در روزهای پایانی سال 2019 اشاره شد که برخی معامله‌گران بازار جهانی در تلاش برای عبور دادن قیمت طلا از سقف‌های مقاومتی هستند و در این بین به تهدیدهای کره شمالی، احتمال عدم حصول توافق نهایی چین و آمریکا و همین‌طور داده‌های ضعیف اقتصاد جهانی اشاره می‌کنند. با این حال تنش‌های رو در روی ایران و آمریکا سوخت واقعی برای رشد قیمت فلز زرد را مهیا کرده است.

سیاست و اقتصاد به کام طلا

از انتهای هفته گذشته و اقدام مستقیم امریکا علیه کشورمان و تهدید مقامات کشور به تلافی این اقدام سرمایه‌گذاران بازار جهانی دو بازار را به شدت مورد توجه قرار داده‌اند. بازار دارایی‌های امن که طلا نماینده اصلی آن است و بازار نفت که تنش‌های ژئوپولیتیک در خاورمیانه می‌تواند روند عرضه آن را مختل کند.

در میان تحلیل‌های ارائه شده بر این مساله که ایران، پاسخ امریکا را به شکلی قابل‌توجه ارائه خواهد کرد محل تمرکز است و تعیین‌کننده اصلی جهت بازارها قلمداد می‌شود.

در این میان طلا به سقف 7 ساله خود رسیده است. همین‌طور باقی دارایی‌های امن همچون ین ژاپن و فرانک سوئیس نسبت به ارزهای دیگر تقویت شده‌اند. اقدام نهایی ایران در کاهش تعهدات برجامی خود نیز اثر مستقیمی در رشد قیمت طلا داشته است. واکنش رسانه‌ها و مقامات به گام پنجم ایران تا حدودی متفاوت بوده، به این معنا که برخی این قدم را خروج رسمی ایران از توافق برجام قلمداد کرده‌اند و برخی دیگر با احتیاط بیشتری در این رابطه صحبت می‌کنند. با این وجود، بی‌شک این قدم نیز سرمایه‌گذاران را بیشتر به سمت پناهگاه‌ها سوق داده است.

همان‌گونه که مشاهده می‌شود تنش‌های ژئوپولیتیک در راس نکات اثرگذار تمامی تحلیل‌ها قرار دارد. با این حال انقباض شدیدتر از انتظار بخش تولید آمریکا در ماه دسامبر و داده‌های رکودآلود از اقتصاد اروپا بیش از پیش نگاه سرمایه‌گذاران را به دارایی‌های امن جلب می‌کند. در عین حال بلومبرگ اشاره می‌کند که احتمالا در 6 ماه آتی، فدرال‌رزرو تغییری در نرخ بهره ایجاد نکند و این مساله می‌تواند رشد قیمت طلا را تسهیل کند.

نفت برنت نیز امروز تا لمس سطوح بالاتر از 70 دلار به ازای هر بشکه پیش رفت که بیشترین سطح تجربه شده از زمان حمله به تاسیسات نفتی عربستان در ماه سپتامبر است. همان‌گونه که ملاحظه می‌شود نفت و طلا در این هفته رشدهای محسوسی را تجربه کرده‌اند. با این حال تحلیلگران گلدمن ساکس ( ضمن اشاره به سایر سناریوهای محتمل و لزوم در نظر گرفتن آن‌ها) پیش‌بینی می‌کنند که رالی صعودی طلا نسبت به صعود قیمت نفت قوی‌تر عمل کند.

تنش‌های منطقه‌ای چگونه قیمت طلا را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد؟

بررسی روند قیمت طلا نشان می‌دهد که این فلز و دیگر دارایی‌های امن نسبت به درگیری‌های نظامی و یا حتی تهدیدهای مرتبط با آن بسیار حساس هستند. به صورت طبیعی شرایط حساس و تنش‌آلود و درگیری‌های نظامی به معنای چاپ پول توسط دولت‌ها برای سرعت بخشیدن به جبران هزینه‌های لازم است و در این شرایط جای تعجب نیست که سرمایه‌گذاران به سمت طلا و سایر فلزات گران‌بها حرکت کنند.

اواخر دهه 1970 میلادی از جمله برهه‌هایی است که تنش‌های منطقه‌ای به شدت در قیمت طلا اثر می‌گذارد. در سال‌ 1978 سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران و وقوع انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق در سال 1979، حمله شوروی به افغانستان در دسامبر همان سال و تسخیر سفارت آمریکا در این سال افزایش قیمت طلا در پایان دهه را رقم زدند. به این ترتیب که قیمت این فلز در سال 1977 در حدود 23 درصد، در سال 1978 در حدود 37 درصد و در سال 1979 بیش از 125 درصد رشد را تجربه کرد.

حمله عراق به کویت در سال 1990 بار دیگر صعود قیمت طلا را رقم زد. ولی به فاصله‌ای کوتاه قیمت طلا به سطوح قیمتی قبل از جنگ بازگشت. بعد از آن طلا برای مدتی طولانی در روند نزولی قرار گرفت تا آن که حملات 11 سپتامبر به برج‌های دوقلو بار دیگر طلا را صعودی کرد. در روز حادثه قیمت طلا بیش از 6 درصد جهش کرد. تا آن که آمریکا در سال 2003 به عراق حمله کرد و بعد از طلا در روندی صعودی قرار گرفت. حتی در سال 2014 قوت گرفتن شایعاتی در رابطه با احتمال مداخله امریکا در سوریه، قیمت طلا را برای مدتی صعودی کرد.

روند قیمت طلا و جنگ
روند تغییرات قیمت هر اونس طلا از دهه 1970 میلادی و اثر تنش‌های نظامی بر آن 

همان‌طور که اطلاعات بالا نشان می‌دهد، ادامه هر گونه احتمال (حتی از جنس شایعه و گمانه‌زنی) درگیری نظامی بین دو کشور می‌تواند رشد طلا را ادامه‌دار کند و در این بین صراحت لهجه دو طرف سبب شده تا تحلیلگرهای بازار جهانی با اعتماد به نفس بیشتری توصیه خرید طلا را ارائه کنند. بنابراین روند این هفته قیمت طلا بیش از هر چیز به موضع‌گیری‌های مقامات ایران و امریکا باز می‌گردد. در عین حال باید در نظر داشت که حدود یک هفته دیگر قرار است چین و آمریکا به مذاکرات فاز اول خود بر روی کاغذ رسمیت ببخشند و این موضوع خود می‌تواند بخشی از ریسک‌های حاکم بر اقتصاد را کم‌رنگ کند. با این وجود لازم به تاکید است که این موضوع در قیاس با تنش منطقه خاورمیانه جایگاه قابل‌توجهی نخواهد داشت.