همه‌ چيز شکل و حال‌و‌هوايش عوض شد. عيد بود‌ و ديد‌و‌بازديدش،‌ اما مردم در خانه ماندند. لباس‌هاي نويشان را در گنجه نگه داشتند و با تماس تصويري به يکديگر عيد را تبريک گفتند. مردم ايران که اصولا اهل آغوش‌گرفتن و ديده‌بوسي هستند، حتي تا لحظه نگارش اين گزارش از در آغوش‌گرفتن عزيزانشان منع شده‌اند.‌ دست‌دادن، فرهنگ سلام‌و‌عليک مردم و مراودات آنها شکل عجيبي به خود گرفت و به نظر مي‌رسد اين اتفاقات تا پس از پايان بحران کرونا در فرهنگ مردم باقي بماند. مردمي که حالا حتي بسته‌بندي بستني را هم ضد‌عفوني و در خانه جلسه آنلاين برگزار مي‌کنند، بعيد است بتوانند اين عادات را به‌راحتي کنار بگذارند. جهان پس از کرونا احتمالا با جهان پيش از آن در تمامي جنبه‌ها متفاوت خواهد بود. واقعيتي که بايد بپذيريم، اين است که جهان پس از کرونا هرگز مثل قبل از آن نخواهد بود. مطابق آنچه تاريخ روايت مي‌کند، پس از همه‌گيري‌هاي بزرگ، اتفاقات زيادي در جهان افتاده و اين همه‌گيري‌ها تأثيرات بسياري در زندگي اجتماعي، اقتصادي و سياسي مردم جهان داشته است. مردمي که با رنج از‌دست‌دادن جمعي روبه‌رو هستند و براي‌ ماه‌هاي طولاني در تنهايي زندگي کردند، نياز دارند دوباره بتوانند به زندگي عادي بازگردند. اما سؤال اصلي اين است که آيا اصلا جهان پس از کرونا واژه درستي است و در صورتي که اين واژه صحيح باشد ما چقدر از آن مي‌دانيم. بسياري معتقدند چنانچه توفان کرونا در آينده نزديک فروکش نکند، جهان با تغييرات بزرگي مواجه خواهد شد که بي‌ترديد از آغاز قرن بيستم تا‌کنون سابقه نداشته است. ورشکستگي‌هاي بزرگ در اکثر صنايع و مشاغل از نفت تا هواپيمايي و از خودروسازي تا گردشگري رخ خواهد داد. نظام‌هاي آموزشي از ابتدايي تا دانشگاه که هم‌اکنون قريب يک‌و‌نيم ميليارد نفر از جمعيت ۸. ۷‌ميليارد نفري جهان را در خود گرفته است به شکلي بي‌سابقه نيازمند تغييرات بنيادي خواهد شد. شکاف‌هاي طبقاتي گسترده‌تر خواهد شد و سرعت تبديل بحران‌هاي اقتصادي به بحران‌هاي اجتماعي فزوني خواهد گرفت.


سعيد مدني، جامعه‌شناس شهري و تحليلگر مسائل اجتماعي، در گفت‌وگويي با «شرق»، چارچوب ذهني خود را درباره جهان پس از کرونا تشریح کرد. او در‌اين‌باره گفت: «جهان پساکرونا، جهاني ديگرگون خواهد بود که معاشرت انسان‌ها و رفتار دولت‌ها تغيير کرده و وظايف سنتي دولت‌ها به دنبال تغيير تفکر انسان دگرگون خواهد شد. کرونا مثل همه بيماري‌هاي همه‌گير و شايع در سطح جامعه در ادوار گذشته، بدون ترديد آثار اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي سياسي گسترده‌ای به دنبال خواهد داشت و فهم ما را از جهان هستي دگرگون مي‌کند. مي‌شود گفت در واقع اين آثار را هم در حوزه نظري و هم در حوزه عملي و زندگي روزمره خواهيم ديد. در حوزه نظري، به نظر مي‌رسد ‌حوزه‌هاي مختلف ديني و غيرديني را در معرض چالش‌هاي جدي قرار مي‌دهد و از لحاظ نظري، در حوزه الهيات و انديشه ديني، به‌طور مشخص انديشه سنتي را به‌شدت در معرض سؤالات جدي قرار مي‌دهد و در‌عين‌حال به نظرم حتي نگاه‌هاي مترقي و نوانديش‌ ديني را هم با چالش‌هايي مواجه مي‌کند که باعث ارتقاي آن خواهد شد. به‌طور قطع، فلسفه علم و جايگاه آن را مورد بحث قرار مي‌دهد و اين قدرتي که براي علم قائل بوديم و فکر می‌کرديم پاسخ‌گوي همه مسائل است، در نهايت با سؤالاتي مواجه مي‌شود که نشان از کاستي‌هايي آن است. دنياي مدرن و تعارضات آن را به چالش مي‌کشد و از همه مهم‌تر، جنگ تاريخي علم و دين را بار ديگر زنده مي‌کند و مي‌توان انتظار داشت که در حوزه انديشه، ‌بشريت دستاوردهاي مهم و ارزنده‌اي پس از کرونا داشته باشد».


او با اشاره به تبعات کرونا در زندگي اجتماعي مردم تصريح کرد: «در حوزه اجتماعي هم بدون ترديد، وقوع اين پديده جهاني آثار و پيامدهاي جدي دارد و حتما تغييرات جدي در باورها و ارزش‌ها و نگرش‌هاي جهاني ايجاد خواهد کرد؛ به‌ويژه در جامعه ايران به نظر من اين تغييرات بسيار ميمون و مبارک خواهد بود و به‌طور قطع جامعه ايران را يک گام ديگر جلو مي‌برد. به‌طور خاص روي جامعه مدني نقش مثبتي خواهد داشت و بايد انتظار داشته باشيم که جامعه مدني بعد از کرونا در مقايسه با قبل از آن، توانايي‌هاي بسيار بيشتري داشته باشد. تجربه اين دوران و نقشي که جامعه مدني در آن ايفا کرده و خواهد کرد، بدون ترديد موجب ارتقاي اين جامعه خواهد شد». بالطبع دولت‌ها و نظامات سياسي هم از اين ماجرا  تأثير مي‌گذارد. اهميت مردم بر حکمراني را بار ديگر اثبات مي‌کند. دولت‌هايي که تصور مي‌کنند بدون پشتوانه جامعه و بدون اتکا و کسب نظر مردم، مي‌توانند به حکمراني ادامه دهند و مقبوليت‌شان را حفظ کنند به‌شدت در معرض چالش‌هاي جدي قرار مي‌دهد. سهم و جايگاه پيوندهاي جهاني را روشن مي‌کند. در واقع اين انديشه که هر کشوري مي‌تواند فارغ از قوانين و قواعد و مقررات بين‌الملل در درون مرزهاي خودش هر سياست و قانوني را اجرا کند، مورد سؤالات جدي قرار داده و به دولت‌ها نشان مي‌دهد ناچارند از اين قواعد بين‌المللي دير يا زود تبعيت کنند». مدني تأكيد کرد: «کرونا سهم بسيار زيادي در ضرورت شفافيت دولت‌ها و نظام‌هاي سياسي خواهد داشت. به نظر مي‌رسد هم از جهت مطالبه از سوي ملت‌ها و هم از جهت ضرورت حکمراني در دنياي امروز، نظام‌هاي سياسي بيش از گذشته ناچار هستند به سمت شفافيت بروند».

 

مدني با اشاره به الزام تغيير رويه در نگرش دولت‌هاي به وظايفشان در پايان خاطرنشان کرد: «اما به نظر من آنچه در ميان همه اين تبعات از اهميت بيشتري برخوردار است، نگاهي است که به ما در قبال جهان و هستي مي‌دهد. حتي آن نگاه فردگرايانه را به‌شدت زير سؤال خواهد برد. در واقع آن نگاه ليبرال که فرديت در رأس همه چيز قرار داشت و در وضعيت خلأ اجتماعي رويکرد ليبرال آن را قرار مي‌داد و خود فرمانروايي را براي او توصيه مي‌کرد، پس از کرونا به‌شدت زير سؤال مي‌رود. کرونا نشان داد فرديت واحد وجود ندارد و نمي‌شود منافع فرد را بدون توجه به منافع و خير عمومي توضيح داد و توجيه کرد. نشان داد تقدم منافع جمعي بر منافع فردي به صورت الزام‌آور و اجتناب‌ناپذيري وجود دارد و بايد پذيرفته شود و همچنين بايد به تأمين نيازهاي فرد و حقوق فرد در قالب منافع جمعي انديشيد. در واقع با اين ساده‌انديشي‌ها و صحبت‌هاي عوامانه‌اي مثل خصوصي‌سازي و کوچک‌سازي، در تعارض جدي قرار مي‌گيريم. به اين ترتيب که دولت بايد سهم خود را در بهبود جدي جوامع پرداخت کند و توجه داشته باشد که جز تأمين امنيت، سلامت، آموزش و بهداشت، همه اينها از وظايف ذاتي دولتي است که هدفش اين است که مشروعيت خود را از جامعه و مردم کسب کند و دولت نمي‌تواند از زير بار چنين مسئوليت‌هايی شانه خالي کند. به اين ترتيب به نظر من شايد مهم‌ترين و مؤثرترين تغيير و پيامي که کرونا و پساکرونا براي ما دارد، اين است که در رويکردهاي ليبرال و نئوليبرال بازنگري شود. نظام سرمايه‌داري و نئوليبراليسم متهم شماره‌ يک دستبرد به طبيعت براي دستيابي به توليدات بي‌سرحد صنعتي و در نهايت منافع حداکثري است. اين سیستم متهم است با دست‌بردن در طبيعت، به چرخه طبيعي و اکوسيستم حيات به مقياس زيادي آسيب رسانده و خلق بيماري‌هاي نوپديد، به شکلي واکنش چرخه حيات آسيب ديده به اين دستبرد است. با اين همه براي به حد‌اقل‌رساندن و کاستن از عوارض اين پديده مخرب نيز نيازمند سرمایه‌گذاري و دانش فزاينده است که علي‌الظاهر در شرايط کنوني جهان‌، صرفا از عهده نظام سرمايه‌داري برمي‌آيد».