باید کودک ارزش آنچه در اختیار دارد را بداند تا درک بهتری از پیرامونش داشته باشد. بارها روش‌های مختلفی برای فهم اقتصاد به کودکان به کار گرفته شده است. برخی بازی‌های مختلف طراحی کرده‌اند و برخی دیگر سعی بر آموزش غیرمستقیم اقتصاد به کودک داشته‌اند. اما بی شک امروزه مشکل بسیاری از جوانان این است که توانایی مدیریت پول و خرج‌های خود را ندارند و یا در پس‌انداز و تهیه سرمایه لازم برای یک زندگی مستقل مشکل دارند. اینجا همان نقطه‌ای که اهمیت تربیت اقتصادی در کودکی و ریشه دواندن آن در ذهن از همان کودکی، مشخص می‌شود. توجه به آموزش و تربیت افراد نوعی سرمایه‌گذاری ملی به حساب می‌آید. ما با تربیت اقتصادی بچه‌ها آنها را برای نقش‌آفرینی در آینده جامعه آماده می‌کنیم. به این خاطر که بسیاری از نیازهای اولیه ما مثل سرپناه، غذا، لباس و...  از طریق رفتار اقتصادی برآورده می‌شود.

تربیت اقتصادی در کشورهای دنیا

در بسیاری از کشورهای دنیا در سیستم آموزشی تعلیم، فهم مفاهیم و مهارت‌های مربوط به تصمیم‌گیری و تحلیل اقتصادی گنجانده شده است. حتی این مفاهیم از سنین پیش از دبستان هم به صورت غیررسمی به بچه‌ها آموزش داده می‌شود. تجربه تربیت اقتصادی در آمریکا، بیشترین تاثیر را در برنامه تربیت اق تصادی سایر کشورها داشته است. این پیشتازی زمانی اتفاق افتاد که آمریکا وارد رقابت اقتصادی و علوم و فناوری با ژاپن شد. ریگان در زمان ریاست‌جمهوری خود در گزارشی درباره وضعیت اقتصادی کشورش اینطور مطرح کرد که: « به علت افت برنامه‌های درسی و آموزش مدارس در زمینه اقتصاد، کشور در خطر است. اگر ما فقط به حفظ و توسعه رقابت اقتصادی موجود بپردازیم در واقع بازار را حفظ کرده‌ایم. درحالی که باید خود را در جریان تحول سیستم آموزشی قرار بدهیم و فراموش نکنیم که سرمایه‌گذاری در این امر در عصر اطلاعاتی جدید ضروری است» این روزها کشورهای زیادی در دنیا تجربه تربیت اقتصادی برای کودکان را دارند. به عنوان مثال کره جنوبی تربیت اقتصادی را با توجه به مفاهیمی مثل کارآفرینی، نیروی کار و حقوق کارگر مطرح می‌کند. آلمان تمرکز خود را بر ایجاد مهارت و عمل به صورت همزمان قرار داده است. ژاپنی‌ها به سخت‌کوشی و نظم و انضباط و همچنین نوآوری در تربیت اقتصادی تاکید دارند.

پاسخ به

چراهای هنجاری

امیر لعلی دکترای اقتصاد که نشریه قلک را برای آموزش ساده اقتصاد و مفاهیم خلاقانه آن برای کودکان سنین سه تا هفت سال منتشر کرد معتئقد است: آنچه در دنیا به عنوان آموزش اقتصاد به کودکان یا همان «اقتصاد کودک» نامیده می‌شود، شامل دو حوزه می‌شود: اول آموزش برخی واژگان و مفاهیم اساسی مانند تورم، اشتغال، بیکاری، دستمزدها، تجارت، پول، ارز و... و دوم مفاهیمی که در بهبود سبک اقتصادی زندگی موثر هستند که از جمله آنها می‌توان به صرفه‌جویی در مصرف انرژی، احترام به مالکیت دیگران، مشارکت و همکاری و... نام برد. بنابراین هدف اصلی این نیست که افراد از کودکی درگیر مسائل اقتصادی و یادگیری اقتصاد شوند بلکه هدف اصلی، شناخت کافی از برخی فرآیندهای اقتصادی و تغییر سبک رفتاری کودکان در حوزه اقتصاد است. او تاکید دارد که کودک از طریق آموزش‌های اقتصادی از یک‌سو با بسیاری از چراهای هنجاری در جامعه آشنا می‌شود. او با چنین آموزش‌ها و آگاهی‌هایی به‌خوبی می‌تواند درک کند چرا پدر خانواده تاکید می‌کند وقتی بچه به دنبال بازی کردن است و تلویزیون تماشا نمی‌کند، تلویزیون باید خاموش باشد یا اینکه چرا مادر می‌گوید برای آب‌بازی کردن نباید شیر آب باز بماند. آموزش‌های اقتصادی ضمیر ناخودآگاه کودک را هدف قرار می‌دهند به این معنا که ممکن است او در کوتاه‌مدت به اهمیت آموزش‌ها پی نبرد، اما در بلندمدت به صورتی غیرارادی رفتارهای بهینه اقتصادی خواهد داشت و سبک زندگی خود را اصلاح‌شده می‌بیند.

چه چیزهایی را به بچه‌ها یاد بدهیم؟

حالا که با تفاوت‌های تربیت اقتصادی در دنیا آشنا شدیم باید بدانیم که بر اساس جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم و باور اعتقاداتی که داریم باید چه مفاهیمی را در اقتصاد به کودکان خود آموزش بدهیم. بچه‌ها باید آموزش ببنید که پول و سرمایه براساس تلاش به دست می‌آید. یعنی ما باید کار کنیم، کسب داشته باشیم و در ازای آن پول دریافت کنیم. بنابراین مهم است که از سنی مشخص که کودک ارزش واقعی پول را متوجه می‌شود، بخشی از پولی که می‌خواهیم به او بدهیم، بر اساس یک فعالیت پرداخت بشود. « اگر به من کمک کنی ماشین را تمیز کنیم، مثل شاگرد راننده‌ها دستمزد می‌گیری»، « امروز به من کمک می‌کنی لباس‌ها را اتو کنیم؟ برای اتو کردن هر پیراهن، مبلغ پول توجیبی‌ات بیشتر می‌شود». این کار، اگر حتی شامل تمام پولی  نباشد که بچه‌ها از والدین دریافت می‌کنند، اما  باعث می‌شود بچه‌ها متوجه باشند که داشتن پول و زیاد شدن آن از راه کار کردن به دست می‌آید و باید برای آن تلاش کنند.

پس‌انداز کن و درست مصرف کن

مفهوم اولیه بعدی در تربیت اقتصادی، بحث مصرف است. کودکان از همان زمانی که متوجه بشوند می‌شود با پول کالا خریداری کرد دوست دارند تمام پول خود را برای خرید چیزهایی که دوست دارند خرج کنند. اما باید به آنها مفهوم درست خرج کردن و پس‌انداز را هم یاد داد. مهم است که بچه‌ها مقدار مشخصی پول در یک زمان مشخص مثلا هفتگی یا ماهانه از والدین دریافت کنند و بدانند اگر تمام پول خود را خرج کردند باید تا نوبت بعدی برای گرفتن مجدد پول صبر کنند. در این مرحله به آنها اولویت‌بندی خواسته‌ها و اینکه خرید چه چیزی آنقدرها لازم نیست و می‌شود آن را به تاخیر انداخت، یاد بدهید. این کار همان مدیریت مصرف پول است. در مرحله بعد برای خریدهای بزرگتر موضوع پس‌انداز را مطرح کنید. فرزند شما مدت زیادی است که می‌خواهد برای او «اسکیت» یا « توپ فوتبال» بخرید. فارغ از اینکه توانایی مالی خرید این اقلام را دارید یا نه، از کودک بخواهید بخشی از مبلغ وسیله موردنظرش را طی چندماه پس‌انداز کند. مهم نیست این مبلغ چند درصد هزینه نهایی وسیله را در برمی‌گیرد؛ مهم این است که اول کودک یاد می‌گیرد که باید برای رسیدن به خواسته خود صبر کند و دوم یاد می‌گیرد که پس‌انداز می‌تواند او را به خواسته‌های بزرگش برساند.

بخشش هم مهم است

در علم اقتصاد مفهومی به نام مالیات برای اختصاص بخشی از درآمد به نفع عمومی، کاملا پذیرفته شده است. کودک باید بیاموزد که وقتی درآمد دارد در برابر کسانی که در جامعه نسبت به او در وضعیت اقتصادی ضعیف‌تری هستند، مسئولیت دارد. برای آموزش مفهوم بخشش می‌توان از مناسبت‌هایی مثل شروع سال تحصیلی و یاعید نوروز استفاده کرد. از کودک بخواهید بخشی از پول خود را برای خرید لوازم‌التحریر و یا لباس به کودکانی که خانواده‌های با درآمد پایین دارند اختصاص بدهد. این کار می‌تواند در حد خرید یک خودکار و یا یک روسری و جوراب باشد. اما همین مقدار هم ضرورت بخشش و انفاق را در کودک نهادینه می‌کند.