وب‌سايت پولیتیکو می‌نویسد: همه‌گیری ویروس کرونا، کسب‌وکار ساکنان خیابان «K» در واشنگتن را که عمده دفاتر گروه‌های لابی‌گر و طرفداری در آن قرار دارد، سکه کرده است. بخش مهمی از رونقی که در دو، سه ماه اخیر در صنعت لابی‌گری ایجاد شده به لابی و مذاکره کسب‌وکارها و اتحادیه‌های بزرگ برای کسب سهم بیشتری از بسته محرکی است که دولت ایالات‌متحده می‌خواهد به صنایع و اقتصاد این کشور تزریق کند تا تبعات بحران کرونا تا حدی جبران شود.
لابی‌گران برخی دولت‌های خارجی هم از فرصت همه‌گیری ویروس کرونا استفاده می‌کنند، اما نه برای بهره‌مندی از بسته کمک‌های مالی دولتی، بلکه برای نشان‌دادن حسن نیت در زمان بروز بحران.
در این میان، لابی‌گرهایی که برای قطر کار می‌کنند در خط مقدم این جنگ صلیبی قرار دارند. این لابی‌گرها اخیرا نسبت به علنی‌شدن برگزاری کنفرانسی با حضور مقام‌های رده بالای سازمان بهداشت جهانی در واکنش به شیوع ویروس کرونا واکنش منفی نشان دادند. آنها همچنین نمایندگان کنگره را در جریان قرار دادند که درباره نامه تشکر مایک پمپئو، وزير خارجه آمريكا، از قطر خبری منتشر نکنند. در جریان شیوع ویروس کرونا، خط هوایی قطر ایرویز با برقراری ده‌ها پرواز، زمینه بازگشت ده‌ها هزار آمریکایی به کشورشان را فراهم کرد و نامه پمپئو هم در همین ارتباط بود.
اما اقدامات قطر به این موارد محدود نمی‌شود. قطر این روزها در سراسر آمریکا پول پخش می‌کند تا صدمات ناشی از شیوع ویروس کرونا را کاهش دهد. در ماه آوریل و زمانی که تعداد مبتلایان در لس‌آنجلس رو به افزایش قابل توجهی گذاشت، قطری‌ها پنج میلیون دلار برای کمک به خانواده‌های افراد مبتلا در این ابرشهر آمریکا اختصاص دادند. کمی بعد و در اوایل ماه آوریل هم اندرو کومو، فرماندار نیویورک، از «دولت و مردم قطر برای ارسال کمک‌‌ها و ملزومات حیاتی و کمک‌های مالی» تشکر کرد. در این مدت، حتی شهر کوچکی مانند چارلستون در ایالت کارولینای‌جنوبی هم از کمک‌های قطر بی‌نصیب نمانده است.این اقدامات قطر ظاهرا «کمک‌های یک کشور دوست در زمان بحران» تلقی می‌شود. آن هم زمانی که ایالات‌متحده به کمک‌های خارجی هم نیاز دارد. اما این فقط بخشی از داستان است. این تهاجم جذاب قطری‌ها تنها بخشی از عملیات و استراتژی چندجانبه قطر برای دورکردن ایالات‌متحده از عربستان است. کمپین قطر برای مقابله با ویروس کرونا در آمریکا آخرین مرحله از عملیات تأثیرگذار این کشور است که تقریبا از سه سال قبل و با هدف بی‌اثرکردن اقدامات عربستان علیه قطر آغاز شده است.با پیروزی ترامپ در انتخابات 2016، رهبران عربستان تلاش کردند تا رئیس‌جمهوري جدید آمریکا را به جبهه خود بیاورند اما نتیجه‌ای که حاصل شد فراتر از تصورات رهبران ریاض بود. نخستین سفر خارجی ترامپ در مقام رئیس‌جمهوري در می ‌2017 به عربستان صورت گرفت و چند هفته پس از آن هم عربستان، امارات‌متحده عربی و چند متحد منطقه‌ای دیگر ریاض محاصره قطر را کلید زدند و دونالد ترامپ، رئيس‌جمهوري اين كشور هم از این اقدام حمایت کرد. محمد بن‌سلمان، وليعهد، برای افزایش نفوذ خود بر کاخ‌ سفید، با جرد کوشنر، داماد و مشاور نزدیک ترامپ، رابطه‌ای نزدیک برقرار کرد.
نفوذ در جمهوری‌خواهان
قطری‌ها که خود را بازنده می‌دیدند کاری را انجام دادند که هر کشور دیگری که با بحرانی بین‌المللی با حضور ایالات متحده روبه‌رو می‌شد، به آن اقدام می‌کرد؛ استخدام ارتشی از لابیست‌ها در واشنگتن. در گزارشی که اخیرا منتشر شده، آمده است که لابی قطر در واشنگتن پس از آغاز محاصره این کشور ازسوی عربستان و متحدانش در سال 2017، گسترش قابل ملاحظه‌ای یافت و تعداد شرکت‌های ثبت‌شده مرتبط با قطر در «قانون ثبت نمایندگی‌های خارجی» افزایش یافته است.
چند روز پس از آغاز محاصره، قطری‌ها شرکت حقوقی متعلق به جان اشکرافت، دادستان کل سابق ایالات‌متحده را با پرداخت هزینه‌ای 2.5 میلیون دلاری فقط برای 90 روز اول فعالیت در اختیار گرفتند. تا قبل از پایان سال 2017، آنها تعداد زیادی از جمهوری‌خواهان را با خود همراه کردند که یکی از شاخص‌ترین این چهره‌ها «نیک موزین» بود که در کمپین انتخاباتی ترامپ در سال 2016 حضور داشت. استراتژی موزین برای دورکردن ترامپ از عربستان‌سعودی ساده بود؛ نفوذ بر همه آنهایی که بر ترامپ نفوذ دارند، از جمله شبکه فاکس‌نیوز. این دسته از جمهوری‌خواهان موفق شدند 250 نفر از افراد نزدیک به ترامپ را هدف نفوذ قطری‌ها قرار دهند و حتی از طرف قطر تمام هزینه‌های سفر آنها به دوحه را پرداخت کنند.
مایک هاکبی، فرماندار سابق و تحلیلگر فاکس‌نیوز ازجمله افراد شاخصی بود که به چنین سفری رفت و در بازگشت، از «این کشور مدرن و میهمان‌نوازی قطری‌ها» تمجید کرد. در اين ميان، لابی قطر هنوز ادامه داشت. در پایان سال 2018، قطر بیش از 24 شرکت ثبت‌شده را در سیاهه پرداخت‌های خود داشت؛ طبق تجزیه‌وتحلیل‌های صورت‌گرفته از تمام شرکت‌های ثبت‌شده در «قانون ثبت نمایندگی‌های خارجی» که از طرف قطر فعالیت می‌کردند، آنها تقریبا با دو سوم از اعضای کنگره تماس گرفته بودند و 59 نفر از این اعضا مشارکت خود در کمپین قطر را از همان روز اول تماس آغاز کردند.
سرمایه‌گذاری در حوزه‌های مختلف
با این حال این عملیات نفوذ خارق‌العاده تنها نوک کوه یخ نفوذ قطر در آمریکا بود. قطری‌ها یکی از حامیان برتر اندیشکده‌های واشنگتن هستند و تنها در یک مورد، حکومت دوحه سالانه بیش از دو میلیون دلار به مؤسسه بروکینگز کمک مالی می‌کند. شاید رسانه‌ها خبرهای زیادی درباره «نفوذ چین» در دانشگاه‌های آمریکا منتشر کرده باشند اما قطر در این مورد هم گوی سبقت را ربوده و بیش از دو برابر چین به دانشگاه‌های ایالات متحده کمک مالی می‌کند. در حوزه املاک و مستغلات در واشنگتن هم قطری‌ها سرمایه‌گذاری گسترده‌ای کرده‌اند. قطر با بیش از 600 میلیون دلار هزینه، مالک اصلی مرکز تجاری عظیمی محسوب می‌شود که در مرکز واشنگتن تأسیس شده و پس از آن هم قطری‌ها یک ملک مهم دیگر را در اطراف پایتخت آمریکا خریداری کردند.
سفارت قطر در ماه آوریل امسال هم با پرداخت 17.7 میلیون دلار خانه‌ای تاریخی در محله جورج‌تاون را خریداری کرد. این رقم، بیشترین مبلغ پرداخت‌شده برای یک خانه در پایتخت آمریکا از سال 2017 تاکنون به شمار می‌آید. کمک‌های مالی اخیر قطر درپی شیوع کرونا هم به دنبال یک‌سری کمک‌های خیریه دیگر این کشور در ایالات‌متحده صورت گرفته است. قطر پس از توفان «هاروی» در ایالت تگزاس هم 30 میلیون دلار به این ایالت کمک مالی کرده بود.مهم‌ترین نکته این است که قطر تمام این اقدامات را در آرامش به دور از جنجال انجام داده است، درحالی‌که عربستان با خبرهای منفی ازجمله قتل جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار سعودي در آنكارا و جنگ ویران‌گر در یمن در صدر اخبار قرار می‌گرفت. در چنین شرایطی بود که آمارها از رشد 35 درصدی رابطه تجاری قطر و ایالات‌متحده در سال گذشته خبر دادند. اما پرسش این است که آیا افزایش قدرت لابی قطر در واشنگتن می‌تواند خبری خوب برای سیاست‌ خارجی آمریکا محسوب شود.
به نظر می‌رسد که قطر تمایل کمتری به اعمال خشونت و درگیری دارد، درحالی‌که ریاض و ابوظبی همچنان به جنگ فاجعه‌بار در یمن ادامه می‌دهند و همچنان تمام تلاش خود را می‌کنند تا ایالات‌متحده را به جنگی دیگر در منطقه، این‌بار با ایران بکشانند. اما اشتباه نکنید، قطر سابقه حقوق‌بشری دارد و نکته مهم این است که احیای رابطه ایالات‌متحده و قطر به‌دلیل سیاست ‌خارجی کارآمد آمریکا رخ نداد. این رابطه به‌دلیل قابل فروش بودن سیاست‌خارجی ایالات‌متحده احیا شد و تا زمانی که رویکرد سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه را بالاترین پیشنهاد تعیین می‌کند، نباید انتظار داشته باشیم که این سیاست ‌خارجی سود چندانی برای ایالات‌متحده داشته باشد.