده میشود.
اتفاقی که در مسجد شیخ لطف اله افتاده یعنی سائیدن سطح آجر با استفاده از برس خشن در واقع باعث حذف این لایه شبه شیشه ای از سطح آجرهای موجود شده که علاوه بر تغییر رنگ و روشن شدن رنگ فعلی، در آینده نه چندان دور(شاید کمتر از 5 سال) این بخش مرمت شده نه تنها روشن تر از سایر بخشها نخواهد بود، بلکه به احتمال قریب به یقین به شدت تیره تر و چرک تر بنظر خواهد رسید. شاید یکی از دلایلی که باعث شده عاملین تصمیم بگیرند لایه محافظی با مواد ناشناخته(اعلام نشده) روی سطح گنبد اجرا کنند، همین مطلب است.
لذا بهتر است در مورد مرمت بقیه ترکهای باقیمانده نهایت احتیاط به عمل آید و با حذف تیم قبلی و دعوت از گروه توانمند(این کاره)، مراحل مرمت را بدون دوغاب ریزی روی سطح کاشی و بدون برس کشی برای حذف دوغاب ها و.... انجام دهند. مطلب جدید تر اینکه دیروز شنیدم بعد از بارش برف روی گنبد مسجد برف در محل ترک جدید ننشسته و در بقیه قسمتها مثل همه گنبد های دیگر باقی مانده که این مطلب هم موارد فوق را تائید می کند یعنی در قسمتهای مرمت شده و سائیده شده با برس به دلیل حذف لایه زینتر شده برف روی آجرهای بدون لعاب باقی نمانده است، که دو دلیل علمی ساده دارد که عنوان می کنم:
1- به دلیل خراشیده شدن و جذف لایه زینتر که باعث انعکاس بخشی از نور خورشید می شود، جذب گرمای حاصل از تابش در بدنه ها و بالطبع گرمتر بودن جسم آجر باعث ذوب شدن برف در این ناحیه شده است.
2- به دلیل خراشیده شدن و حذف لایه زینتر از سطح آجر، ضریب جذب آب در سطح آجر افزایش یافته و در واقع حالتی شبیه به مکش برف ذوب شده در سطح رخ داده و طبیعتاً برفی باقی نمانده است.
در واقع این حالت آب گریزی نیست بلکه هیدروفیلی یا آب خواهی است.