آنها که تا پیش از این در رقابت با اصلاح‌طلبان دغدغه وحدت و ائتلاف داشتند و در تریبون‌های‌شان مدام می‌گفتند آنهایی که در فهرست قرار نگرفته‌اند، استعفا دهند یا لازم نیست همه احساس تکلیف کنند و بیایند تا آرا شکسته شود، این روزهای داغ تابستان خواب خوش مجلس یازدهم را می‌بینند. گویا دیگر برایشان فرقی ندارد که با یک فهرست بیایند یا ۱۰ فهرست. برنده از نگاه آنها از پیش مشخص است: خودشان. البته کار کمی سخت‌تر است، چون به احتمال زیاد رقابت درون‌گروهی سختی بر آنها تحمیل خواهد شد.

قاسم روانبخش، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، به‌تازگی با اشاره به جلسه شورای مرکزی این جبهه که در محضر آیت‌الله مصباح برگزار شد، گفته است: «در این جلسه درباره راهبرد جبهه پایداری برای انتخابات پیش رو و این که آیا باید مانند انتخابات مجلس دهم با گروه‌های مختلف اصولگرایی ائتلاف کنیم یا به شکل مستقل به عرصه رقابت‌ها وارد شویم، بحث و گفت‌وگو شد. در انتخابات مجلس دهم با ائتلافی حداکثری، فهرستی متحد داده شد اما حتی یک نماینده از فهرست تهران به مجلس راه نیافت ولی در مجلس نهم جبهه پایداری در تهران با فهرستی مستقل حاضر شد و در رقابت با فهرست جبهه متحد اصولگرایی در نهایت موفق به کسب ۱۶ کرسی مجلس در مقابل ۱۲ کرسی فهرست جبهه متحد شد.»

جبهه پایداری این بار قطعاً به کمتر از ۱۶ کرسی راضی نخواهد شد. محمدباقر قالیباف هم که در ماجرای انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری به‌شدت از یاران اصولگرایش زخم‌خورده و شاکی است و معتقد است که رأس تصمیم‌ساز این جریان دچار اختلاف شده، با فراخوان ثبت نامی که صادر کرده، قطعاً می‌آید تا عِده و عُده خودش را وارد مجلس کند….

با این حال در فضای عمومی و رسانه همان تعارفات و کلیشه‌های گفتاری معمول جاری است؛ تا جایی که محمدرضا باهنر در ادامه سخنانش با دبیران استانی حزب گفته که «سیاست راهبردی ما مثل انتخابات گذشته، وحدت حداکثری است و باید بتوانیم حداکثر نیروهای اصولگرا را دور هم جمع کنیم. با این حال وحدت صد درصدی عملاً غیر ممکن است؛ ضمن این که وحدت ما نیز وحدت فلسفی نیست و قرار نیست هر نحله اصولگرایی از ایدئولوژی خود دست بردارد؛ بلکه می‌توانیم در عین داشتن سلایق مختلف در جریان اصولگرایی با هم وحدت داشته باشیم….»

باهنر درباره راهبرد تسخیر حداکثری مجلس هم گفته است: «حدود ۱۸۰ حوزه تک‌نماینده و ۴۵ حوزه دو نماینده‌ای از ۲۹۰ نماینده مجلس داریم و هر چه تعداد نمایندگان یک حوزه انتخابیه کمتر باشد، ضریب نفوذ جریان‌های سیاسی در انتخاب افراد کمتر می‌شود اما در حوزه‌هایی که تعداد نماینده‌های آنها بیشتر است، این جریانات سیاسی‌اند که اغلب تعیین‌کننده هستند.»

دعوای جمنا و شاجا

اصولگرایان از سویی دیگر این روزها درگیر نام‌ها شده‌اند. دغدغه‌ای که تفاوتی در محتوای عملکردی‌شان ندارد. مهدی چمران، سیاست‌مدار اصولگرا، در واکنش به نقل قولی از زبان مصباحی‌مقدم مبنی بر اتمام کار جمنا (جبهه مردمی نیروهای انقلاب که برای ریاست‌جمهوری تشکیل دادند) و تشکیل شورای ائتلاف جریان ارزشی انقلاب با نام اختصاری شاجا گفته است: «جمنا تغییری نکرده و نمی‌دانم آقای مصباحی‌مقدم از کجا چنین حرفی را گفته‌اند، چون ایشان با جمنا ارتباط نداشته و در جمنا مسئولیتی ندارند که درباره تمام‌شدن جمنا مطلبی را اعلام کنند.»

او از تشکیل یک شورای جدید به نام شاجا به‌نوعی اظهار بی‌اطلاعی کرده و با تأکید بر این که این موضوع را باید از آقای مصباحی‌مقدم پرسید، درباره تشکیل شاجا و حضور آقای مصباحی‌مقدم در آن گفت: «حالا بگذارید تشکیل شود، خودشان اخبار مربوط به آن منتشر را می‌کنند و اگر تشکیل شده است، کسانی که در تشکیل آن نقش داشته‌اند، اخبار آن را اعلام کنند. من اطلاعی از حضور آقای مصباحی‌مقدم در این شورا ندارم. خودشان باید توضیح بدهند.»

غلامرضا مصباحی‌مقدم البته در توضیحی کامل‌تر در واکنش به نقل قول منتشر‌شده از او گفته: مصاحبه‌ای با یک روزنامه انجام دادم، با نگاهی به متن آن مصاحبه می‌بینید که در آنجا گفته‌ام «در شورای نیروهای ارزشی و انقلابی،جمنا هم حضور دارد و خودش مستقلاً کاری نمی‌کند و برنامه‌ای هم ندارد.»

عضو مجمع روحانیت مبارز با بیان این که برخی سایت‌ها قصد خبرسازی دارند و ما هم نمی‌خواهیم به آنها جواب بدهیم، گفته که جمنا در شاجا دعوت شده اما کاری نمی‌کند و همچنین شورای نیروهای ارزشی انقلابی (شاجا)، همان شورای وحدت است.»

شورای وحدت هم قرار بود زمانی جایگزین جمنا شود که بعداً گفتند که بازوی اجرایی جمناست و دست آخر هم با خروج آیت‌الله رئیسی از آن گویا به محاق رفته است.