اقتصاد بازار: اقتصاددانی که دستی در عرفان دارد. این شاید بهترین تعریف از دکتر مرتضی ایمانی راد باشد. اقتصاددانی که تدريس اقتصاد را رها کرد و به مطالعه مباني روانشناسی و عرفان روي آورد.ایمانی راد، معتقد است که یکی از اصول بسیار مهم مدیریت در عرفان شرقی نهفته است و به همین دلیل به دنبال تعمیم اصول عرفانی به شرکت ها بوده است . شاید به همین دلیل است که علت شکست مدیران را نه در محیط بلکه در ذهن آنها جستجو می کند. گفت و گوی ما را با مردی می خوانید که بیست و پنج سال است که دستی در پیش بینی شرایط اقتصادی ایران و مسائل بین المللی دارد اما زياد نگاه کردن به آينده را مشکل ساز می داند و از آن به عنوان"آينده بازي"یاد می کند.

اقتصاد بازار: با توجه به سیاست های رئیس جمهور جدید آمریکا روند بازارهای مالی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این سیاستها سبب تقویت ارزش دلار در بازارهای جهانی خواهد شد؟
از زمانیکه آقای ترامپ به عنوان ریاست جمهوری آمریکا انتخاب شده است، دو اتفاق در حال وقوع است؛ هم دلار در حال صعود است و هم بازار بورس رشد بی سابقه ای را تجربه می کند. یعنی برخلاف مردم که بعضاً تظاهرات و مخالفت می کنند، در بازار سرمایه نوعی همراهی با ترامپ مشاهده می شود. دلیلش این است که وی با دو سیاست محوری ورود کرده است: اول کاهش مالیاتها و دوم یک هزار میلیارد افزایش هزینه های دولتی. و این دو عامل از نظر سرمایه داران یک رونق را در اقتصاد آمریکا به دنبال دارد.
وقتی ترامپ بدین شکل فشار تقاضا به وجود می آورد، بدیهی است که فدرال رزرو آمریکا نرخ بهره را بالا خواهد برد. وقتی نرخ بهره بالا می رود طبیعتاً دلار گران خواهد شد و به همین دلیل بسیاری پیش بینی می کنند که دلار آمریکا سال آینده در بازارهای جهانی پول گرانی خواهد بود. پس بهای کالاها کاهش می یابد و قیمت نفت نمی تواند خیلی زیاد افزایش یابد. بنابراین درآمدهای ارزی ما در سال 96 بسیار محدود خواهد بود و فشار روی آن زیاد خواهد شد؛ تحریم ها روی اقتصاد ایران افزایش خواهد یافت، درگیری بین ایران و ترامپ بالا خواهد گرفت، و این افزایش درگیری ها انتقال تمامی ارزهای موجود ایران در نظام جهانی را مشکل خواهد کرد. به همین دلیل استنباط من این است که با وجود ترامپ، فشار روی منابع ارزی کشور افزایش خواهد یافت. این خلاصه داستان است و البته بحث مفصلی به دنبال خواهد داشت.

اقتصاد بازار: جایی گفته بودید که " زياد نگاه کردن به آينده مشکل ساز است" و آن را "آينده بازي" نامیده بودید. از دیدگاه شما با توجه به پيچيدگی های متعدد جامعه تا چه اندازه پیش بینی ها و پیشگویی های اقتصادی می توانند مؤثر باشند؟
من هرگز بحث را به این شکل که پیش بینی اقتصادی مؤثر و کارآمد نیست مطرح نکردم؛ بلکه بحثم این بود که بسیاری از عاملین اقتصادی، اعم از شرکتها و حتی دولت با پیش بینی چند متغیر سعی در پیش بینی آینده دارند. اما خطری که وجود دارد این است که به متغیری که پیش بینی کرده ایم، بگوییم که می خواهیم به اینجا برسیم. خطر اینجاست!!.
من حدود بیست و پنج سال است که در زمینه پیش بینی شرایط اقتصادی ایران و مسائل بین المللی فعالیت می کنم، اما به همه می گویم که این ارقام هیچکدام قطعیت ندارند. اما اگر شما به پیش بینی های خود بچسبید و خود را به عدم قطعیت های آینده پیوند بزنید، قطعاً لطمه خواهید خورد. من این را آینده بازی می نامم. تأکید من این است که به وسیله پیش بینی، از بازارآینده مه زدایی خواهیم کرد. من اقتصاد ایران را به جاده پر پیچ و خمی تشبیه می کنم که سنگهای زیادی درون خود دارد و محیطی تاریک و مه آلود دارد. با پیش بینی، مه را برمی داریم و مقداری جاده را برای رانندگی روشن می کنیم. همین! بنابراین، برآیند درست درک شرایط محیطی و پیش بینی ها، منجر به موفقیت خواهد شد؛ به همین جهت است که من برنامه ریزی را خیلی موفق نمی دانم. وقتی ما یک نطقه ای را در آینده می گذاریم و قصد رسیدن به آن را داریم ممکن است هنوز حرکت نکرده، این نقطه تغییر کند.

اقتصاد بازار: اما طبق اصول مدیریت، وقتی ما هدف را مشخص کنیم تمام انرژی و توان مجموعه برای رسیدن به آن هدف متمایل خواهند شد هرچند که موانعی برای رسیدن به آن هدف وجود داشته باشد...
ممکن است اصلاً به آن هدف نرسید و ممکن است که شرایط محیطی برای رسیدن به آن هدف نامحتمل باشد.

اقتصاد بازار: ولی به هدف نزدیک می شویم.
ممکن است به هدف نزدیک شوید و البته ممکن است که در این بین فرصتی در اقتصاد باشد که به دلیل تمرکز روی اهداف خود آنرا از دست بدهید. توجه داشته باشید که تولید و اقتصاد در گرو شکار فرصتها هستند. یقیناً با برنامه ریزی، فرصتها شکار نمی شوند.

اقتصاد بازار: در بسیاری از کشورها کارکرد نرخ بهره بانکی به عنوان عامل تنظیم کننده بازار است، اما چرا این عامل در اقتصاد ایران، آن کارکرد کلیدی خود را از دست داده است؟
برای اینکه در مقابل این عامل چندین مانع قرار دارد. یک عده شخصیتها هستند که اثرشان در حوزه های سیاسی از نرخ بهره بالاتر است. طبیعی است که این اتفاق جواب ندهد. ما به طور جدی مانع سیاسی داریم.

اقتصاد بازار: منظورتان از مانع سیاسی چیست؟
ببینید یکسری ارجحت های سیاسی در دولت و نظام سیاسی ما در سطح بین المللی وجود دارد. در یمن، عراق، سوریه. البته این در هرکشوری وجود دارد و من نمی توانم بگویم که چرا این ارجحیت ها وجود دارد و این اصلاً بحث من نیست. بحث من این است که این فعالیتها به زیان اقتصاد کشور تمام می شود و اقتصاد بهای آن را پس می دهد که البته نباید بدهد و این موجب می شود که در دوره ای اقتصاد نتواند کارکرد خود را داشته باشد. آن زمان است که دیگر کسی نمی تواند مشکلات اقتصاد ایران را حل کند؛ مانند اینکه در یک دوره ای بخشی از درآمد نفتی را به صندوق توسعه ملی و بخشی دیگررا به صندوق ذخیره ارزی می دادیم. اما حالابه جایی رسیده ایم که دیگر کفاف نمی دهد و باید درآمد نفتی را برای حقوق کارکنان دولت هزینه کنیم. اگر هرچه سریعتر ما به این مسئله نپردازیم و اقتصاد را از زیر یوغ سیاست خارج نکنیم و آن را مستقل از سیاست ندانیم، دیگر اقتصاد توان کمک و یاری به سیاست را نخواهد داشت.

اقتصاد بازار: تا جایی که من به خاطر می آورم طی هفت هشت سال اخیر پیام اصلی شخص اول مملکت، نامگذاری سال با عناوین اقتصادی بوده است. آیا این امر نشان دهنده اهمیت اقتصاد در نزد سیاستمداران ما نبوده است؟
ببینید؛ حال اقتصاد ما خوب نیست. این را همه می دانند اما نمی دانند که چرا حالش خوب نیست. وقتی ما یک مجموعه انحصاری دولتی و شبه دولتی ایجاد کرده ایم، قاعده بازی را برای حرکت بخش خصوصی از بین برده ایم؛ در واقع ما در حال ذبح بخش خصوصی هستیم. اتفاقاً من از جمله کسانی هستم که معتقدم که شرکت های دولتی باید بمانند و باشند اما معتقدم که قاعده بازی نابرابر است. چرا باید ارتباط شرکتدولتی با شخص وزیر قوی تر باشد. بخش خصوصی که محور تحول در اقتصاد کشور است. لازم نیست شما برای بخش خصوصی کاری انجام بدهید. خودش در ذات خودش توسعه محور است. بنابراین این موانع سیاسی مانند انحصارات، و یا قوانین دست و پا گیر بانکی، برای بانکهای بخش خصوصی همه از جمله موانع هستند. اگر دقت بکنید بسیاری از شخصیت های سیاسی در هر منطقه ای قادرند قاعده بازی را به نفع بخش دولتی نابرابر کنند. این یعنی آنکه سیاست مانع می شود. این انتخاب عناوین سال ها و توجهات خاص اتفاقات خوب و باارزشی هستند اما دخالت در اقتصاد ایران نهادینه شده است.

اقتصاد بازار: برخی معتقدند که اگر به یک باره رونق اقتصادی ایجاد شود سیلی از تقاضا برای مسکن، طلا، ارز و... به راه می افتد که منجر به افزایش نجومی قیمت ها می شود؛ با این پیش فرض فکر می کنید که در سال آینده شاهد نوعی رونق در بازارهایی از این دست باشیم؟
پاسخ به این سؤال تا حد زیادی بستگی به این دارد که چه کسی رئیس جمهور ایران باشد. دو سناریو برای این مسئله وجود دارد. سناریوی اول، آن است که دولت آقای روحانی مجدداً تشکیل شود و یا اینکه یک دولت میانه رو که خط آقای روحانی را ادامه دهد برسرکار بیاید. سناریوی دوم این است که یک دولت مخالف آقای روحانی برسرکار بیاید که با مسائل بین المللی درگیر شده و وارد بازی هایی از این دست بشود.
در حالت اول، به نظر من بانک مرکزی قدرت کنترل تحولات اقتصادی، بالا رفتن قیمتها و تنظیم حجم نقدینگی را دارد، چون یکبار دیگر هم اینکار را انجام داده است. اما در حالت دوم، با صراحت معتقدم که شکل گیری یک دولت رادیکال، در انتخابات 96 برای اقتصاد ایران بسیار خطرناک است. این نه به این دلیل است که دولت اصولگرا بد باشد؛ بلکه به این دلیل است که سیستمی که در این چند سال ساختارسازی شده است، بهتر است با همین ساختار ادامه پیدا کند. ساختاری که مانند یک شیشه بسیار ظریف، شکننده است. به عنوان مثال بانک مرکزی به طور مستمر، مجموعه منابع مالی که در سیستم بانکی وارد شده است و تحت عنوان سپرده های غیردیداری ثبت می شود و تبدیل آن به سپرده های دیداری را به طور کامل رصد می کند. بانک مرکزی به خوبی به این نتیجه رسیده است که بحران سیستم بانکی وجود دارد و باید به آهستگی آنرا از حالت انجماد خارج کرد.البته من حرکت بانک مرکزی را در حوزه ارز ضعیف تلقی می کنم اما در بقیه حوزه ها قوی عمل کرده است. البته اقدام پایه ای آنطور که مد نظر است، نیست اما در نظر داشته باشید که یک سیستم با هزاران عیب تحویل بانک مرکزی شده است و آن هم نمی تواند خیلی کارهای عجیب و غریب انجام بدهد.

به نقل از ماهنامه نوسان