دکتر عبدالحسین ساسان، معتقد است که نسل جوان همواره سرنوشت این کشور را در دست داشته است؛ چه آن زمان که در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 و انتخابات شورای شهر سال 78 جوانان زمام انتخابات را در دست گرفتند و چه آن موقع که در دومین انتخابات شورای شهر سال 82 و نهمین انتخابات ریاست جمهوری سال 84 با تحریم انتخابات و قهر کردن با سیاست بر نتیجه انتخابات تأثیر گذار بودند. این اقتصاددان برجسته، که در شورای شهر نخست اصفهان نیز حضور داشت، تقوای مالی را شرط لازم برای انتخاب نماینده می داند. گفت و گوی مفصل ما را با او می خوانید؛

نوسان: امروز کشور با چالش های متعدد شهرنشینی روبرو شده است. با عنایت به این چالش ها و با توجه به نزدیکی انتخابات شوراهای شهر و ریاست جمهوری، ضرورت مشارکت در این انتخابات برای رهایی از مشکلات پیش روی را چگونه ارزیابی می کنید؟
امروز ادامه دیروز است. مشکلات امروز شهرها نیز از برهم افزایی سیاستهای نادرست گذشته های دور و نزدیک تشکیل شده است. همه مشکلاتی که در طول ده ها سال برروی هم انباشته شده هرگز در طول چهار سال آینده حل و فصل نمی شود. باید دستکم پنج دوره بهترین اندیشمندان و متخصصان امور شهری را که به شدت دارای تقوای مالی باشند به شورای شهر فرستاد تا رفته رفته انبوه مشکلات کاهش یابند و شهرما در مقیاس شهرهای قرن بیست و یکم جهان کنونی به شهری هوشمند، با سنت های قوی مردم سالاری و با ساز و کارهای پیشرفته ی دیده بانی و مهارت مدیران شهری تبدیل شود.

نوسان: با این اوصاف، از دیدگاه شما نباید به یک دوره ی چهارساله آینده، امید زیادی داشت؟
خیر. این چنین نیست.آغاز یک حرکت با گام نخست شناسایی می شود. اگر چهار سال آینده مشکل زا باشد، تنها اتفاقی که می افتد این است که کوه مشکلات شهری بزرگ تر و ستبرتر خواهد شدو برعکس اگر چهار سال آینده کسانی شهر را اداره کنند که آسیب های اجتماعی را بشناسند، تأثیر قواعد بازی در پیشرفت اجتماعی و اقتصادی را بدانند و بودجه ی شهرداری را صرف احداث فضاهای پرورشی و آموزشی کنند، می توان به آینده ی شهر امیدوار بود.

نوسان: به واژه "تقوای مالی"اشاره کردید و آنرا شرط لازم برای انتخاب نماینده دانسته اید. از دیدگاه شما چرا "تقوای مالی" شرط لازم برای انتخاب افراد شایسته در شوراهاست؟
شوراهای شهر از مراکز مهمی هستند که تصمیمات مالی سنگین برای شهر اتخاذ می کنند. مسیر تعریض های کوچه ها و خیابان ها، فروش تراکم ، داوری در مورد تخلفات ساختمانی، تغییر کاربری زمین های شهرداری و ده ها نوع تصمیم دیگر که هر یک پیامدهای مالی عظیمی در شهر به بار می آورند. بنابراین زمین شورای شهر بسیار لغزنده است.اگر کسی تقوای مالی نداشته باشد،اهل زد و بند باشد،دوست باز و فامیل گرا باشد یا برای جناح های مافیایی اعم از سیاسی یا مالی کار کند، لغزش و افتادنش حتمی است و به دنبال آن هزاران شهروند از زندگی ساقط می شوند. فضای کسب و کار تنگ می شود، جوانان شهر بیکار و معتاد می شوند، فساد گسترش می یابد و از همه مهمتر این که کودکان یک شهرکه همه ی سرمایه و پس انداز آن شهر به شمار می روند خدمات پرورشی مورد نیاز روح و جسم خود را دریافت نمی کنند .بنابراین باید کسانی به شورای شهر بروند که در معرض لغزیدن به دو طرف نباشند. کسانی که نشانه های رانت خواری در زندگی آن ها مشاهده نشود. مهم تر از همه این که باید قانونی وضع شود که حسابرسی اموال اعضای شوراهای شهر و افراد خانواده ی آن ها را امکان پذیر کند. رسانه ها نیز باید مجاز باشند که تغییرات مالی این افراد را رصد کنند. رانت ها منشأ اصلی اختلافات طبقاتی،فقر، بیماری، فحشا و فساد هستند و شوراهای شهر یکی از مراکز مهم رانت جویان می باشد.

نوسان: بسیاری همچنان عدم برنامه محوری را بزرگترین چالش گروهها و افراد فعال در انتخابات شوراهای شهر می دانند. دیدگاه شما در این خصوص چیست؟
کاملاً درست است. اگر فردی یا گروهی برنامه عملیاتی برای اداره ی شهر نداشته باشد به روزمرگی و باری به هر جهت بودن دچار می شود. این روزها در کشورهای پیشرفته مشاهده می شود که احزاب و شخصیت ها نه تنها برنامه محور هستند بلکه منتور یا مرشد یا تئوریسین خود را هم معرفی می کنند تا مردم بتوانند تفاوت خط مشی هر یک از آن ها را تشخیص دهند. مثلا" آنتونی گیدنز" در مدرسه ی اقتصاد لندن پس از انتشار چند کتاب و مقاله خواسته یا ناخواسته به منتور و مرشد حزب کارگر و جناح های چپ گرا تبدیل شدو اعضای این حزب در انتخابات شوراهای روستا، شهر و مجموعه های شهری به نوشته های او استناد می کردند و وعده می دادند که مجری اندیشه های وی می باشند .جناح های رقیب نیز به اندیشه های افرادی مانند "فردریش هایک"،"میلتون فریدمن"، "گری بکر" اشاره می کردند و قول می دادند که مجری این اندیشه ها باشند . بنابراین نه تنها برنامه محوری بلکه تئوری محوری و استراتژی روشن و شفاف از ملازمات دموکراسی های دوران ما است.

نوسان: به نظر می رسد نسل جدید و جوان، خواهان تحول در ساختار مدیریت شهری است و سعی دارد با تغییراتی در ساختار و لایه های مدیریتی، به دنبال رونق دوباره این شهر و ایجاد محیطی پرنشاط برای زندگی بهتر باشد. با توجه به این امر ضرورت تغییر نسلی در ترکیب تصمیم ساز شهر را چگونه می دانید؟
در چندین دوره از انتخابات گذشته ی ایران آشکارا دیده میشد که نسل جوان سرنوشت این کشور را در دست دارد. در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 و انتخابات شورای شهر سال 78 جوانان زمام انتخابات را در دست گرفتند و نتایج هر دو انتخابات را تعیین کردند. بحث من راجع به ماهیت و جهت سیاسی آن انتخاب ها نیست؛ بحث راجع به اثرگذاری جوانان است. در دومین انتخابات شورای شهر سال 82 و نهمین انتخابات ریاست جمهوری سال 84 نیز جوانان تعیین کننده بودند ولی این بار با تحریم انتخابات و قهر کردن با سیاست بر نتیجه انتخابات اثر گذاشتند و سرنوشت کشور را تغییر دادند. بی گمان سرنوشت انتخابات شوراهای شهر، میان دوره ای مجلس، ریاست جمهوری در سال 96 نیز به دست جوانان و نوجوانان تعیین خواهد شد. صرف این که جوانان در انتخابات فعال باشند، فارغ از این که به کدام گروه یا جناح رأی دهند، سرنوشت شهر و کشور را تا حدود زیادی تعیین خواهد کرد و در جهت بهتری قرار خواهند داد. عدم مشارکت جوانان قطعاً مسیر کشور را به قهقرا می برد .

نوسان: به نظر می رسد که همچنان تأمین مخارج شهر از راه فروش تراکم یا به عبارت دیگر شهرفروشی اصلی ترین راهکار درآمد شهرداری ها است. فکر می کنید با توجه به رکود فعلی صنعت ساختمان، شهرداری ها برای تأمین مخارج و توسعه پایدارشهر باید چه گزینه های دیگری را روی میز بگذارند؟
این یک فاجعه ی جبران ناپذیر است . پیش از این گفتم که دست کم پنج دوره ی شورای شهر اگر پیاپی مسیر درست را انتخاب کنند،ممکن است تا حدودی مشکلات بر هم انباشته ی شهر را کاهش دهند.در رأس این مشکلات همین مشکل شهر فروشی است.سازمان شهرداری ها به قدری بزرگ و سنگین شده که برای سیر کردن شکم خود به شهر فروشی نیاز دارد، گام نخست سبک سازی و چابک سازی شهرداری ها و سازمان های وابسته به آن ها است.
فقدان تئوری مشخص و مترقی شهرداری ها، ما را به این روز انداخته است . شهرداری ها بر تمام فعالیت های مردم دست اندازی کرده اند. مثلاً در گذشته های دور شهرداری ها از مردم کمتر پول می گرفتند و در عوض مردم پول بیشتری برای امور خیریه، فرهنگی و مذهبی می پرداختند. شهرداری ها فکر کردند که کار درست آن است که به امور خیریه کمک کنند، ولی فکر نکردند که پول آن را از چه محلی بیاورند. اگر بخواهند از محل شهر فروشی به مساجد و خیریه ها کمک کنند در حقیقت با مال حرام اقدام به این کار کرده اند. در حالی که کارهای خیر باید از مال حلال باشد و نه مال حرام. در بودجه ی شهرداری ها، تراکم فروشی قطعاً و مسلماً مال حرام است. چنانچه در بودجه ی دولت ها نیز چاپ اسکناس بدون پشتوانه مالی حرام است. بنابراین هم شهرداری ها و دولت ها باید از سال آینده بودجه ی با مال حلال را به استراتژی بلند مدت خود تبدیل کنند.
این کار فوری نیست! باید به تدریج وظایف شهرداری ها را علمی تر کرد و بودجه ی آن ها را حلال تر کرد. بودجه ی حرام یکی از مهم ترین دلایل پیدایش مشکلات عظیم و بر هم انباشته ی شهرهای کنونی ما است. هم شهرداری ها و هم کلان شهرهای ما باید رژیم خوراکی جدیدی بگیرند؛ از اضافه وزن خود بکاهند؛ خود را سبک و چابک کنند، و به جای رشدکمّیت های شهری به رشد کیفیت ها بیندیشند.
منبع: ماهنامه نوسان